پدرام ناصح پدرام ناصح
آتشحوادثزندگی در کانادا

مردی با دو خشاب؛ گزارش ویژه آتش از همه آنچه آن شب در دنفورث گذشت‎

فیصل حسین ساعت ۱۰ شب یکشنبه که مردم در رستوران‌ها و کافه‌ها و پاسیوهای خیابان دنفورث تورنتو نشسته بودند، سلاح کمری را از جیب در آورد و به مردم شلیک کرد. ۳ نفر کشته و ۱۳ نفر زخمی

بهروز سامانی بهروز سامانی

فیصل حسین ساعت ۱۰ شب یکشنبه که مردم در رستوران‌ها و کافه‌ها و پاسیوهای خیابان دنفورث تورنتو نشسته بودند، سلاح کمری را از جیب در آورد و به مردم شلیک کرد. ۳ نفر کشته و ۱۳ نفر زخمی

یک بار دیگر تورنتو شاهد یک حمله کور بود از جوانی که ناراحتی‌های روحی روانی دارد، درست سه ماه پس از آنکه جوان دیگری به همین دلیل با ماشین روی عابران پیاده خیابان یانگ در نورث‌یورک رفت و ده نفر را کشت. آیا این تاریخ است که دارد تکرار می‌شود؟ آن هم در چنین فاصله کوتاهی؟

هنوز چیزهای زیادی هست که ما باید درباره فیصل حسین بدانیم، جوانی که در ۲۹ سالگی ساعت ۱۰ شب یکشنبه سلاحش را از خانه برداشت و به خیابان دنفورث رفت، خیابان شلوغی پر از رستوران و کافه و پاسیو. بعد سلاحش را در‌آورد، با خونسردی دو خشاب روی مردم خالی کرد و دقایقی بعد هم خودش کشته شد. حالا آنچه از زندگی ۲۹ ساله او باقی مانده دو دختر ۱۸ ساله و ۱۰ ساله‌ای هستند که یکشنبه شب با گلوله‌های او کشته شدند، ۱۳ نفر مجروح و البته پدر و مادری پیر که پیشتر داغ یک دختر را دیده‌اند و پسر دیگری دارند در کما در بیمارستان.

خبرنگار آتش سعی کرده در این گزارش قطعه‌های پازل این حادثه را کنار هم بگذارد تا ببینیم فیصل که بوده؟ خانواده او که هستند؟ همسایه‌ها و دوستانش چه می‌گویند و این ماجرا چرا و چطور رخ داد.

طبقه هفتم در شرق تورنتودهه‌ها پیش زمانی که پدر فیصل حسین داشت چمدان‌هایش را می‌بست تا برای همیشه از پاکستان خداحافظی کند قطعا نمی‌دانست چه سرنوشتی انتظار او را در کانادا می‌کشد.

ما نمی‌دانیم آیا او زمانی که به کانادا مهاجرت کرد متاهل بوده یا نه و یا حتی فرزند داشته یا نه، ولی می‌دانیم که فیصل فرزند او که یکشنبه گذشته در دنفورث تورنتو فاجعه آفرید در همین کانادا به دنیا آمده است.

این پدر ۷۰ ساله که اخیرا هم یک سکته مغزی داشته در این چند سال بلاهای بسیاری را دیده است. یک دخترش چند سال پیش در جریان یک تصادف کشته شد. پسر دیگرش یک سال و نیم پیش تصادف کرد و از آن زمان در کماست، اگر هم به‌هوش بیاید همه عمر را فلج خواهد بود. مادر فیصل این یک سال و نیم یک پایش در خانه است و یک پایش در بیمارستان. حالا آخرین فاجعه؛ فیصل.

فیصل ۲۹ سال پیش در کانادا به‌دنیا آمده و آن طور که خانواده‌اش در بیانیه خود گفته‌اند از ابتدا مشکلات روحی و روانی و نیز افسردگی داشته است. خانواده‌اش می‌گویند که او همیشه تحت نظر پزشکان و متخصصان بوده و مداوای زیادی روی او انجام شده که البته بی‌فایده بوده است. اما با این همه او داشته زندگی عادی خود را می‌کرده است.

مردی که یک زندگی عادی داشت با یک لبخند بزرگ

آمیر سوخرا دوست فیصل حسین
آمیر سوخرا دوست فیصل حسین

فیصل در یک سوپر مارکت کار می‌کرد و آن طور که آمیرسوخرا دوست قدیمی او می‌گوید آنها آخرین بار که سه هفته پیش در یک مرکز خرید با هم دیدار کردند، فیصل گفته بود که محل کارش ساعت‌های او را کم کرده‌اند و او باید به فکر یک منبع درآمدی باشد. آیا سوخرا آن روز هیچ نشانه‌ای از اینکه فیصل بخواهد دست به چنین کار خشونت آمیزی بزند دیده بود؟ او می‌گوید: «هرگز، اصلا. او خیلی آرام بود. او همیشه لبخند فوق‌العاده زیبایی داشت که با آن می‌شد یک اتاق را روشن کرد. آن روز هم همین طور بود. مثل همیشه آرام، محجوب و دوست‌داشتنی. «من نمی‌توانم بگویم او چرا این کار را کرد. کاش او پیشتر با من در این باره حرف زده بود،‌ ولی فکر می‌کنید افرادی که قصد چنین کاری را دارند موضوع را با دیگران در میان می‌گذارند؟ نمی‌دانم.»

آمیر سوخرا این دوست قدیمی فیصل حسین می‌گوید که او ظاهرا از ابتدا مشکلات روحی و روانی داشته، ولی ۸ سال پیش بود که این مساله را با او در میان گذاشته است: «ولی من هیچ‌گاه به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که او ممکن است روزی چنین کاری بکند.»

آمیر که سال‌ها از فیصل بزرگتر است می‌گوید: «همیشه فکر می‌کردم من برادر بزرگ‌تر او هستم و او حرف‌هایش را با من می‌زند ولی ظاهرا اشتباه می‌کردم.»

شلیک در کمال آرامش

هنوز تا این لحظه که این گزارش نوشته می‌شود (سه‌شنبه شب،‌ ۴۸ ساعت پس از حادثه) کسی نمی‌داند در آن یکشنبه شب شلوغ خیابان دنفورث تورنتو چه در سر این جوان ۲۹ ساله می‌گذشته است.

محله یونانی‌ها که او ساعت ۱۰ شب به آنجا می‌رسد پاتوقی است برای خانواده‌ها که در تابستان‌های تورنتو شام را بروند در یکی از رستوران‌ها و پاسیوهای متعدد آنجا صرف کنند و ساعاتی را دور هم باشند. آن شب هم جمعیت زیادی آنجا بودند که فیصل به آنجا رسید.

ویدئوها نشان می‌دهد که فیصل با قدبلند و کلاه بر سر و لباس سیاهی که بر تن داشته در پیاده‌رو قدم می‌زده که ناگهان یک سلاح کمری از کیف درمی‌آورد و شروع می‌کند به مردم شلیک کردن. کسانی که آن شب او را آنجا از نزدیک دیده‌اند می‌گویند خیلی خونسرد بود. «فقط نشانه می‌گرفت و شلیک می‌کرد، به رستوران‌ها، به کافه‌ها، به پاسیوها و مردمی که نشسته بودند. حتی گلوله‌هایش که تمام شد بدون هیچ دست‌پاچگی خشاب دیگری در آورد و عوض کرد و دوباره شروع کرد شلیک کردن. انگار سال‌هاست کارش این است.» یکی از شاهدان عینی می‌گوید: «درست انگار که دارد بازی کامپیوتری می‌کند.»

پلیس که می‌رسد او فرار می‌کند و هنگامی که ماموران به او شلیک می‌کنند او هم متقابلا به سوی پلیس آتش می‌گشاید. بعد هم گم می‌شود. تنها چند دقیقه بعد پلیس پیکر بی‌جان و تیرخورده او را در یکی از خیابان‌های فرعی همان محل پیدا می‌کند. تا الان هنوز اعلام نشده که آیا او در جریان زد و خورد مسلحانه با پلیس کشته شده یا خودکشی کرده است.

او سلاح از کجا به دست آورده بود؟

هنوز اعلام نشده که او سلاح خود را از کجا به دست آورده است، ولی گسترش خشونت‌های مسلحانه اخیر در تورنتو که نگرانی مقامات شهری را برانگیخته، نشان از آن دارد که دست یافتن به سلاح در تورنتو چندان هم نباید دشوار باشد.

یک گزارش از پلیس تورنتو که همین هفته منتشر شده می‌گوید آمار اسلحه‌ای که در کانادا قانونی خریداری می‌شود ولی به صورت غیرقانونی برای استفاده از جرائم و خشونت‌ها فروخته می‌شود در سال‌های اخیر فزونی یافته است.

طبق این گزارش تا پیش از سال ۲۰۱۲، ۷۵ درصد اسلحه غیرمجاز در کانادا از آمریکا به این کشور قاچاق می‌شده است. اما در سال ۲۰۱۷ نیمی از سلاح غیرقانونی و موجود در کانادا از بازار داخل تهیه می‌شود یعنی که اتکا به بازار آمریکا کاهش یافته است.

با این حال باید منتظر ماند تا پلیس اطلاعات بیشتری درباره فیصل حسین منتشر کند.

طبقه هفتم ساختمانی در شرق تورنتو

پلیس روز دوشنبه طبقه هفتم ساختمانی در محله Thorncliffe Park Drive در شرق تورنتو را بازرسی کرد و چندین کارتن مدارک را از آنجا خارج کرد.

این همان آپارتمانی است که فیصل با پدر و مادرش آنجا زندگی کرده است. ساختمانی که ساکنان آن اکثرا اقشاری کم‌درآمد هستند.

خبرنگاری که دوشنبه عصر از این محل بازدید کرده می‌نویسد: «بچه‌ها دارند روی چمن‌ها بازی می‌کنند، زن‌ها دور هم جمع شده‌اند و گپ می‌زنند و مردها ناباورانه به ساختمان نگاه می‌کنند و سعی می‌کنند بفهمند چطور همسایه آرام آنان می‌توانسته چنین فاجعه‌ای به بار بیاورد.

محله‌ای که آنها هستند گروه‌های زیادی از افرادی زندگی می‌کنند که در سریلانکا، اسلواکی، هند،‌ بنگلادش، پاکستان، افغانستان، فیلیپین و کانادا به دنیا آمده‌اند و زندگی آرام و بی‌دردسری را آنجا دارند.

خالد حسین هم یکی از اهالی همان محله است که در همان ساختمان، همسایه خانواده فیصل و دوست پدر اوست.

او می‌گوید: «فیصل جوانی آرام و محجوب بود. هر بار می‌دیدم ساعت ۶ یا ۷ از سر کار می‌آید از او می‌پرسیدم، مادرت که بیمارستان است، چه کسی برایت غذا درست می‌کند؟ و او می‌گفت مهم نیست. ساندویچ درست می‌کنم. مادر او بیشتر روزها را در بیمارستان در کنار برادر فیصل می‌گذراند که از یک سال و نیم پیش براثر تصادف در کماست. فیصل چند سال پیش هم خواهرش را در تصادف دیگری از دست داده بود.»

دختر ۱۸ ساله شادی که امسال باید به دانشگاه می‌رفت

ریساما هر چقدر بهت و حیرت در این محله جاریست، در نقطه دیگری از منطقه جنوب شرقی شهر خانواده‌ای به سوگ دختر شادی نشسته که قرار بود تا یک ماه دیگر به دانشگاه برود و پرستاری بخواند.

«تمام دبیرستان برایت با کتاب گذشت، گام بعدی رشته پرستاری در مک‌مستر. تبریک می‌گویم ریس… من به تو افتخار می‌کنم.» اینها جملاتی است که آقای فالون برای دخترش ریس نوشت، زمانی که او از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد.

آن شب ریس که آخرین تابستان پیش از دانشگاهش را می‌گذراند برای تولد یکی از دوستانش به رستورانی دعوت شده بود، در خیابان دنفورث. و این یعنی بازی سرنوشت. او آن شب کشته شد و یک دوست دیگرش هم زخمی شده است.

قربانی دوم این تیراندازی کور مرگبار دختر ۱۰ ساله‌ای است که سه‌شنبه شب پلیس بالاخره عکس و مشخصات او را اعلام کرد: جولیانا کوزیس ۱۰ ساله و از ساکنان مارکهام. تا نیمه‌شب سه‌شنبه  اطلاعات بیشتری درباره‌ی او در دسترس نبود.

۱۳ نفر هم زخمی شده‌اند که هویت آنان هم اعلام نشده ولی بین ۱۰ تا ۵۹ ساله هستند.

آیا این تاریخ است که تکرار می‌شود؟

جولیانا کوزیس
جولیانا کوزیس

درست سه ماه پیش در شمال تورنتو فرد دیگری با سابقه شدید روانی به روشی دیگر همان کاری را کرد که یکشنبه فیصل در دان‌تاون انجام داد.

آلک میناسیان روز ۲۴ اپریل همین امسال در نورث یورک تورنتو با ماشین وارد پیاده‌روی خیابان یانگ شد و ۱۰ نفر را کشت و ۱۴ نفر را زخمی کرد. او در زندان گفته بود که از زنان و افراد فعال جنسی، چه زنان و چه مردان، متنفر است. او به گروهی به‌نام جنبش ضد زن اینسل گرایش داشته است که اعضای آن برای جلب توجه و ارتباط جنسی با زنان ناکام هستند و به افراد موفق و پرکار جنسی اعتراض دارند.

گزارشی که آن زمان تورنتو سان از طریق منابع خود در داخل بازداشتگاه جنوب تورنتو به دست آورده نشان می‌دهد که آلک میناسیان از کرده خود پشیمان نیست و آرزو می‌کند کاش کشته می‌شد تا تبدیل به یک قهرمان شود.

حالا سه ماه بعد، حادثه به گونه‌ای دیگر تکرار می‌شود. پلیس می‌گوید انگیزه او معلوم نیست ولی به احتمال زیاد تروریستی نبوده است. پس آیا او به خوشی مردم حسادت می‌کرده است؟ آیا از اینکه آنها داشتند خوش می‌گذراندند ناراحت بوده است؟

شماره ۱۵۱ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Weekly 151 - For Web Page 7

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟