دکتر بوذری ۳۱ ساله چرا او را در کانادا فوق ستاره پزشکی میدانند؟
فهرست مطالب
شماره ۱۰۲ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
اگر فرض کنیم که مهاجرت بسیاری از ایرانیان به کانادا برای تامین آیندهای بهتر برای فرزندانشان است، مجید بوذری نمونه خوب و موفقی است از این اتفاق. او چهل سال پیش به کانادا آمد و سختیهای بسیار کشید، ولی اکنون فرزندش آندرو بوذری فوقستارهای است در دنیای پزشکی کانادا، توصیفی که روزنامهی تورنتو استار از جایگاه علمی او میکند.
اما این فقط تورنتواستار نیست که او را ستاره توصیف میکند، خانم دکتر دانیل مارتین، معاون بیمارستان کالج زنان و از مؤسسان گروه «پزشکان کانادایی در خدمت سلامت عمومی» هم همین را میگوید: «بوذری واقعا فوق ستاره است، من واقعا اینطور فکر میکنم.»
دکتر مارتین میافزاید: «بوذری ترکیب کمیابی است از ارزشهای استوار انساندوستانه، التزام به پیشرفت حرفهای، تخصص در سیاستگذاری حوزهی سلامت و موفقیت در تحقیقات علمی و چنین ترکیب چهارجانبهای بدان معناست که او مصمم است تا در طول دوران حرفهای خود کارهای بزرگی انجام دهد.»
مجید بوذری پزشک ایرانی که چهل سال پیش در کانادا زندگی خود را با نقاشی ساختمان و رانندگی تاکسی میگذراند حالا هم خودش پزشک است و هم حتما باافتخار و لذت موفقیتهای فرزندش را رصد میکند.
خبرنگار آتش به نقل از روزنامهی تورنتو استار گزارش میدهد.
مجید بوذری تا سال ۱۹۷۸ (۱۳۵۷)، که انقلاب شد، در ایران پزشک بود. با وقوع انقلاب دستاندازهای زندگی برای او آغاز شد. او مدتی به زندان افتاد و سختیهای زیادی کشید و بالاخره پس از مدتی هم که آزاد شد، چون فضای تازه ایران را برای خود امن نمیدید، به کانادا مهاجرت کرد.
این پزشک ایرانی با تکیه بر مدرکی که داشت پای در خاک کانادا گذاشت ولی، او هم مانند بسیار دیگری از متخصصان که به عنوان پناهجو گذارشان به این کشور میافتد، ناباورانه شنید که مدارک تحصیلیاش در اینجا معتبر نیست و او به عنوان یک پزشک به حساب نمیآید.
شکست بزرگی بود، اما چارهای نداشت. او ناچار شد مدت ده سال با شکستن غرورش و در حالیکه مدرک پزشکی داشت، با نقاشی ساختمان و رانندگی تاکسی روزگار خود را بگذراند.
مجید بوذری همزمان با این مشاغل از تکاپو برای رسیدن به آنچه حقش بود فروگذار نشد و سرانجام توانست، با گذراندن دورهای در بیمارستان قدیمی ولسلی در تورنتو، مدارک پزشکی خود را به روز کند.
در این زمان آندرو پسر کوچکی بود و با پزشک شناخته شدن مجید بوذری در کانادا، وضعیت اقتصادی خانواده او یک شبه از طبقهی کارگر به طبقهی متوسط ارتقا یافت.
دکتر مجید بوذری شاید در آن سالهای سخت، بارها از اینکه از ایران به کانادا رفته و در وضعیت نامناسبی دوران زندگی را سپری کرده افسوس خورده و پشیمان شده بود، اما ثمره امیدواری این پزشک ایرانی پسر موفقی بود که خیلی زود به فوق ستارهای در پزشکی کانادا تبدیل شد.
چنین چشماندازی برای پسر یک پناهجوی ایرانی، که در محلهی سنت جیمز تاون بزرگ شد و هیچ اشتیاقی به پزشکی نداشت و حتی در سنین تینایجری چندان هم در فکر رشته علوم نبود، اصلا بد نیست.
دستاورهایی فراتر از کاپ تنیس
آندرو بوذری که در کودکی آرزو داشت یک ستارهی تنیس در حد و اندازهی پیت سمپراس ستارهی اسطورهای تنیس امریکا بشود، از کمر باریک و شانههای پهن لازم برای یک بازیکن تمام عیار برخوردار است.
این پسر ایرانی الاصل در حرفهی پزشکیاش، که هنوز در مرحلهی تحصیلی آن به سر میبرد، بارهای بسیار سنگینتری را نسبت به کاپ و پایههای تورنمنتها، بر دوش میکشد.
بوذریِ ۳۱ ساله که هنوز مجرد است از هنگام فارغالتحصیلیاش از دانشکدهی پزشکی اوتاوا در سال ۲۰۱۳ توانسته:
از دانشگاه هاروارد مدرک کارشناسی ارشد علوم بگیرد و در آنجا یک مجلهی انتقادی دربارهی سلامت عمومی منتشر کند.
از یک سناتور جمهوریخواه و یک سناتور دمکرات برای نوشتن گزارشی در معتبرترین مجلهی پزشکی ایالات متحده دربارهی جنبهای فوق متعصبانه از اصلاحات سیستم خدمات درمانی آمریکا کمک گرفته است.
به عنوان مشاور ویژهی وزارت بهداشت انتاریو در خصوص عملکرد و ارزیابی خدمات درمانی خدمت کرده است.
به تأسیس و رهبری گروه «اوپن فارما» کمک کرده است که مجموعهای از بازیگران شاخص حوزهی پزشکی در کاناداست و برای افزایش شفافیت پیوندهای بین حرفهی پزشکی و شرکتهای داروسازی در این کشور تلاش میکند.
همه اینها نشانگر فوق ستاره بودن آندرو است، چرا که هیچ مرزی را برای شکستن و پیشرفت نمیشناسد و مدام در حال فراگیر کردن دانش و توانمندیهای خود است.
ستارهای به روایت بزرگان پزشکی
دکتر بوذری که دورهی دستیاری پزشکی خانواده را در کلینیک شربورن بیمارستان سنت مایکل میگذراند، یک سال را نیز از این دوره مرخصی گرفت تا مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهی سیاستگذاری عمومی به عنوان نفر اول کلاس از دانشگاه پرینستون دریافت کند.
خانم دکتر دانیل مارتین، معاون بیمارستان کالج زنان و از مؤسسان و رئیس پیشین گروه «پزشکان کانادایی در خدمت سلامت عمومی» میگوید: «بوذری فوق ستاره است، من واقعا اینطور فکر میکنم.»
دکتر مارتین میافزاید: «بوذری ترکیب کمیابی است از ارزشهای استوار انساندوستانه، التزام به پیشرفت حرفهای و تخصص در سیاستگذاری حوزهی سلامت و موفقیت در تحقیقات علمی و چنین ترکیب چهارجانبهای بدان معناست که او مصمم است تا در طول دوران حرفهای خود کارهای بزرگی انجام دهد.»
فرصتهای طلایی آقای دکتر در کانادا
دکتر آندرو بوذری بسیار قدردان است و بدترین شرایط را بهترین فرصت تلقی میکند. این فوق ستاره پزشکی به جای اینکه از دست مقررات سختگیرانهی کانادا در مورد اعطای مجوز پزشکی که در ابتدا شامل حال خانوادهی آنها شده بود ناله و زاری سر کند، بابت فرصتهایی که این کشور سرانجام در اختیار خانواده آنها گذاشت، سپاسگزار است.
آندرو میگوید: «عدالت اجتماعی برای ما یک آرمان بسیار ریشهداراست … به دلیل پسزمینهی زندگی والدینم، به دلیل مشکلاتی که خانوادهام متحمل شدند تا بر شرایط غلبه کنند و بتوانند به اینجا بیایند و به دلیل فرصتهایی که کانادا در اختیار ما گذاشت.»
او میافزاید: «خانوادهی من اگر شانس زندگی و پرورش در کانادا را نداشت، از این امتیازات و فرصتها بهرهمند نمیشد.»
دکتر بوذری میگوید: «بعدها به این نتیجه رسیدم که به خاطر این شانس خوب، باید به پیشبرد عدالت اجتماعی که زمینهساز آن است، کمک کنم. ما از همان ابتدا به خاطر این موضوع همواره بسیار سپاسگزار بودیم و این را نیز درک میکردیم که بهرهمندی از این فرصتها مسئولیتی اجتماعی به همراه دارد.»
مادری با ایدهها و آرمانهای بزرگ
همانقدر که حرفهی پدر و بهبود وضعیت مالی او حسی از عدالت اجتماعی در وجود دکتر آندرو بوذری بیدار کرد، افکار مادرش نیز روح و روان او را تغذیه میکرد.
شعله بوذری پیش از مهاجرت به کانادا در خلال انقلاب، در ایران در دانشگاه در رشتهی حقوق بشر تحصیل کرده بود.
شعله با مهاجرت به کانادا و در مونترآل با دکتر مجید بوذری آشنا شد و ازدواج کرد، اما در کانادا وارد حرفهی حقوق بشری نشد و وقت و توجه خود را صرف پرورش آندرو و دخترش تانیا کرد که او نیز هم اکنون در اوتاوا در رشتهی پزشکی مشغول به تحصیل است.
دکتر آندرو بوذری در مورد مادرش میگوید: «مادرم همیشه در مورد این چیزها، یعنی فکر کردن به عدالت اجتماعی و حقوق بشر، من را به سمت جلو پیش میبرد. او از ما میخواست از آرمانهای خود پیروی کنیم و سعی داشته باشیم که دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم… و هر آنچه از دست مان بر میآید برای بهبود شرایط اجتماعی انجام دهیم.»
آندرو تاکید میکند: «مادرم هنوز هم نقش مهمی در زندگی من ایفا میکند. اخیرا که متوجه شدم پست صوتی تلفن همراهم پر شده است، مطمئن بودم تماسها و پیامهای مادرم است و …»
ورود به دنیای پزشکی؛ چرا؟
سرچشمهی آرزوهای اجتماعی دکتر آندرو بوذری هر چه بوده باشد، او هرگز قصد نداشت که آنها را در حوزهی پزشکی دنبال کند. با وجود اینکه پزشکی شغل پدرش بود و او هنوز هم در ریچموند هیل در حوزهی پزشکی خانواده مشغول به کار است، آندرو هنگامی که وارد دانشگاه وسترن انتاریو شد که حالا به آن دانشگاه وسترن میگویند به عنوان یک فارغالتحصیل کارشناسی اقتصاد که آرزوی پیوستن به دانشکدهی حقوق را داشت، هیچ علاقهای به تحصیل در رشتهی پزشکی در خود نمیدید.
آندرو میگوید: «من به اقتصاد و حقوق علاقه داشتم، چون احساس میکردم اگر کسی از علم اقتصاد برخوردار باشد میتواند بهتر در زمینهی حقوق بشر کار کند و موضوع را از دیدگاه حقوقی پیش ببرد، ولی بعد از ترم اول انصراف دادم. خیلی از دوستانم احتمالا فکر کرده بودند که من بیخیال تحصیل شدهام و حالا مثلا میروم و وقتم را به کشیدن ماریجوانا میگذرانم اما من به عقب باز گشتم و درسهای علوم را که در دوران دبیرستان نادیده گرفته یا موفق به پاس کردن نشده بودم را با جدیت خواندم و موفق به پاس کردن آنها شدم. من به این نتیجه رسیده بودم که در داخل سیستم بهداشت عمومی کانادا، بهتر میتوانم به زندگی افراد فقیر کمک کنم.»
آندرو با همین تفکر از رشته اقتصاد روی برگرداند و یک سال بعد وقتی به دانشگاه وسترن باز گشت، به عنوان دانشجوی پزشکی ثبت نام کرد.
حافظه جادویی آقای دکتر در ورزش
دکتر آندرو بوذری هنوز ازدواج نکرده است و در حالی که همکلاسیهایش در شربورن سخت مشغول کار هستند، او همچنان برای پرداختن به ورزشهای مورد علاقهاش وقت دارد.
این فوق ستاره ایرانیتبار دنیای پزشکی کانادا علاوه بر اینکه تنیس بازی میکند، از جملهی طرفداران پر و پا قرص فوتبال و بیسبال نیز است.
او همچنین توانایی ویژهای برای بهخاطر سپردن آمارهای ورزشی دارد. برای مثال او میتواند نام تک تک بازیکنان بیسبالی را که در یک فصل واحد ۴۰ گل زدهاند را از حفظ بگوید.
او ادعای برخی از دوستانش را رد میکند که میگویند او از حافظهی تصویری برخوردار است. آندرو میگوید: «فکر میکنم من شانس این را داشتهام که جزئیات برخی چیزها را به یاد بیاورم. ولی این را باید بگویم آنهایی که میگویند من حافظهی جادویی دارم اشتباه میکنند. من هم مثل همهی آدمهای دیگر در دوران تحصیل در حوزههای بخصوصی خیلی مشکل داشتم.»