چرا به دوران پساکرونا در کانادا خوشبین باشیم؟ نگاهی به بحرانهای پس از جنگ جهانی
مکلینز در سرمقاله شماره جدید خود، بحرانهای پس از جنگ جهانی اول را بررسی کرده و به اتفاقات مثبتی که پس از این بحرانها در دهه 1920 رخ داده، اشاره کرده است. نشریه مکلینز کانادا ۱۱۰ سال سابقه و ۲ میلیون خواننده دارد
فهرست مطالب
- شرایط سالهای پس از جنگ جهانی اول که با شیوع کرونا شباهت دارد
- ممنوعیتهایی که در پی گسترش آنفلوانزای اسپانیایی اعلام شد
- نتایج مثبت بحران آنفلوانزای اسپانیایی برای بخش سلامت کانادا
- بحرانهای جهانی دیگری که پس از همهگیری سال ۱۹۱۹ بهوجود آمد
- بهوجود آمدن نویدبخشترین دوران تاریخ معاصر کانادا از دل بحرانها
مردم خانهنشین شدهاند، کسبوکارها به محاق تعطیلی فرو رفتهاند، ارتباطات اجتماعی آدمها با یکدیگر تنها به فضای مجازی محدود شده و همه اینها، حال و روز آدمها را تیره و تار کرده است. این ماجرا تا کی ادامه دارد؟ هیچ چیز معلوم نیست و بدی ماجرا دقیقا همین است.
با این شرایط، بسیار طبیعی است که حس ناامیدی نسبت به خوشبینی غلبه داشته باشد، اما اگر کمی به عقب برگردیم و نگاهی به ۱۰۰ سال پیش بیندازیم، شاید احساسمان نسبت به این روزها عوض شود.
نشریه مکلینز کانادا در سرمقاله شماره جدید خود همین کار را انجام داده است.
این نشریه نگاهی به بحرانهای متعدد کانادا پس از جنگ جهانی اول از قبیل آنفلوانزای اسپانیایی، رکود اقتصادی و … انداخته است. سپس به این نتیجه رسیده که کانادا یکی از درخشانترین دهههای تاریخ معاصر خود را بعد از این بحرانها یعنی در دهه ۱۹۲۰ دیده است. اتفاقی که میتواند ما را به دوران پسا کرونا امیدوار کند.
در ادامه، میتوانید این سرمقاله را بخوانید.
بیایید فراموش نکنیم که جنگ، بیماری و رکودی که در ابتدای قرن بیستم، پیدرپی به وقوع پیوست، یکی از پربارترین و نویدبخشترین دورههای تاریخ معاصر را به دنبال آورد. حالا هم اگر بگوییم که در دوران بیسابقهای از تاریخ به سر میبریم، شاید سخنی به گزاف بر زبان نیاورده باشیم.
کانادا هرگز تا پیش از این، در چنین سطح گستردهای، اقدام به تعطیلی تجارت و تعاملات عمومی نکرده بود. دولت و صنایع به حالت آمادهباش کامل در آمدهاند، تا از گسترش کووید ۱۹ جلوگیری کنند. تلفات انسانی نیز هر روز در حال افزایش است و هزینه اقتصادی بهتآوری در انتظار کشور خواهد بود.
با این حال، کانادا پیش از این نیز با مخاطراتی به همین اندازه بزرگ مواجه شده و قویتر از گذشته، دوباره سر بر آورده است.
شرایط سالهای پس از جنگ جهانی اول که با شیوع کرونا شباهت دارد
درباره نقاط تشابه بین وضعیت فعلی ما و اپیدمی آنفلوانزای اسپانیایی در سالهای ۱۹۱۹-۱۹۱۸، فراوان سخن گفته شده است. اما پسزمینه گستردهتر این موضوع، شایسته توجه بیشتری است.
در پایان خشونتبار جنگ جهانی اول که به جان باختن بیش از ۶۰ هزار سرباز کانادایی انجامید، بازگشت به صلح با آغاز یک اپیدمی جهانی همراه بود. آنفلوانزای اسپانیایی، به همراه خیل عظیم سربازانی که از جنگ باز میگشتند، در سراسر کانادا گسترش پیدا کرد و ضمن ایجاد وحشت در تمام کشور، پاسخهایی را در حیطه سلامت عمومی به دنبال داشت که به شکل ترسناکی با شرایط امروز مشابهت دارد.
Mark Humphries، استاد تاریخ دانشگاه Wilfrid Laurier و مؤلف کتاب «آخرین بیماری مسری: آنفلوانزای اسپانیایی و سیاستهای سلامت عمومی در کانادا»، در سال ۲۰۱۳، میگوید: «خیلی چیزها هست که بین سال ۱۹۱۸ و وضعیت فعلی، یکسان به نظر میرسد».
ممنوعیتهایی که در پی گسترش آنفلوانزای اسپانیایی اعلام شد
البته، هامفریس اشاره میکند که عکسالعملها و نتایج آنفلوانزای اسپانیایی در مناطق مختلف تفاوتهای گستردهای داشته است و ادامه میدهد: «برخی از استانها و شهرداریها گردهمآییهای عمومی را ممنوع کردند و در برخی استانهای دیگر، کسبوکارها و مدارس تعطیل شد و به همه توصیه کردند که ماسک بگذارند. در برخی نقاط، حتی انداختن آب دهان در خیابانها نیز ممنوع شد».
نتایج مثبت بحران آنفلوانزای اسپانیایی برای بخش سلامت کانادا
آن بحران، علاوه بر سرعت بخشیدن به ایجاد وزارت فدرال بهداشت و چند طرح دولتی دیگر، حس همبستگی بالاتری را نیز در میان جامعه کانادا برانگیخت. هامفریس اشاره میکند که قبل از این همهگیری، تلاشها در زمینه سلامت عمومی، به جای این که همه شهروندان را دربرگیرد، تنها بر کنترلهای مرزی و جلوگیری از ورود مهاجران و قرنطینه کردن آنها تمرکز داشته است.
او میگوید: «آنفلوانزا کمک کرد که کاناداییها متقاعد شوند سلامت تک تک افراد، برای کل کشور مهم است».
بحرانهای جهانی دیگری که پس از همهگیری سال ۱۹۱۹ بهوجود آمد
هنگامی که در اواسط سال ۱۹۱۹ همهگیری تمام شد، ۵۵ هزار کانادایی جان خود را از دست داده بودند و جامعه با آزمونی بسیار دشوار مواجه شده بود. در سراسر جهان نیز، دستکم ۵۰ میلیون نفر بر اثر این همهگیری، از پای در آمدند. بلافاصله بعد از این فاجعه، بحران جهانی دیگری به وجود آمد. رکود اقتصادی یا به گفته برخیها کسادی جهانی عمیقی که عمدتا در سایه رکود بزرگ و معروفتر دهه ۱۹۳۰ از نگاهها پنهان مانده است، در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۱ کشورها را در نوردید.
بالا رفتن نرخهای بهره، سیل سربازان کارگری که از جنگ به خانه برمیگشتند و کاهش چشمگیر میزان تولید نسبت به سالهای جنگ، سختیهای اقتصادی گستردهای را به بار آورد. درآمد سرانه حقیقی در کانادا، بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱، نزدیک به ۱۵ درصد کاهش پیدا کرد. نرخ بیکاری در ایالات متحده هم به نزدیک ۲۰ درصد رسید.
به نظر میرسید که یک جنگ جهانی و به دنبال آن یک همهگیری جهانی و همچنین، سقوط اقتصاد جهانی، به کلی ظرفیت شهروندان را برای تحمل مصیبت به پایان رسانده بود. در سال ۱۹۲۱، T.E. Gregory، اقتصاددان برجسته انگلیسی مدعی شد که از زمان سقوط امپراتوری روم، جهان هرگز این اندازه به فروپاشی نزدیک نبوده است. چه اتفاقی میتوانست بعد از آن رخ دهد؟
بهوجود آمدن نویدبخشترین دوران تاریخ معاصر کانادا از دل بحرانها
در اینجاست که کاناداییها میتوانند تا اندازهای احساس آسودگی داشته باشند. سلسله رویدادهای آخرالزمانی جنگ، بیماری همهگیر و رکود، بلافاصله به یکی از پربارترین و نویدبخشترین دورانها در تاریخ معاصر منجر شد؛ دهه خروشان ۱۹۲۰.
تا سال ۱۹۲۳، درآمد سرانه کانادا که عمدتا در نتیجه آزاد شدن تقاضای سرکوبشده، افزایش یافته بود، زیانهای دوره رکود را به کلی جبران کرد. آنچه کاناداییها در ادامه با آن مواجه شدند، دههای همراه با تغییرات شگرف در فناوری، استانداردهای زندگی و پیشرفتهای اجتماعی بود.
دهه ۱۹۲۰ با حق رأی همگانی، رسیدن برق به خانهها و صنایع، دموکراتیزه شدن مالکیت اتومبیل، موسیقی جاز، ادبیات مدرن و نقطهعطفهای فراوان فرهنگی و اقتصادی بزرگ دیگر، شناخته میشود.
البته، ما نباید درسهای سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹ را فراموش کنیم که این روزگار خوش را به پایانی قطعی رساند، اما در عین حال این واقعیت را نیز نباید از نظر دور بداریم که کانادا و بقیه دنیا، ۳ رویداد پیدرپی عظیم را پشت سر گذاشت تا یکی از پرشورترین دورههای تاریخ بشر را به بار بنشاند.
این مساله، گواه وجود غریزهای بنیادین در نهاد انسان برای بازگشت به شرایط عادی است و دلیلی برای خوشبینی، در این لحظههای تیره و تار.
نشریه مک لینز بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد و در تورنتو منتشر میشود. این نشریه در ابتدا به نام مجله «کسبوکار» آغاز به کار کرد و اولین شماره خود را در سال ۱۹۰۵ منتشر نمود. اما در سال ۱۹۱۱ به «مک لینز» تغییر نام داد. مکلینز این روزها با داشتن بیشتر از ۲ میلیون خواننده، یکی از معتبرترین نشریههای کانادایی به حساب میآید. روزنامهنگاران برجستهای با این نشریه همکاری دارند و گزارشهای تحقیقاتی و روایتهای منحصربهفردی در زمینههای مختلف مانند رویدادهای بینالمللی، مسائل اجتماعی، سیاست ملی، تجارت و فرهنگ منتشر میکنند.
[elfsight_pdf_embed id=”20″]
[table id=24 /]
[elfsight_pdf_embed id=”19″]
یک دیدگاه