بانوی مهاجر ایرانی-کانادایی که دنیا را با مکتب آشپزی ایرانی آشنا کرد
ناز دراویان در ۱۰ سالگی وارد کانادا شد و حالا یکی از بازیگران هالیوود و نویسنده کتاب مشهوری درباره غذاهای خوشمزه ایرانی است
اسپانسر ویژه: پریا اسکویی – مشاور امور مهاجرت – کانادا
ناز دراویان در سن ۴۶ سالگی، که ۳۸ سال آن را در خارج از ایران گذرانده، هنوز ریشههایش را در ایران جستجو میکند.
این نویسنده و هنرپیشه ایرانی – کانادایی که حالا سالهاست با خانوادهاش در آمریکا زندگی میکند با نوشتن کتابی با عنوان Bottom of the Pot: Persian Recipes And Stories از نوستالوژیهای دوران کودکی خود در ایران گفته و در عین حال غذاهای ایرانی را به دنیای انگلیسی زبان معرفی کرده است.
ناز دراویان هنوز هم وقتی که در فرودگاهها از لاین جداکنندهی مهاجران و پناهجویان از شهروندان و گردشگران میگذرد، دلشوره میگیرد.
ناز تنها هشت سال داشت که در اوج انقلاب ایران و در میانهی بحران گروگانگیری، همراه با خانوادهاش از ایران خارج شد.
آنها دو سال در آپارتمان کوچکی در رم، که قبل از آنها خانوادهی ایرانی دیگری در آن سکونت داشت و تقاضای مهاجرت آنها پذیرفته شده بود، انتظار کشیدند؛ با این امید که کانادا یا ایالات متحده یا حتی استرالیا تقاضای آنها را برای مهاجرت بپذیرد.
کانادا زودتر از دیگر کشورها جواب داد. او به یاد میآورد که اواخر شبی در سال ۱۹۸۲، در لاین مهاجرت فرودگاه بینالمللی ونکوور ایستاده بودند. دهمین سالروز تولدش بود و همهی دار و ندار خانوادهاش، از جمله عروسک تدی خرس محبوب او و یک پتو، در سه چمدان بزرگ جا شده بود. با این که همهی مدارک معتبر را به همراه داشتند، هنوز هم مضطرب بودند که نکند پذیرش نشوند.
نسلی که نمیداند دقیقا به کجا تعلق دارد
سال گذشته نزدیک بود که ترسهای دراویان، رنگ واقعیت به خود بگیرد. او در حالی ونکوور را به مقصد خانهاش در لسآنجلس ترک کرد، که تنها چهار روز پس از آن پرزیدنت دونالد ترامپ دستوری را برای ممنوعیت سفر شهروندان چند کشور صادر کرد که هدف از آن بیرون نگه داشتن مسلمانان از آمریکا بود.
دراویان پاسپورت کانادایی دارد، ولی در تهران به دنیا آمده است و اگر چند روز دیرتر تصمیم به سفر میگرفت ممکن بود به او اجازهی ورود به آمریکا را ندهند.
دراویان که اکنون ۴۶ سال سن دارد، بخشی از نسلی است که نمیتوانند با اطمینان بگویند که به کجا تعلق دارند.
او دربارهی نخستین روزهایش در اینجا میگوید: «ونکوور برای من هیچ معنا و مفهومی نداشت. دلم برای دوستانم تنگ شده بود. دلم برای رم و خیابانهای سنگفرش شدهی آن تنگ شده بود. پدرم ما را به پارک استنلی میبرد، ولی آنجا مثل پارکهایی نبود که ما میشناختیم. جنگلی بود در وسط شهر، با سنجابهای سیاه، که من هیچوقت چیزی شبیه به آن را در هیچ جای دیگری ندیده بودم.» فقط او و برادرش میتوانستند انگلیسی صحبت کنند، به همین خاطر مترجم خانواده بودند. آنها با سه خانوادهی ایرانی دیگر آشنا شده بودند.
استاد دانشگاه تهران در ونکوور یاد گرفت نان بربری درست کند
ناز دوران کودکیاش را در ونکوور بریتیش کلمبیا سپری کرد، جایی که والدین و اقوام نزدیکاش هنوز در آنجا زندگی میکنند؛ شهری که مادرش، که در تهران استاد دانشگاه و یکی از شناختهشدهترین ترانهسرایان کشور بود، یاد گرفت چطور نان بربری درست کند و آن را سر سفرهی خانوادهاش بگذارد.
ناز آشپزی را با تلفن کردن به تهران و با سر در آوردن از دستورهایی که بیشتر دربارهی رنگ و حس غذا بود، تا اندازهگیریهای دقیق و قاشقهای غذاخوری و چایخوری یاد گرفت.
اینجا بود که خانوادهی دراویان متوجه شدند که غذای ایرانی درها را برای گفتگو دربارهی این که آنها چه کسانی هستند و از کجا آمدهاند باز میکند و راه را برای پذیرفته شدن آنها هموار میسازد.
ناز دراویان در این باره میگوید: «غذا به آرامتر شدن فضا کمک میکند. مثل دعوتی است برای صحبت کردن و این چیزی است که امروز داریم آن را گم میکنیم. اگر گفتگو را گم کنیم، امید را از دست میدهیم.»
دراویان پس از اینکه در سال ۱۹۹۶ از دانشکدهی تئاتر دانشگاه بریتیشکلمبیا فارغالتحصیل شد، به هالیوود رفت.
مادر شاعر به کمک دختر هنرمند میآید
او که مشتاق طعم غذاهای خانگی و ایرانی بود، به مادر شاعرش تلفن میکرد و از او سوال میپرسید.
دستورهای آشپزی مادرش شامل چنین چیزهایی بود: «این قدر اضافه کن که عطرش در آشپزخانه به رقص در بیاید و کاری کند که سرت گیج بخورد و قلبت تپش بگیرد.»
دراویان در طی ۲۲ سال گذشته، در آمریکا برای خودش یک زندگی درست کرده است. او در آگوست ۲۰۰۳ با یک بازیگر ازدواج کرده و اکنون مادر دو دختر است.
او در تلویزیون و در برنامههایی مثل Homeland و NCIS کار میکند و تقریبا بدون استثنا، همیشه از او خواسته میشود که به انگلیسی حرف زدن کاملا کاناداییاش لهجه اضافه کند.
وبلاگ ته دیگ این مهاجر ایرانی
دراویان در ۲۰۰۳ نوشتن وبلاگی را با نام Bottom Of The Pot یا ته دیگ آغاز کرد، که موفق به دریافت جوایزی شده است.
او اخیرا کتابی را نیز با عنوان Bottom of the Pot: Persian Recipes And Stories منتشر کرده، که شامل حدود ۱۰۰ دستور غذای مختلف است.
این کتاب که تا حدی زندگینامه است و تا حدی راهنمای آشپزی، هم روایت دلنشینی دارد و هم پر است از طرز تهیهی غذاهای خوشمزه.
در کتاب داستانهایی دربارهی تعطیلات خانواده در ایران قبل از انقلاب، با خاطراتی از پیکنیکها در دریاچهی Alice Lake خارج از Squamish در هم آمیختهاند.
دراویان در کتاب خودش گفته است که خورش فسنجان، که با انار و گردو درست میشود و دوست خانوادگیشان خانم K استاد آن است، به زمان، صبر و احترام نیاز دارد.
برای تهیهی رب انار، گلبرگ رز، دستههای فراوان سبزیجات تازه، گردو و زعفران، ناچار هستید که به فروشگاه ایرانی بروید و تقریبا یک روز را به خرد کردن و هم زدن و انتظار کشیدن صبورانه بگذرانید.
روزنامهنگاری که با ناز مصاحبه کرده و گرفتار مقوله پیچیده تهدیگ شده است
دافنه براهام، روزنامهنگاری که با ناز مصاحبه کرده است، میگوید: «من هنوز سراغ درست کردن تهدیگ نرفتهام، پوستهای زعفرانی از برنج، که گل سر سبد آشپزی ایرانی به شمار میآید و نام کتاب هم به آن اشاره دارد، چون هشدار دراویان دربارهی اینکه درست کردن آن علم نیست، ولی شکلی از هنر است، شهامت این کار را از من گرفته است. هیچکس نمیتواند همیشه تهدیگ زیبایی از آب در بیاورد و این به معنای خطر ناکامی در تهیهی چیزی است که ارزش جشن گرفتن دارد.»
این روزنامهنگار اضافه میکند: «من دستورهایی برای مرغ با زردچوبه (غذای روزمرهی دراویان با مرغ و زردچوبه) و مرغ با زعفران درست کرده و به اشتراک گذاشتهام.»
دافنه براهام میگوید: «من شیفتهی غذای خیابانی تبریز به اسم یرالما یومرتا شدهام. سیبزمینی له شده و تخممرغ نیمپز با پنیر فتای خرد شده و نعناع. امیدوارم روزی به ایران سفر کنم و این غذا را در خیابانهای تبریز امتحان کنم.»
دراویان هرگز دیگر به ایران برنگشته است. حس فقدان و حسرت او را میتوان در جای جای کتابی که مطالب آن را با دقت گلچین کرده و به زیبایی آراسته است و در واقع ادای دینی به سرزمین مادری، مادر و مادربزرگانش است، مشاهده کرد. کتاب دراویان همچنین علاوه بر اینکه مجموعهای از دستور تهیهی غذاهای مختلف است، به ما یادآوری میکند که اولین گام برای درک طرف مقابل با پختن یک وعده غذای خانگی آغاز میشود.
ناز دراویان، نویسنده و بازیگر در ایران متولد شده و در ایتالیا و کانادا بزرگ شده است. او اگوست ۲۰۰۳ با همسرش ازدواج کرده و اکنون با همسر و دو فرزندش در لسآنجلس زندگی میکند. وبلاگ شخصی ناز برندهی جایزه Voice Behind The Food شده است. همچنین این وبلاگ در انجمن بینالمللی کارشناسان آشپزی توانسته جایزه بهترین وبلاگ روایت آشپزی را از آن خود کند.
ناز همچنین دوبار نامزد دریافت جایزه بهترین SaveurFood Blog نیز شده است.
شماره ۱۶۹ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید