آیا شما هم میترسید برای خودتان بازاریابی کنید؟ این توصیهها برای شماست
اگر میخواهید کسب و کار موفقی در حوزه املاک داشته باشید باید بدون ترس و استرس بازاریابی کنید و با مشتریها ارتباط خوبی برقرار کنید
اگر شما در زمینهی املاک فعالیت میکنید و مشاور املاک هستید، به خوبی میدانید که بازاریابی موثر و قوی به چه شکل است.
قدم اول برای بازاریابی خوب این است که نترسید و با اعتماد به نفس با مشتریها ارتباط برقرار کنید.
از قدیم گفتهاند ترس برادر مرگ است و ترس در بازاریابی یعنی خداحافظی با مشتریها.
برای جلب اعتماد مشتری باید بازاریابی خوبی انجام دهید.
همه شنیدهایم که موفقیت نصیب آدمهای پررو و سمج میشود، اینطور نیست؟ آیا به همین دلیل نیست که بسیاری از افراد، از این که برای خودشان بازاریابی کنند هراس دارند؟ تجربهی ۳۰ سالهی کوچینگ مایا بیلی به مشاوران املاک نشان داده است که تقریبا تک تک افراد عکسالعملی همراه با بیزاری در مقابل بازاریابی دارند. آنها ترجیح میدهند هرکاری انجام بدهند به جز بازاریابی برای خودشان که در نهایت نیز معمولا همین اتفاق میافتد.
مایا بیلی PHD دارد و مربی ذهنیت بیزینسی برای مشاوران مسکن و سایر کارفرمایان موفقیتگرایی است که میخواهند در ۱۲ ماه یا کمتر، به درآمد ۶ رقمی برسند. مایا همچنین مربی کسب و کار برای مشاوران املاک بوده و طی ۳۰ سال تجربهی کار حرفهای برای شما ۷ توصیه مهم دارد تا بر ترس از بازاریابی برای خودتان غلبه کنید.
۱- به تصورات قدیمی خود دربارهی بازاریابی نگاهی بیندازید
وقتی که به بازاریابی میاندیشید، چه تصویری در ذهن شما نقش میبندد؟ آیا فروشندهی سمجی را میبینید که به درب خانهی شما آمده است؟ آیا به بازاریابهای تلفنی فکر میکنید که شبها به شما زنگ میزنند؟ بهتر است یک تجدید نظر کلی در تصور خودتان از بازاریابی داشته باشید تا بتوانید استعداد خودتان را پیدا کنید و به درک قویتری از بازاریابی برسید.
۲- آیا شما هم بازاریابی را مترادف فروشندگی میدانید؟
بیشتر مشتریهای مایا را کسانی تشکیل میدهند که در بیزینس خودشان، همیشه برای دیگران کار کردهاند. آنها نگران این هستند که اگر برای خودشان کار کنند، آیا موفق خواهند شد یا شکست خواهند خورد. بنابراین، خودآگاه یا ناخودآگاه، به این باور میرسند که بازاریابی و فروشندگی به یک معناست.
۳- آیا وقتی که خدمات خود را پیشنهاد میدهید، احساس میکنید که میخواهید چیزی بدست آورید؟
بعد از سالها کمک به دیگران برای جذب مشتریهای بیشتر، مایا میگوید که بیشتر افراد باور دارند که وقتی برای خودشان بازاریابی میکنند، در واقع چیزی را از دیگران میگیرند. سعی کنید به جای این باور فکر کنید که وقتی به کسی میگویید چه کاری انجام میدهید، در واقع به او چیزی میدهید.
۴- یک سخنرانی آسانسوری خیلی راحت و بدون سماجت داشته باشید
سخنرانی آسانسوری نسخهی به یاد سپردنی حرفهایی است که در جواب سوال «کار شما چیست؟» میدهید. همیشه سوال را با سوال جواب بدهید. برای مثال اگر مشاور مسکن هستید، به جای آنکه بگویید من مشاور مسکن هستم، بگویید میدانید مردم وقتی میخواهند خانهای را بخرند یا بفروشند، چقدر اضطراب پیدا میکنند؟ خوب، شغل من این است که به آنها کمک کنم آسودهخاطر باشند و از این پروسه لذت ببرند. من مشاور مسکن هستم.
۵- همیشه برای ادامه اجازه بگیرید
اگر در بیزینس خودتان با کسی تماس اولیهای برای معرفی خود Cold Call برقرار کردید، برای ادامه صحبت اجازه بگیرید. برای مثال اگر کار شما این است که به مشتریان، بیزینس را آموزش دهید و برایشان مربیگری کنید، پس از اینکه نام و شغلتان را پشت تلفن گفتید، مثلا بگویید من به دیگران کمک میکنم که در بیزینسشان موفق باشند، بعد از این مرحله بگویید اگر ۳۰ ثانیه از وقتتان را به من بدهید، خوشحال خواهم شد که به شما بگویم چه کاری انجام میدهم. با این کار مخاطب شما در پشت تلفن احساس خواهد کرد که برای وقت او احترام قائل شدهاید.
۶- همیشه قبل از درخواست زمان و توجه دیگران، چیزی به آنها بدهید
اگر به درب خانهها مراجعه میکنید، چیزی داشته باشید که به افراد بدهید. برای مثال من همسایهی شما هستم و فهرستی از املاکی دارم که در همسایگی شما فروخته شده است. آیا برایتان جالب خواهد بود که نگاهی به آن بیندازید؟ منظور من هدیه نیست، بلکه اطلاعات مهم و کاربردی است که به کار مشتری میآید.
۷- مشتری باید شما را بشناسد، از شما خوشش بیاید و به شما اعتماد کند
تلاش همراه با سماجت باعث میشود که مشتری را از دست بدهید. همیشه تمرکزتان روی ساختن یک رابطه باشد تا مخاطبان بتوانند شما را بشناسند، از شما خوششان بیاید و به شما اعتماد پیدا کنند.
این اعتمادسازی پایه روابط بیزینس است. مشتری باید احساس کند شما با او کار نمیکنید تا فقط برای خودتان درآمدی داشته باشید، بلکه برعکس در ازای درآمدی که البته شما به دست خواهید آورد، او هم به آرامش خیال و اطمینان از اتخاذ تصمیمهای درست میرسد. چنین رویکردی استحکام روابط را تضمین میکند.