یک و نیم میلیون دلار جایزه لاتاری برای زنی که همه امیدش را به زندگی از دست داده بود
فهرست مطالب
شماره ۱۱۷ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
داستان زندگی دیان بیشاپ، زن ساکن نیوفاندلند، داستان امید و مبارزه است. دوستانش او را به عنوان یکی از فعالان حقوق بیماران سرطانی در کانادا میشناسند و چند ماه پیش هم CBC به سراغش رفت و گزارشی از زندگیاش تهیه کرد. دیان، مبتلا به گرید ۴ سرطان پستان، تنها از دولت ماهیانه ۱۱۰۰ دلار میگرفت و این نه برای تامین زندگیاش کافی بود و نه اجازه میداد بتواند استراحت کند.
یک بلیت بختآزمایی اما کارش را به خوبی انجام داد و به داد این خانواده سهنفری رسید. او شاید یکی از لایقترین آدمها برای خرج کردن و پسانداز کردن این یک و نیم میلیون دلار بود.
دیان بیشاپ چک بزرگ نمادینی را در دست دارد که رویش نوشته یک و نیم میلیون دلار. او در کنار دو پسرش، برای دوربینها در دفتر لاتاری آتلانتیک در شهر St. John’s ژست میگیرد و خندهی شادمانهای سر میدهد.
دیان با صدایی خشدار، که یکی از عوارض شیمیدرمانی است میگوید: « میخواهید کمی هم قر بدهم؟» و سپس به آرامی خود را به چپ و راست تکان میدهد.
سرمایهای برای آینده یک خانواده مصیبتزده
این یک عکاسی معمولی با برندهی جایزه بزرگ ۵ / ۱ میلیون دلاری نیست. او که حالا برنده خوشبخت لاتاری است میگوید: «صحبت از خرید یک خانه جدید و یا سفر رفتن با این پول نبود. موضوع مرگ و زندگی بود. حالا میتوانم زنده بمانم و فرزندانم نیز زندگی کنند.»
جایزه لاتاری برای زنی ناامید از بهبود
دیان مبتلا به گرید ۴ سرطان پستان است. او اما در این روزها دو بار روی خوشبختی را دیده؛ یک بار وقتی برنده جایزه لاتاری شد و یک بار هم زمانی که فهمید بالاخره یکی از درمانهایش نتیجه مثبتی به همراه داشته است.
خودش میگوید: «انگار این بار سنگین از روی دوشم برداشته شده است. استرس و اضطراب بیمار بودن از بین رفته است. میدانم نمیتوانم گرید ۴ را شکست دهم چون یک بمب ساعتی است، اما این امید را به من میدهد که شاید برای مدتی غیر فعال شود و من بتوانم زندگی کنم.»
وداع با مرگی که دیگر حتمی بود
سرطان دیان به استخوان لگن و ریهاش نیز سرایت کرده است. او تازگیها خود را برای آخرین راه نجاتش آماده کرده بود؛ کارآزمایی بالینی در تورنتو.
برای یک مادر مجرد که دو پسر بیست و چند ساله دارد و یکی از آنها با او زندگی میکند، این بیماری مشکلات زیادی به همراه آورد.
دیان مدتهاست لنگان لنگان راه میرود، به سختی میتواند دست راستش را بلند کند، سیستم ایمنی بدنش ضعیف شده است و صبحها برای بیرون آمدن از رختخواب اذیت میشود.
دیان مدیریت یک مغازه کوچک در Mount Pearl را برعهده داشت و این کار رفته رفته برای او دشوار شده بود. او درباره وضعیت سلامتیاش میگوید: «اگر ذات الریه کنم زنده نمیمانم. بنابراین باید شرایط را در دو کفهی ترازو میگذاشتم. اگر کار نمیکردم باید راهی برای گذران زندگی پیدا میشد. به هر حال سلامتیام باید در اولویت قرار میگرفت.» او حالا این شانس را دارد که بیشتر استراحت کند. این مطلب از سایت آتش برداشته شده است.
او روزهای سختی را به یاد آورد که دیگر نمیتوانست کار کند. کمک هزینه دولت تنها ۱۱۰۰ دلار در ماه بود و به سختی برای پرداخت قسط وام کفایت میکرد.
او داستان زندگیاش را در ماه اکتبر به CBC گفت و شرایطش شروع به تغییر کرد. غریبهها پیشنهاد کمک میدادند و گه گاهی به مغازه میآمدند تا به او پول بدهند.
در نهایت چند هزار دلار نصیبش شد و آن را برای کمک هزینه کارآزمایی بالینی در تورنتو پسانداز کرد.
معجزه اول اتفاق میافتد
دیان چند هفتهی بعد دست به اقدام عجیبی زد و یک بلیت سوپر ست ۲۰ دلاری را از مغازهای که مدیریت آن را بر عهده داشت، خرید.
دیان میگوید: «عجیب بود. چیزی در درونم گفت: امروز یک بلیت بخر. نمیتوانم توضیح بدهم.»
این انتخاب زندگی او و پسرانش را تغییر داد.
او لحظهای را که فهمید برنده جایزه ۵ / ۱ میلیون دلاری شده است اینگونه توصیف کرد: « ما همگی جیغ میزدیم و بالا و پایین میپریدیم. میگفتیم خدایا! خدایا! واقعا این جایزه را بردهایم و مشکلات مالیمان دیگر تمام میشود.»
بر اساس قوانین لاتاری آتلانتیک، هر فروشنده، اقوام فروشنده و یا کارمندی که ۱۰۰۰ دلار برنده شود تحت نظارت و بررسی قرار میگیرد و باید تا دریافت جایزهاش ۳۰ روز صبر کند.
اولین خریدهای زنی که دوباره امیدوار است
نخستین اقدام او، خرید یک تشک طبی متحرک بود که به بهبود دردها و گرفتگیهایش کمک کند. خرید دوم یک صندلی الکترونیکی راحت برای زمانهایی بود که بعد از شیمیدرمانی استراحت میکند و تلویزیون میبیند. اما، بزرگترین آسودگی بیشاپ چیست؟ بتواند وضعیت مالی ثابتی را برای پسرانش جردن و شین پارسون فراهم کند. دیان میگوید: «میتوانم تمام بدهیها را بدهم. اگر لازم باشد جایی بروم، باز هم پول داریم. میتوانم برای آینده پسانداز کنم. این زندگی را آسانتر میکند.»
آرزوهایی که به مرور برآورده میشوند
خبری که پزشکش چند هفته بعد به او داد، امیدواری را بیشتر کرد. دیان درباره شرایط جدیدش میگوید: «این تنها شیمی درمانی بوده که تاکنون برای من مفید واقع شده، چون عفونت را از ریههایم بیرون کشیده، بخشی از سرطان را که در ریهام بود کاهش داده و بخشی از استخوان پایم را درمان کرد.» این مطلب از سایت آتش برداشته شده است.
بیشاپ میگوید: «ما وقتی نتایج درمان را شنیدیم، بالا و پایین پریدیم، یکدیگر را در آغوش کشیدیم؛ همه با هم، من و پزشکم و پرستارش. تمام آنچه مدام تکرار میکردم این بود: به تورنتو نمیروم. کریسمس در خانه هستم.»
خانه برای او یعنی حضور در کنار خانواده، لذت بردن از ساعتهای ارزشمندی که فکر نمیکرد داشته باشد، و یک واقعیت مالی که هرگز در خواب هم نمیدید. از مدیریت مغازه نیز دست کشیده است. این امنیت مالی جدید او را تشویق کرد تا دولت را به نیابت از بقیه بیمارانی که دچار سرطان هستند و نمیتوانند بدون کار کردن زندگی کنند، تحت فشار قرار دهد.
کار او آغاز شده است؛ دفاع از حقوق بیماران
بیشاپ میگوید: «من به جنگیدن ادامه خواهم داد. این پول هیچ چیزی را تغییر نمیدهد. بازنشستگی به من زمان بیشتری میدهد که ایمیلها و تلفنهای بیشتری بزنم. پس دولت قسر در نخواهد رفت.»
بیشاپ میداند که گرید ۴ سرطان قابل درمان نیست، اما اکنون به هر آنچه در آینده پیش میآید راضی است. او با خنده میگوید: «همهی آنچه آرزویش را داشتم به دست آوردم. میتوانم خوشحال باشم، اما هنوز نشدهام.» به نظر میرسد این زن، کارهای زیادی برای کمک به افرادی دارد که شبیه به خودش زندگی میکنند؛ آدمهایی که بیماری امانشان را بریده و مشکلات مالی، سد بزرگی بر سر راه زندگیشان است.