پدرام ناصح پدرام ناصح
روز های زندگی

این مرد در زیرزمین خانه‌اش درتورن‌هیل یک قطار واقعی دارد

بهروز سامانی بهروز سامانی

p2جیسون شرون، یک عاشق واقعی قطار است. او زیرزمین خانه‌اش را به یک کارگاه ساخت مدل قطار تبدیل کرده است. ماجرا را از زبان سیدورا لودویگ، همسر او بخوانید.
سیدورا لودویگ: به‌جای اینکه زیرزمین ما یک اتاق بازی و تفریح باشد به پاتوق همسرم برای گذراندن اوقات فراغت‌ش تبدیل شده است. او در آنجا واگن قطار و ریل راه‌آهن می‌سازد.
یک بار پسر چهار ساله‌ام در مورد خانه خدا از من پرسید: «فکر می‌کنی خدا در خانه‌ش چه اسباب اثاثیه‌ای دارد؟»
قبل از اینکه بتوانم جواب دهم پرسید: «فکر می‌کنی خدا در زیرزمین‌ش چه دارد؟»

برای دانلود شماره ۱۵ هفته‌نامه چاپی آتش اینجا را کلیک کنید.

اول: روایت همسر آقای رویاپرداز

از نظر پسرم زیرزمین مکانی است سرشار از امید. زیرزمین‌ها جایی هستند که پروژه‌ها از آنجا آغاز می‌شوند و از ابزارآلات دستی استفاده می‌شود. پدرش معمولا در زیرزمین خلوت می‌کند و ساعت‌ها در آنجا می‌ماند. همان موقع‌هاست که صداهای بلندی از زیرزمین به گوش می‌رسد. هر چند صداها شبیه به صدای خراب کردن است اما او چیزی را تخریب نمی‌کند، بلکه می‌سازد. او در زیرزمین در حال ساختن یک ماکت ماشین VIA ریل است.
کدام زن عاقلی اجازه چنین کاری را می‌دهد؟ یک زیرزمین برای خانواده چهار نفره‌ای همچون ما می‌تواند استفاده‌های بسیاری داشته باشد: یک اتاق بازی بزرگ، یک اتاق اضافه راحت و یا دو اتاق مهمان و یک فضای نرمش و ورزش. وقتی خانه را خریدیم زیرزمین شرایطی داشت که خانه را به‌عنوان یک آپارتمان دو طبقه در نظر گرفته بودند. همسرم سریعا آشپزخانه زیر زمین را تخریب کرد تا فضایی برای کارش داشته باشد. هنوز هم دوستانم با تعجب می‌گویند: یعنی بی‌خیال آشپزخانه‌ات شدی؟
وقتی دنبال خانه بودیم تنها چیزی که برای همسرم جذاب بود زیرزمین خانه‌ها بود. من آشپزخانه، اندازه اتاق‌ها و اتاق نشیمن را ارزیابی می‌کردم. وقتی همسرم از پله‌ها به سمت زیرزمین می‌رفت نفس تنگی می‌گرفتم. وقتی برای بازدید از این خانه رفته بودیم او با پیروزی از پله‌ها بالا آمد و گفت: «آره! یک زیرزمین ۹ فوتی!» ظاهرا اندازه خوبی برای یک واگن زیرزمینی است.
من با یک مهره آهنی خود محور ازدواج کرده‌ام. به معنای حقیقی، قطار تمام زندگی اوست. وقتی در حال گرفتن دکتری در رشته تاریخ هنر بود تحصیلات‌ش را رها کرد و به کسب و کار ساخت مدل قطار پرداخت. او روزهایش را زیر ژنراتورهای بخار برای گرفتن اندازه دقیق لوله‌ها می‌گذراند. مدل‌های او در جامعه مدل‌سازی در دقت و جزئیات زبان‌زد خاص و عامند.
زیرزمین ما پر از طرح‌های مدل راه آهن است. او وقتی یک ماشین قطار را تمام می‌کند شروع به مدل سازی کینگستون می‌کند؛ یعنی خط اصلی CN که از تورنتوی پایین به مونترال کشیده می‌شود. به ویژه خطوط بین تورنتو و بروکویل انتاریو را دقیقا همچون اواخر پاییز سال ۱۹۸۰ مدل‌سازی می‌کند. در این میان انتهای زیرزمین کم کم به یکی از بهترین واگن‌های VIA تبدیل شد؛ همان‌طور که ۳۰ سال پیش وجود داشت. این واگن آبی و زرد رنگ است و راهرو، قفسه چمدان و چهار جفت صندلی دارد.
همسرم سال‌هاست قطعات قطارهای قدیمی را جمع می‌کند. چندین جفت صندلی قطار در کنار هم ردیف شده و آماده پیچ و مهره شدن هستند. در گاراژ ما درب‌های فلزی زنگ‌زده بسیاری موجودند. او یک روز، نیم ساعت فقط در مورد قفسه اثاثیه مسافران با من حرف زد و یک بار دیگر هم در مورد دریچه‌های قطار با هیجان توضیح داد.
من دوست دارم بپذیرم که زیرزمین برایم اهمیتی نداشته باشد. اما واقعیت این است که برایم مهم است. به خانه دیگران که می‌روم حسودیم می‌شود. زیرزمین‌هایی که انباری از ذخایر غذایی‌ند، در آنها تلویزیون‌های بزرگ قرار گرفته یا اسباب‌بازی آن را پر کرده است. در زمستان وقتی هوا به قدری سرد است که امکان بیرون رفتن نیست، به جایی فکر می‌کند که بچه‌ها به آنجا بروند و کلافه نشوند. جایی را تصور می‌کنم که بتوانم در را رویشان ببندم و نگران این نباشم که بچه‌ها دست‌شان را با اره زخمی کنند یا احیانا واگن‌ها صدمه ببیند.
اگر تنها یک چیز باشد که از همسرم آموخته باشم این است که هرگز نباید خوشبختی را با ارزش‌های دیگران سنجید. این پروژه، شادی بسیاری برای او به ارمغان می‌آورد. در ذهن پسرم، در زیرزمین هر خانه‌ای یک اتفاق تماشایی در حال وقوع است.
وقتی به زیرزمین می‌روم و با دیوارهای بالا رفته و سقف فلزی که بر روی آنها قرار دارد روبرو می‌شوم که تک تک آن را همسرم با دستان خودش ساخته، راهی جز شگفت‌زدگی ندارم و البته به او افتخار می‌کنم.
بعد ازکمی فکر کردن با پسرم به این نتیجه رسیدیم که خدا خانه‌ای بسیار مجلل با فضای بزرگ برای تعداد زیادی مهمان دارد. البته اگر مثل زیرزمین خانه ما قابلیت داشتن واگن قطار را داشته باشد پس خدا فوق‌العاده‌ترین قطاری را دارد که هر کسی تا به حال دیده است.

دوم: روایت آقای  رویاپرداز

اما برای اینکه بیشتر با جیسون آشنا شویم، به سراغ او رفته‌ایم. بگذارید اول یک چیز را برایتان روشن کنیم.

اگر می‌خواهید در زیرزمین خانه‌تان یک قطار داشته باشید، به دو ابزار نیاز دارید:
۱- کاملا دیوانه باشید
۲- یک همسر فوق‌العاده داشته باشید
این پروژه باورنکردنی، یک پروژه تولید مدل الگوی قطار متعلق به جیسون شرون، ساکن مونترال است. جیسون که از ساختن قطارهای مدل برای گذران زندگی رضایت کافی نداشت، چهار سال و نیم یعنی به اندازه ۲۵۰۰ ساعت کار انسانی و ۱۰ هزار دلار سرمایه از عمر خود را صرف ساختن یک واگن قطار کانادایی VIA متعلق به دهه ۱۹۸۰ کرد.
او این قطار را از قراضگی نجات داد و در زیرزمین خانه‌اش آن را بازسازی کرد. شاید بپرسید چرا. جواب را از قول خودش بخوانید:
«ما همه یک مکان مورد علاقه داریم. جایی که در آن احساس راحتی و آرامش می‌کنیم. آنجا جایی است که استرس‌ها و دردسرهای زندگی روزانه از بین می‌روند و می‌توانیم خوش باشیم. مکان مورد علاقه من روی قطار VIA است؛ مخصوصا قطارهایی که در جوانی با آنها بین تورنتو و مونترال سفر می‌کردم. اکنون این مکان خاص را در خانه‌ام دارم.»
جزئیاتی که او بر روی قطار خود اجرا کرده فوق‌العاده است: از صدای قطار تا عکس برگردان‌هایی که احساس بودن در یک واگن را در ذهن ایجاد می‌کنند.
حتی اجزای اصلی صندلی قطارهای VIA و آویز لباس هم به خوبی بازسازی شده است.
به جیسون که هرگز شور کودکی‌اش را رها نکرده و رویایش را زنده نگه داشته است باید احترام گذاشت.

مجتبی عسکریان مجتبی عسکریان

 [inpost_nivo slide_width=”700″ slide_height=”500″ thumb_width=”75″ thumb_height=”75″ post_id=”6864″ skin=”light” transition_effect=”random” transition_speed=”600″ autoslide=”5000″ control_nav=”1″ control_nav_thumbs=”0″ direction_nav=”1″ direction_nav_hide=”0″ controlNavThumbs=”0″ random_start=”0″ pause_on_hover=”1″ show_description=”1″ box_rows=”4″ box_cols=”8″ slices=”15″ start_slide=”0″ id=”” random=”0″ group=”0″ show_in_popup=”0″ album_cover=”” album_cover_width=”200″ album_cover_height=”200″ popup_width=”800″ popup_max_height=”600″ popup_title=”Gallery” type=”nivo” sc_id=”sc1450429963190″]

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟