این شش نفر با هم یک خانه خریدند تجربهای که آیا به درد شما هم میخورد؟
در بازار مسکن داغ و گران قیمت تورنتو مالکیت مشترک راهی میانبر برای خانهدار شدن است
فهرست مطالب
این روزها با افزایش سرسامآور قیمت خانه در تورنتو خیلی از مستاجران فکر میکنند هر چقدر هم بدوند باز هم پولشان به خرید خانه نمیرسد و قرار است تا عمر دارند مستاجر بمانند. با یک حساب و کتاب سرانگشتی شاید این فکر درست به نظر برسد اما هنوز دنیا به آخر نرسیده و راههای میانبری هم وجود دارد که میتواند شما را به آرزوی خانهدار شدن برساند.
یکی از این راهها مالکیت مشترک است که این روزها بازار آن در تورنتو داغ شده است. اگر شما هم از آن دسته از افرادی هستید که با آمدن اسم مالکیت مشترک، گارد میگیرید و حتی به آن فکر هم نمیکنید، باید بگویم که سخت در اشتباه هستید. حداقل کاری که باید انجام دهید این است که اطلاعاتی درباره مزایا و معایب این کار پیدا کنید، سپس در مورد آن تصمیم بگیرید.
مطلب پیش رو، این اطلاعات را به شما میدهد و تجربه ۶ نفر را که یک خانه مشترک خریدند برای شما بازگو میکند.
وقتی هزینههای مسکن در تورنتو ۲ تا ۶ برابر بودجه شما برای مسکن است چه باید کرد؟ ۶ نفر از نسل هزاره { Millennials }، راهحل آن را پیدا کردهاند. آنها با پول خود که ۱.۳ میلیون دلار بود، یک خانه مستقل در محله Little Portugal در تورنتو خریدند. آنها با انجام این کار، چیزی بیش از یک تکه املاک و مستغلات در مرکز شهر تورنتو به دست آوردند. آنها جامعهای پررونق را ترویج کردند و اکنون داستان خود را با دیگران به اشتراک میگذارند تا سایر کاناداییها نیز بتوانند در مورد فرصتهایی که برای خانهدار شدن البته به شکل مشترک دارند، یاد بگیرند.
قیمت سرسامآور خانه و کاندو در تورنتو
در بازار مسکن داغ تورنتو، مالکیت مشترک خانه، روندی رو به افزایش است. خواهرها و برادرها، دوستان، همکاران و گاهی افراد کاملا غریبه، داراییهای خود را روی هم میگذارند تا بتوانند ملکی در گرانترین بازار کانادا بخرند. در ماه آگوست، قیمت یک خانه مستقل معمولی در تورنتو مبلغ سرسامآور یک میلیون و ۲۴۶ هزار و ۳۹۲ دلار قیمت داشت. یک کاندوی معمولی نیز در ماه گذشته به مبلغ ۶۱۹ هزار و ۳۰۷ دلار بود. این آمار نشان میدهد حتی کسانی که درآمدهای ۶ رقمی دارند به راحتی نمیتوانند وارد بازار گرانقیمت خرید مسکن شوند.
Lesli Gaynor، مشاور املاک ساکن در تونتو میگوید: «مالکیت مشترک، راه حلی برای این مشکل است». تمرکز او بر کمک به افرادی است که قصد خرید خانه دارند و مزایا و معایب مالکیت مشترک را به آنها توضیح میدهد. او معتقد است: «صحبت کردن در مورد مالکیت مشترک هنوز نیازمند امتیازات خاصی است. شما باید شغل و پول داشته باشید و رتبهسنجی اعتباریتان قابل توجه باشد».
کار دشوار پیدا کردن وام دهنده
در حالی که بیشتر وامهای سنتی یک یا دو نفر را به عنوان وامگیرنده دارند ولی وامهای عادی میتواند به ۴ نفر هم واگذار شود. گینور میگوید: «اینها فقط یک وام مسکن معمولی بدون وثیقه اضافی است. ولی زمانی که بیشتر از ۴ نفر باشید، اینجاست که کار کمی سختتر میشود».
پیدا کردن وام دهندهای که بخواهد با این ۶ مالک مشترک کار کند، برای آنها بسیار سخت بود. در بسیاری از موارد، درخواست آنها رد میشد چون سیستمها و ساختارها برای این کار مناسب نبودند. مثلا فرمها فقط ۴ خط جای نوشتن اسم داشتند. سیستمهای غیرسنتی نیز توسط بیشتر وامدهندگان، پرریسک تلقی میشد.
بالا رفتن تعداد مالکان مشترک ریسک کار را پایین میآورد
Mandy Sherman، یکی از این ۶ نفر مالکان مشترک است. او وقتی یاد این ماجرا میافتد که به یک باره یک کارگزار بیمه رابطهاش را با او قطع کرده، میخندند و میگوید: «در حقیقت، وقتی ۶ نفر در کار هستند ریسک کمتری وجود دارد چون این احتمال بیشتر است که در مجموع و با کمک هم بتوانیم هزینهها را پوشش دهیم. کسی که من برای مدتی با او کار میکردم، به یک باره دیگر به تماسهای من جواب نداد».
آنها در نهایت کار را با DUCA Credit Union به اتمام رساندند که با نگرش «همه چیز قابل تصور است» اقدام کرد و قبلا هم محصولاتی با مالکیت مشترک داشت.
تهیه توافقنامه حقوقی و برنامهریزی برای اما و اگرها
این گروه ۶ نفره از مالکان مشترک، با یک تیم حقوقی نیز کار کردند تا یک قرارداد جامع برای وام با نرخ ثابت و ۵ ساله برای آنها تهیه کند. این توافقنامه حقوقی همه اما و اگرها و شرایط را پوشش میدهد و بدترین سناریوهای ممکن را در نظر میگیرد.
مثلا چه اتفاقی میافتد اگر کسی فوت کند، از نردبام بیافتد و نتواند برای ۶ ماه کار کند و مواردی از این دست. آنها با متخصصان نیز در مورد مالکیت مشترک صحبت کردند و تعداد زیادی جلسات گفتگوی صادقانه و رک با یکدیگر داشتند تا با چشمان کاملا باز و با اطلاع از همه جوانب، وارد این توافقنامه شوند.
تهیه دستورالعمل برای خانه
از آن مرحله به بعد آنها دستورالعملی برای خانه تهیه کردند. Alex Stokes یکی دیگر از مالکان مشترک حاضر در این توافقنامه است. او در این مورد میگوید: «این دستورالعمل به این معناست که قواعد و انتظارات ما از خانه چیست». این دستورالعمل بسیار انعطافپذیرتر از توافقنامه قانونی آنهاست ولی به این گروه کمک کرده است تا مشکلات احتمالی همخانه بودن و با هم زندگی کردن را از قبل شناسایی کنند؛ حتی قبل از اینکه کلید خانه خود را دریافت کنند.
چیزهایی مثل کارهای عادی و روزمره، عادات خرید مواد غذایی و اینکه چطور و چه زمانی باید در مورد موضوعی با هم گفتوگو داشته باشند.
حق انتخاب یکسان علیرغم درصد مالکیت متفاوت
علیرغم اینکه هر کسی درصد متفاوتی از این خانه یعنی از ۲ تا ۳۸ درصد را مالک است، آنها در مورد تصمیمات روزمره، حق انتخاب یکسانی در تصمیماتی دارند که نیازمند توافق عمومی است. شرمن در این مورد میگوید: «برخی هزینهها وجود دارد که این هزینهها، افرادی را که سهم بیشتری از خانه دارند، بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد و وقتی هر تصمیمی در مورد آن میگیریم این مورد توسط همه مورد توجه قرار میگیرد».
مهارتهای موردنیاز برای زندگی گروهی
استوکس عنوان میکند که برای زندگی کردن به شکل گروهی، مهمترین ویژگیهایی که باید داشته باشید مهارتهای ارتباطی خوب و هوش هیجانی است. او در این مورد ادامه میدهد: «ما همگی با هم تفاوت داریم، پسزمینههای و تجربیات متفاوتی داریم و با نظرات مختلفی دور میز جمع میشویم. ولی با همه این حرفها در نهایت میخواهیم در انتهای روز در کنار هم بنشینیم، به حرف هم گوش دهیم و تجربیات خود را تقسیم کنیم. من فکر میکنم که سطح درک و مهارتهای ارتباطی هر فرد، بسیار مهم است».
شرمن میگوید: «برای هیچکدام از ما، مشوق اصلی برای انجام این کار، کسب دارایی یا اهداف اقتصادی نبود. برای همه ما این کار بیشتر با هدف ایجاد یک جامعه کوچک برای زندگی گروهی ایجاد شده است و این مساله برایمان اهمیت بیشتری دارد».
مزیتهای زندگی گروهی
استوکس و شرمن هر دو خاطرنشان میکنند که با روی هم گذاشتن منابع، مهارتها و زندگیها، شرایطی را ایجاد کردهاند که سطح بالایی از استانداردهای زندگی را دارد. مثلا آنها هر هفته به شکل مساوی در خرید مواد غذایی مشارکت میکنند که میانگین آن هفتهای ۵۰ دلار است ولی چون در حجم بالا خرید میکنند، به محصولات سالم و دارای منابع کافی غذائی، دسترسی دارند که همین محصولات اگر قرار بود به شکل انفرادی تهیه شود، هزینه زیادی برای آنها داشت.
گذشته از مزایای مالی، بزرگترین مزیت این کار مزیت اجتماعی آن بوده است. استوكس میگوید: «مردم در حال تجربه انزوای زیادی هستند. فقط دانستن اینکه شما جامعهای دارید که از شما حمایت کند، واقعا دلگرم کننده است».