پدرام ناصح پدرام ناصح
داستان زندگیروز های زندگیزندگی در کانادا

بی‌سرزمین‌تر از باد؛ ۶۷ سال زندگی در کانادا و آخر هیچ

بهروز سامانی بهروز سامانی

شماره ۱۲۱ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Issue 121 - For Web Page 7

او مثل همه آنهایی که در این کشور بزرگ شده‌اند و زندگی کرده‌اند، خود را کانادایی می‌داند. گیزلینک از زمانی که یادش می‌آید در بریتیش‌کلمبیا زندگی کرده و خانه،‌ خانواده و فرزندانش در کانادا بوده‌اند. اما چند سالی است زندگی برای او دشوار شده و زندگی‌اش به هم ریخته است؛ پنج سال پیش یک سفر عادی به ایالات متحده آغاز دردسرهای ایرنه گیزلینک بود. ماموران مرزی کانادا به او اجازه ندادند به خاک کانادا برگردد و او با یک واقعیت تکان‌دهنده روبرو شد.

گیزلینک از آن روز تا حالا، گرفتار کاغذبازی‌های اداره مهاجرت کاناداست. او پس‌انداز بازنشستگی و همچنین بیمه درمانی خود را در خطر می‌بیند و نمی‌داند در آستانه بازنشستگی، باید چه کار کند.

این گزارش درباره زندگی زنی است که از یک سالگی به کانادا آمده و حالا در ۶۷ سالگی، نگرانی‌های زیادی درباره آینده‌اش دارد.

ایرنه گیزلینک در ۲۵ آگوست ۱۹۵۱، به عنوان پناهجو، همراه با پدر و مادرش از آلمان به کانادا آمد. او در آن زمان دختربچه‌ای یک ساله بود و طبیعی است که پس از آن فقط «کانادا» را به عنوان سرزمین خود شناخته است.

اما گیزلینک، بعد از ۶۶ سال زندگی در کانادا، دریافت که کانادایی نیست.

تولد در منیتوبا، زندگی در بریتیش‌کلمبیا

گیزلینک ۶۷ ساله در منیتوبا بزرگ شد و اکنون در Deep Cove بریتیش‌کلمبیا زندگی می‌کند. او در طول عمر خود از جمله به عنوان جوشکار، صافکار و هنرمند مشغول به کار بوده است. گیزلینک همچنین یک بار ازدواج کرده و دو فرزند دارد. او سال‌ها پیش شوهر خود را از دست داد.

مجتبی عسکریان مجتبی عسکریان

این زن ۶۷ ساله، در همه سال‌های زندگی خود شماره‌ی بیمه‌ی اجتماعی و بیمه‌ی سلامت داشته و مالیات‌های خود را پرداخت کرده است. این مطلب بدون اجازه از سایت آتش برداشته شده است.

روشن شدن این مساله که گیزلینک شهروند کانادا نیست، زندگی او را وارد مرحله‌ای بحرانی کرده است. او دیگر قادر به دریافت مدرک هویتی معتبری نیست و در معرض از دست دادن بیمه‌ی سلامت خود قرار دارد.

او می‌گوید: «همیشه فکر می‌کردم بخشی از این سیستم هستم. حالا احساس می‌کنم ۶۶ سال زندگی‌ام در این کشور اصلا به حساب نیامده است.»

تو دیگر نمی‌توانی به کانادا برگردی

گیزلینک هنگامی از وضعیت خود اطلاع یافت که در مارچ سال ۲۰۱۲، سعی کرد بدون پاسپورت وارد خاک ایالات متحده شود. پیش از سال ۲۰۰۹، کانادایی‌هایی که با اتومبیل از مرز گذشته و وارد ایالات متحده می‌شدند،‌ ملزم به داشتن پاسپورت نبودند و گیزلینک بارها، با ارائه‌ی گواهینامه‌ی رانندگی خود به عنوان مدرک هویتی، به آمریکا سفر کرده بود.

اما این بار، مقامات مرزی کانادا او را برگرداندند و خواستند که مدارک مورد نیاز برای مسافرت به خاک کشوری را که سال‌ها در آن زندگی کرده، تهیه کند. آنها گفتند که او دلیلی در دست ندارد که از حق ورود مجدد به کانادا برخوردار است و برای بازگشت به خانه‌اش یعنی کانادا، نیازمند درخواست یک ویزای موقت خواهد بود.

پس از چند ساعت سردرگمی، سرانجام او را به داخل خاک کانادا همراهی کردند.

گیزلینک می‌گوید: «این اتفاق واقعا من را گیج کرد و ترساند.» او بلافاصله درخواست کرد که نسخه‌ای از پیشینه‌ی شهروندی خود را داشته باشد. از آن موقع به بعد، او در جنگی پر فراز و نشیب با وزارت مهاجرت کانادا بوده و تلاش کرده است اسنادی را که اقامت دائم او را به اثبات می‌رساند، به دست آورد. او در کمال ناباوری متوجه شد که هرگز شهروند کانادا نبوده است.

مادری که فرم‌های پناهندگی را پر نکرده است

تنها کسی که ممکن است توضیحی برای این مساله داشته باشد، مادر ۹۵ ساله‌ی اوست. اما او مبتلا به زوال تدریجی عقل و آلزایمر است و نمی‌تواند کمکی به روشن شدن این موضوع کند که چگونه یا چرا دخترش، بر خلاف سایر اعضای خانواده، از قلم افتاده است. گیزلینک نمی‌داند چرا مادرش مدارک مربوط به او را پر نکرده بود تا او نیز شهروند کانادا شود.

وزارت مهاجرت کانادا درباره‌ی اینکه چه تعداد از این موارد در کشور وجود دارد، اظهار نظری نکرد.

گیزلینک از شهروندی آلمان نیز برخوردار نیست و به این ترتیب، عملا هیچ ملیتی ندارد.

او می‌گوید نداشتن شهروندی‌‌اش به این دلیل در چنین مدت طولانی‌‌ای پنهان باقی مانده بود که او هرگز تقاضای پاسپورت نکرده و رای نداده بود، چرا که ترجیح می‌داد از لحاظ سیاسی مشارکتی نداشته باشد.

او می‌گوید برادر بزرگترش، که او نیز در آلمان به دنیا آمد، هنگامی که در ۱۸ سالگی به نیروی دریایی سلطنتی کانادا پیوست، صاحب پاسپورت شد. گیزلینک می‌گوید اکنون دریافته است که اگر قبل از رسیدن به سن ۲۱ سالگی تقاضای شهروندی می‌کرد، احتمالا گرفتار چنین وضعیتی نمی‌شد. این مطلب بدون اجازه از سایت آتش برداشته شده است.

او می‌گوید: «فهمیدم که هیچ کشوری ندارم. من یک مهاجر غیرقانونی هستم.»

ترس و وحشت ادامه دارد

شوهر گیزلینک در مارچ سال ۲۰۱۳ به طور ناگهانی از دنیا رفت. مدت کوتاهی پس از آن، او برای دریافت مزایای کمک‌هزینه‌ی بازماندگان درخواستی ارائه کرد، اما از آنجا که مدارک هویتی نداشت، دریافت که واجد شرایط شناخته نمی‌شود.

او می‌گوید: «حتی وقت سوگواری هم نداشتم.»

از آن زمان، گیزلینک تصمیم گرفت برای گرفتن مدرک اقامت دائم خود اقدام کند. او می‌خواست بالاخره شهروند کانادا شود.

او اما خیلی زود دریافت که موقعیتش آنچنان نادر است، که تقریبا در هر مرحله از این فرایند، با موانعی مواجه می‌شد. پس از دو سال دوندگی، او سرانجام تایید وزارت مهاجرت کانادا را مبنی بر داشتن اقامت دائم، دریافت کرد. با وجود این، او هنوز از مدارک هویتی لازم برای درخواست شهروندی برخوردار نیست. این مطلب بدون اجازه از سایت آتش برداشته شده است.

با توجه به آنکه قرار است عمل جراحی بزرگی در ماه فوریه انجام بدهد، ترس و وحشت او را فرا گرفته است.

گیزلینک می‌گوید این تجربه موجب شده است که قویا احساس کند به او خیانت شده است.

خودش با ناراحتی و نگرانی می‌گوید: «من همیشه به کانادایی بودن خودم افتخار کرده‌ام، چون فکر می‌کردم کانادایی هستم. هنوز هم، با وجود همه‌ی این مسائل، خودم را کانادایی می‌دانم.»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟