پدرام ناصح پدرام ناصح
مهاجرت

آتش را بشنوید: مهاجرت بی‌سرانجام خانواده سوری که هیچ‌گاه به ساحل آرامش نرسیدند

بهروز سامانی بهروز سامانی

آن غروب پر امید، آن سحرگاه ناامید

Atash Issue 35

غروب سه‌شنبه اول سپتامبر؛ انتظار و امید

غروب سه‌شنبه اول سپتامبر عبدالله تماسی را که ساعت‌ها منتظر آن بود دریافت کرد. عبدالله از صبح آن روز همراه همسرش ریحان و فرزندان سه و پنج ساله‌اش آلان و گالیپ بر روی ماسه‌های ساحلی شهر بدروم در کنار دریا نشسته بودند و انتظار می‌کشیدند.
آنها از اهالی کوبانی سوریه بودند که به ترکیه آمده بودند و حالا منتظر قاچاقچی‌ای بودند که از قبل با او هماهنگ شده بود تا آنها را به یونان ببرد. عبدالله می‌گوید: «ما داشتیم به جزیره کاس در یونان می‌رفتیم تا از آنجا به سوئد برویم. فقط می‌خواستم خانواده‌ام آرامش و خوشبختی داشته باشند.»

این اولین بار نبود که عبدالله داشت شانس خود را برای انتقال خانواده‌‌اش امتحان می‌کرد. او می‌گوید: « این بار سوم بود که به قاچاق‌چیان پول داده بودم. بار اول نیروهای ساحلی ترکیه ما را گرفتند و برگرداندند. بار دوم قاچاق‌چیان به حرف خود وفا نکردند و پس از گرفتن پول، قایق را نیاوردند. این بار سوم بود.»

گرگ و میش هوا بود که قایق آمد. قایق خیلی کوچک بود و خانواده چهار نفره عبدالله همراه با هشت پناهجوی دیگر به‌دشواری در آن جا می‌شدند. عبدالله می‌گوید: «من نگران بودم، به‌آنها گفتم می‌خواهید ما پیاده شویم و با قایق دیگری بیاییم؟ اما آنها به من اطمینان دادند که هیچ مشکلی پیش نخواهد آمد. ما ۱۲ نفر بودیم که سوار شدیم و قایق دقایقی بعد در سینه دریای اژه پیش می‌رفت.»

گزارش کامل را می‌توانید در شماره سوم چاپی ویژه‌نامه آتش بخوانید. برای دانلود فایل پی‌دی‌اف صفحه مهاجرت، اینجا را کلیک کنید.

صداپیشگان: سهیل مقیمی، پویان ظفریه، شقایق کفیلی، صنم کیوانی
تدوین : پویان ظفریه

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟