زندگی در کانادا

یک هفته طوفان و برف و سرما در کوه‌های راکی؛ زوج جوان گم شده چطور زنده ماندند؟

زوج جوان تصمیم داشتند تا سه روز را در دل طبیعت بگذرانند. آنان فکر همه چیز را کرده بودند و سفر آنها می‌توانست، مانند هزاران هزار نفری که در زمستان به دل طبیعت می‌زنند، به خوبی و خوشی به پایان برسد، اگر طوفان آلپاین Alpine سر راه آنان سبز نمی‌شد و همه چیز را به هم نمی‌ریخت

کاترین و دیمون یک سفر ۳ روزه ماجراجویانه را با ماشین شاسی بلند خود آغاز کردند و به قلب کوهستان راکی در بریتیش کلمبیا زدند. با این حال، همه چیز مطابق برنامه‌ریزی آنها پیش نرفت و روزهایی را تجربه کردند که شاید فقط در فیلم‌ها دیده بودند و در رمان‌ها خوانده بودند.

این زوج جوان در طوفان آلپاین گرفتار شدند و چندین شبانه‌روز در میان یخ و برف گیر افتادند. اما در این مدت بر آنان چه گذشت و آنها چگونه توانستند بالاخره نجات پیدا کنند؟

این گزارش به اتفاقات این هفته‌ی پر از ترس و دلهره و بیم و امید و در نهایت، رهایی آنها می‌پردازد که قطعا برای شما جالب خواهد بود.

زوج جوان، Damon Brodeur که ۲۴ سال دارد و Catherine Gibbons که ۲۲ سال دارد، تصمیم داشتند تا سه روز را در دل طبیعت بگذرانند. آنان فکر همه چیز را کرده بودند و سفر آنها می‌توانست، مانند هزاران هزار نفری که در زمستان به دل طبیعت می‌زنند، به خوبی و خوشی به پایان برسد و تنها خاطره‌ای شیرین برای‌شان باقی بماند، اگر طوفان آلپاین Alpine سر راه آنان سبز نمی‌شد و همه چیز را به هم نمی‌ریخت.

آنها پنج‌شنبه صبح با اتومبیل هیوندای سانتافه خود همراه با توشه و غذا و سگ‌شان به بیراهه‌های کوهستانی راکی زدند و سفری که قرار بود تا پایان هفته به آخر برسد تا پنج‌شنبه بعد هم ادامه یافت.

حالا پس از اینکه آنها سالم نجات یافته‌اند تعریف می‌کنند که از کجا شروع کردند، چطور گم شدند، برای نجات خود چه کارها کردند و بالاخره چگونه نجات یافتند.

آغاز سفر از مهمانسرای کوهستانی

آنها پنج‌شنبه صبح مهمانسرای Fernie را در جنوب شرقی استان بریتیش کلمبیا ترک کردند: «با دو ساندویچ مرغ و غذای کافی و آب برای سفر ۳ روزه راه افتادیم. البته، این سفر بسیار بیشتر از زمانی که پیش‌بینی کرده بودیم طول کشید».
آنها گفته‌اند که قصد داشتند ابتدا به سمت چشمه‌های آب Lussier رانندگی کنند و سپس مسیرهای خاکی را به سمت قلب کوهستان راکی ادامه دهند.

آنها از Sulphur Creek که گذشتند، چادر زدند و قبل از رسیدن به آنجا پوشش سیم کارت را از دست داده بودند، اما دلیلی وجود نداشت که نگران شوند.

طوفان در راه بازگشت

فردای روز بعد آنها مسیر را به سمت جاده‌ای دورافتاده ادامه دادند و قبل از اینکه به قسمتی برسند که فقط مخصوص اتومبیل‌های مخصوص آف‌رود است از ۳ رودخانه گذشته بودند. آنها در مسیر برگشت بودند که دچار طوفان آلپاین شدند.
برودور گفت: «تلاش کردیم به سمت رودخانه برگردیم، اما این کار با وجود باد و بوران غیرممکن بود. پس برگشتیم و به سمت کلبه‌ای رفتیم که قبلا از آن گذشته بودیم».

او توصیف می‌کند که چطور هر دوی آنها شب را در ماشین خوابیدند و برنامه‌ریزی کردند تا روز بعد تلاش کنند و پلی بسازند.

ساختن شگفت‌انگیزترین پل دنیا

برودور گفت: «ما شگفت‌انگیزترین پل کوچک دنیا را ساختیم. آن هم با استفاده از گیاهان خشک، طناب، تخته چوب سدر، تخته سنگ، درختچه و هر آنچه پیدا می‌کردیم».

برودور می‌گوید در حالی که پل کار می‌کرد و می‌توانست آنها را نگه دارد، تایرهای اتومبیل سانتافه‌شان در خاک بیرون از کلبه یخ زده بود و آنها تایرها را چاک دادند تا توانستند خودشان را آزاد کنند. با این حال، بعد از آخرین تلاش برای خارج شدن، آنها چاره‌ای نداشتند جز اینکه به انتظار بنشینند برای کمک.

پتوی نارنجی؛ تلاش دیگری برای دیده شدن
پتوی نارنجی؛ تلاش دیگری برای دیده شدن

تلاش برای دیده شدن توسط تیم‌های جست‌وجو و نجات

کاترین داستان آن روزهای خود را این طور ادامه می‌دهد: «ما سه روز دیگر هم تلاش كردیم تا حد ممكن کاری کنیم که دیگران بتوانند ما را ببینند. آتش را روشن نگه داشتیم تا دود آن امتداد پیدا کند، یک پتوی نارنجی هم روی درخت گذاشته بودیم که نشان می‌داد که ما آنجا هستیم. از طرف دیگر، کلمه Help را روی برف نوشتیم. ما حتی چندین و چند بار بوق ماشین را به صدا درآوردیم، سوت زدیم و با آینه نور فرستادیم».

Help در کنار کلبه؛ تلاشی برای دیده شدن
Help در کنار کلبه؛ تلاشی برای دیده شدن

راه‌هایی برای گذراندن زمان

کاترین درباره گذشت زمان می‌گوید: «زمان کند و سخت می‌گذشت. ما برای گذراندن وقت Harry Potter Trivial Pursuit بازی می‌کردیم و برای هم داستان و خاطره تعریف می‌کردیم.»

آنها ۳ شبانه‌روز را در ماشین گذراندند و بعد تصمیم گرفتند که به سمت کلبه بروند. اما پیش از اینکه ماشین را ترک کنند، آنها علامتی در کنار ماشین گذاشتند که نشان دهد کجا رفته‌اند.

در کلبه آنها ابتدا آتش را برپا کردند و بعد کنار آن نشستند، سوپ خوردند و سعی کردند از رادیوی CB استفاده کنند. به گفته برودور، آنها نخستین شب را در کلبه گذرانده بودند که صدای یک هلی‌کوپتر را در بالای سرشان شنیدند.

لحظه شیرین دیده شدن

یک سخنگوی پلیس بریتیش کلمبیا می‌گوید که یکی از ماموران پلیس و یک داوطلب جست‌وجو و نجات که سوار بر هلی‌کوپتر بودند، ماشین شاسی بلند این زوج را در حالی که بین برف و یخ گیر افتاده بود، پیدا کرد. به گفته پلیس، بعدا چندین گروه دیگر هم برای عملیات نجات وارد عمل شدند.

Gibbons Catherine که ۲۲ سال دارد
Gibbons Catherine که ۲۲ سال دارد

زوج جوان چطور پیدا شدند

Scott Chaffey، مدیر مرکز جست‌وجو و نجات Columbia Valley است که این زوج را نجات دادند. او در باره نجات این زوج جوان می‌گوید: «آنها با دیدن هواپیما که بالای سرشان پرواز می‌کرد، خیلی خوشحال شدند. آنها از کلبه بیرون آمدند و بالا و پایین پریدند تا نشان دهند که از نظر سلامتی در شرایط خوبی قرار دارند و حالشان خوب است. با این حال، برای احتیاط بیشتر به بیمارستان منتقل شدند».

Chaffey ادامه می‌دهد: «خوش‌بختانه آنها غذا و آب کافی داشتند و دارای تجهیزات گرمایشی بودند، به همین دلیل توانستند خودشان را در این مدت گرم نگه دارند.»

وی تاکید می‌کند: «اینکه آنها تصمیم گرفتند همانجا باقی بمانند، بهترین کار برای آنها بود، چون اینجا یک منطقه کاملا کوهستانی است و هر اتفاقی می‌توانست برایشان روی دهد. این جاده خاص و کم‌تردد، مسیری است که به خوبی حفظ و نگهداری نمی‌شود».

وی در عین حال تایید می‌کند که این زوج زنجیر چرخ اتومبیل همراه نداشتند.

Brodeur Damon که ۲۴ سال دارد
Brodeur Damon که ۲۴ سال دارد

پست فیسبوکی مادر دیمون برودور

خانم Cherie Brodeur، مادر دیمون پس از اینکه پسرش و دوست دختر او پیدا شدند در فیس‌بوک یک پست گذاشت که بسیار دیده شد. او در پست خود نوشته بود: «من نشسته‌ام و هنوز می‌لرزم ولی می‌دانم که پسرم، دوست دخترش و کیسی در امان هستند و من می‌خواهم از همه کسانی که برای نجات آنها کمک کردند تشکر کنم».

نخستین کار پس از نجات

اما زوج جوان که پس از یک هفته تحمل دربدری و سرما نجات یافته بودند، نخستین کارشان پس از سوار شدن به هلی‌کوپتر، گذاشتن یک پست در فیس‌بوک بود. دیمون نوشت: «ما الان صحیح و سالم داخل هلی‌کوپتر هستیم». او سپس در این پست توضیح داد که آنها چطور برای روزهای متعدد در کوهستان تنها ماندند.

دیمون نوشت: «ما آمادگی کامل برای گذراندن اوقات در طبیعت داشتیم و در تمام طول مدت هم سالم و سرحال و خوشحال بودیم. خوش‌بختانه بقیه از برنامه‌های ما خبر داشتند و مسیر ما هم مشخص بود.»

او به شوخی نوشت: «اتفاق مهمی نبود،‌ فقط گیر افتاده بودیم».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟