آموزشحسن میرزاییزندگی در کانادانویسندگان آتش

ای‌کاش من این ۱۰ نکته را همان سال اول دانشگاه می‌دانستم

مادرتان حتما به شما گفته که تا جای ممکن در فعالیت‌های دانشگاهی مشارکت کنید، همه‌ی در‌س‌های‌تان را خوب بخوانید و هر رشته‌ای که انتخاب کرده‌اید، همان را تا به آخر ادامه بدهید. اما آیا واقعا اینها درست است؟

اسپانسر ویژه: حسن میرزایی – کارشناس آموزشی – کانادا

دوران دانشگاه و کالج برای خیلی‌ها هیجان‌انگیز است و در واقع برایشان یک تغییر بزرگ به حساب می‌آید. شاید شما و یا دوستان‌تان بعد از پایان دانشگاه و فکر کردن به خاطرات خوب و بد این دوران، به این نتیجه رسیده‌اید که ای کاش بعضی از کارها را انجام نمی‌دادید، و همینطور بالعکس!

Josh Dehaas، نویسنده و سردبیر Macleans، مطالبی هم به‌صورت تخصصی در زمینه تحصیلات دانشگاهی و کالج می‌نویسد. او فارغ‌التحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه بریتیش کلمبیاست و همچنین لیسانس هنر از دانشگاه Guelph هم دارد. بنابراین هیچکس بهتر از Josh نمی‌تواند دانشجوهای سال اولی را راهنمایی کند.

در این مطلب او به شما خواهد گفت که باید چه کارهایی را در دانشگاه انجام دهید و چه کارهایی را نباید انجام دهید و البته شاید بیشتر نکات به درد دانشجوهای سال اول بخورد.

این‌ها احتمالا توصیه‌هایی نیست که مادرتان بخواهد برای شما داشته باشد. او به شما خواهد گفت که تا جای ممکن در فعالیت‌های دانشگاهی مشارکت داشته باشید، همه‌ی در‌س‌های‌تان را خوب بخوانید و هر رشته‌ای که انتخاب کرده‌اید، همان را تا به آخر ادامه بدهید. اما من به عنوان کسی که در سال ۲۰۱۰ با مدرک فوق لیسانس فارغ‌التحصیل شده‌ام، فکر می‌کنم که من بیشتر از مامان‌ها از این که چه چیزی در دانشگاه جواب می‌دهد و چه چیزی نه، سر در بیاورم.

۱- ملاقات حضوری با اساتید چقدر مهم است؟

حدس می‌زنید استادتان که به کلاس ۶۰۰ نفری شما درس می‌دهد، هفته‌ای چند ایمیل دریافت می‌کند؟ او هر هفته صدها ایمیل دریافت می‌کند. به همین دلیل، مهم است که با ملاقات در ساعات اداری یا با پرسیدن سوال در پایان کلاس‌هایی که توجه شما را به شکل خاصی به خود جلب کرده است، با استادان خود ارتباط شخصی برقرار کنید.

شناختن استادها به صورت شخصی امر مهمی است. استادان می‌توانند توصیه‌های شغلی برای شما داشته باشند، معرفی‌نامه برای دانشکده‌های فوق‌لیسانس بنویسند و تمایل بیشتری خواهند داشت تا راهنمایی شما را در پایان‌نامه‌ی تحصیلی یا پروژه‌های ویژه بر عهده بگیرند. علاوه بر این، اگر شما را بشناسند، ممکن است تاخیر در تحویل کارهای‌تان را آسان‌تر بپذیرند.

۲- رشته‌ی تحصیلی‌تان را دوست ندارید؟ تغییر بدهید

من بعد از چند ماه تحصیل در مقطع لیسانس رشته‌ی بازرگانی، متوجه شدم که گذراندن پروژه‌های گروهی بی‌پایان با کسانی که تنها فکر و ذکرشان پول در آوردن است، نمی‌تواند آموزش مناسبی برای من باشد.

خوشبختانه استادی در کلاس تاریخ داشتم که ارزش یاد گرفتن برای یاد گرفتن را به من یادآور شد و توانست راه‌های فراوان کسب درآمد برای فارغ‌التحصیلان رشته‌ی تاریخ، از جمله نوشتن را نشانم دهد؛‌ شغلی که خودم به آن فکر نکرده بودم. تغییر رشته به لیسانس علوم انسانی کار دشواری برایم نبود. صرفا یک دوره‌ی تابستانی اضافه را گذراندم تا بتوانم خودم را برسانم. اکنون بسیار خوشحالم که چنین تصمیمی گرفته‌ام.

۳- اساتید خود را محک بزنید

همیشه این وسوسه وجود دارد که شما بروید به سراغ وب‌سایت RateMyProfessors.com و استادانی را که بالاترین رتبه‌بندی را کسب کرده‌اند، انتخاب کنید. اما بیشتر اوقات، بالاترین رتبه‌بندی‌ها نصیب استادهایی می‌شود که به همه نمره‌ی A می‌دهند. اگر تنها چیزی که دنبالش هستید، این است که به آسانی نمره بگیرید، مشکلی نیست و می‌توانید استادهای خود را از این راه انتخاب کنید.

اما اگر قصدتان از رفتن به دانشگاه چیز مهم‌تری است، باید استادهایی را پیدا کنید که سر کلاس‌های‌شان، گویی شخصا با شما صحبت می‌کنند. چنین استادهایی را تنها با شرکت در کلاس‌های‌شان می‌توانید پیدا کنید.

اگر در اولین کلاس استادی شرکت کنید و سپس از خودتان بپرسید که آیا چیزی یاد گرفته‌اید یا نه، از این که گرفتار استاد بدی شوید، نجات پیدا می‌کنید. چنانچه اولین کلاس حوصله‌ی شما را سر برد، آن درس را حذف کنید و درس دیگری به جایش بردارید. می‌توانید در چند هفته‌ی نخست هر ترم، بدون هیچ جریمه‌ای درسهای‌تان را عوض کنید. اگر درس دیگری در دسترس نبود، همیشه این گزینه را هم دارید که در کلاس‌های آموزش از راه دور ثبت نام کنید.

۴- از همان ترم اول، استفاده از کتابخانه را یاد بگیرید

هیچ چیزی در زمان دانشجویی خسته‌کننده‌تر از استراتژی‌های جستجو در ژورنال‌های دانشگاهی و مقررات استناددهی نیست، بنابراین می‌روم سراغ اصل مطلب.

یاد گرفتن انجام تحقیق رنج‌آور است، اما هرچه زودتر وارد این میدان شوید، به نفع‌ شماست. همه‌ی کتابخانه‌ها جلساتی برای آشنایی با امور کتابخانه‌ای برگزار می‌کنند. به دلائلی، این جلسات اغلب در خلال هفته‌ی سال اولی‌ها، که دانشجویان انگیزه‌ی کمتری برای مشارکت دارند، برگزار می‌شود. با این حال، یک روز صبح خودتان را هر طور شده از تختخواب بیرون بکشید، دوش بگیرید و در این جلسات شرکت کنید.

۵- تکالیف و درس‌ خواندن بیرون کلاس؟ آیا واقعا همه واجب است؟

قانونی که بیشتر استادان هنگام تعیین تکالیف خارج از کلاس از آن پیروی می‌کنند، آن است که برای هر یک ساعت کلاس، دو ساعت آماده‌سازی در نظر می‌گیرند. با توجه به آنکه هر کلاس سه ساعت در هفته است، این بدان معناست که هر دانشجوی تمام‌وقتی که همه‌ی تکالیف‌اش را انجام داده باشد، ۴۵ ساعت فقط برای کلاس‌ها و آماده‌سازی‌ها صرف کرده است. این تازه بدون در نظر گرفتن مقاله‌ها، آزمایشگاه‌ها، امتحان‌ها، فعالیت‌های فوق برنامه و یک زندگی اجتماعی متعادل است. مساله این است که اساسا این همه وقت وجود ندارد.

برای همین است که اولویت‌بندی اهمیت دارد. تصمیم بگیرید که کدام تکلیف‌ و درس‌ها به بیشترین توجه نیاز دارند و قبل از همه به آنها رسیدگی کنید.

برای مثال اگر سعی کنید که همه تکالیف روانشناسی را انجام بدهید، ممکن است هرگز نتوانید مقاله‌ی انگلیسی یا تکلیف زیست‌شناسی‌تان را که شاید ارزش بیشتری هم داشته باشند، آغاز کنید.

البته شما می‌توانید سعی کنید که تکالیف هر چه بیشتری را تا جای ممکن انجام بدهید. اما وقتی که به ناچار وقت‌تان رو به پایان بود، به خواندن خلاصه‌‌ی فصل‌ها اکتفا کنید. معمولا با خواندن این خلاصه‌ها نیز می‌توان درک کافی برای بهره‌ بردن از کلاس بعدی را به دست آورد. فقط یادتان باشد که اکتفا کردن به خواندن خلاصه فصل‌ها را به عادت همیشگی‌تان تبدیل نکنید.

۶- استاد که بد بود، از یک مدرس خصوصی کمک بگیرید

کلاس‌های ریاضی دانشگاه‌ها را عموما نوابغ ریاضی‌ تدریس می‌کنند که هیچ چیزی برایشان سخت‌تر از آن نیست که مجبور باشند به دانشجویان سال اولی، مشتق‌گیری یاد بدهند.

آنها هر هفته سر کلاس پیدای‌شان می‌شود و صفحه پشت صفحه، اثبات‌‌های مختلف را به همراه خمیازه‌ها به دانشجوها یاد می‌دهند. این روش برای ۹۵ درصد از دانشجویان، که مغزشان برای ریاضی سیم‌کشی نشده است، کارآمد نیست.

من این نکته را پس از آن فهمیدم که نزدیک بود درس حسابداری را در سال اول بیفتم و سپس نزدیک بود که دوباره حسابداری سال دوم را هم بیفتم.

ولی بعد از آن، از یک معلم خصوصی اتریشی سخت‌گیر از نیمه‌ی ترم دوم کمک گرفتم و او هر چیزی را که باید می‌دانستم،‌ در طی یک جلسه‌ی اردوگاهی پنج ساعته، به من یاد داد. فقط ۱۲۵ دلار هزینه داشت. در آن کلاس امتیاز ۷۴ را کسب کردم.

متاسفانه دانشگاه Guleph هیچوقت ۱,۴۰۰ دلاری را که صرف آن دو کلاس به درد نخور کردم، به من پس نداد.

۷- برای کاستن از حجم بدهی‌تان، نیمه‌وقت کار کنید

کار کردن در دوران دانشجویی می‌تواند حجم بدهی شما را هنگام فارغ‌التحصیلی کاهش بدهد و این نیز موجب خواهد شد که چند سال متزلزل ابتدایی دوران کاری‌تان، را با استرس بسیار کمتری پشت سر بگذارید. باور کنید که من حتی با بورسیه‌ها، درآمد شغل‌های تابستانی و کمک والدینم هم به وام‌های دانشجویی نیاز پیدا کردم.

حالا من آن وام‌ها را با نرخ دردناک ۶۰۰ دلار در ماه برای هفت سال آینده بازپرداخت می‌کنم؛ فقط و فقط به این دلیل که فکر می‌کردم با داشتن شغل پاره‌وقت در طول سال، از عهده‌ی درس‌هایم بر نمی‌آیم.

تحقیقات نشان می‌دهد که مادامی که ۱۰ ساعت یا کمتر در طول هفته کار کنید، داشتن شغل روی درس خواندن شما تاثیر منفی نخواهد گذاشت. ای کاش این موضوع را آن موقع می‌دانستم.

۸- شرایط لازم برای فارغ‌التحصیل شدن را مد نظر قرار دهید

دست‌کم سالی یک بار با مشاور تحصیلی‌تان ملاقات کنید، تا مطمئن شوید که در مسیر درستی برای برآوردن تمامی شرایط لازم برای فارغ‌التحصیلی قرار دارید.

بسیاری از دانشجویان هزینه‌ی سنگینی برای گذراندن پنجمین سال تحصیلی متحمل می‌شوند، به این دلیل که مثلا در اینکه چه چیزی به عنوان درس اختیاری علوم یا سمینار تاریخ سال چهارم حساب می‌شوند، دچار سوء برداشت شده‌اند.

دانشجویان دیگری به این دلیل گرفتار می‌شوند که متوجه نیستند درس‌های لازم برای فارغ‌التحصیل شدن آنها ممکن است این ترم ارائه شود ولی ترم بعد، ناگهان دیگر خبری از آن نباشد.

مطمئنا این درس‌ها دوباره ارائه خواهد شد، اما گاهی نه در زمان مناسبی که در برنامه‌ی ترم‌های شما بگنجد.

بنابراین، اگر درس مورد نیاز شما اکنون ارائه می‌شود، آن را همین حالا بردارید.

اگر ظرفیت درسی که نیاز دارید پر شده است، در جلسه‌ی اول به هر حال شرکت کنید. خیلی از مواقع پیش می‌آید که کسی در جلسه‌ی دوم درسش را حذف می‌کند.

اگر هم کسی درس خود را حذف نکرد، از استاد درخواست کنید که شما را استثنائا بالاتر از ظرفیت، ثبت نام کند. بیشتر استادها قبول می‌کنند.

۹- فرصت برای سفر خارج از کشور را از دست ندهید

دانشگاه بهترین فرصت را برای شما فراهم می‌آورد که از طریق تبادل دانشجو، مهمان شدن در خارج از کشور و برنامه‌های داوطلبانه، مسافرت خارجی داشته باشید.

وقتی که استخدام شدید، دیگر باید فکر مسافرت‌های طولانی مدت را از ذهن‌تان بیرون کنید، چون در هر شرکتی که کار کنید، سالی دو سه هفته بیشتر مرخصی نخواهید داشت.

در اکثر موارد، شما شهریه‌ی بیشتری نخواهید پرداخت، هزینه‌ی زندگی شما در مقصد مشابه یا پایین‌تر از کانادا خواهد بود و هزینه‌ی اصلی اضافه‌ای که خواهید داشت صرفا پول بلیت هواپیما است.

می‌توانید پاریس را در فصل بهار ببینید، زمستان را به موج‌سواری در استرالیا بگذرانید، یا تاریخ هند قدیم را شناور بر رودخانه‌ی گنگ بخوانید؛ ضمن اینکه واحدهای درسی‌تان را هم پاس می‌کنید.

من یک ترم را در لندن گذراندم، که یکی از بهترین دوران‌های زندگی‌ام بود. در یک شهر خارجی، حتی قدم زدن در بیرون هم تجربه‌ای برای یادگیری است.

لندن همچنین پایگاهی برای سفرهای کوتاه مدت به سایر نقاط اروپا بود.

۱۰- بیش از اندازه در فعالیت‌های دانشگاهی مشارکت نداشته باشید

شما با کسانی روبرو خواهید شد که نه تنها سعی می‌کنند وارد تیم والیبال دانشگاه شوند، بلکه برای شورای دانشجویی نامزد شده‌اند، در Meal Exchange هم فعالیت داوطلبانه دارند و همزمان برای راه‌اندازی یک کلوب جدید نیز امضا جمع می‌کنند.

نگذارید که شور و شوق این نوع دانشجویان موجب سرخوردگی‌ شما شود. چنین کسانی نه تنها بعید است دوستان زیادی داشته باشند، بلکه چنان شتابان از این فعالیت به آن فعالیت می‌روند، که نمی‌توانند از هیچکدام بهره‌ی لازم را ببرند.

حقیقت این است که آنها به این دلیل مشارکت زیادی دارند، که فکر می‌کنند فعالیت‌های فوق‌برنامه‌ی بیشتر، آنها را به دانشکده‌ی حقوق خواهد رساند.

خوشبختانه کمیسیون‌های پذیرش حواس‌شان به این دوستان پر جنب و جوش هست. آنها ترجیح می‌دهند که شما یک یا دو مورد را که مورد پسندتان است پیدا کنید و عمیقا به آنها متعهد باشید.

آنها دلایلی می‌خواهند که نشان دهد شما به سازمان مربوطه فایده‌ای رسانده‌اید، مهارت‌های تازه فرا گرفته‌اید و رابطه‌های واقعی ایجاد کرده‌اید؛ که اگر عضو همه‌ی کلوب‌ها باشید نمی‌توانید به این اهداف برسید.

این را نیز به یاد داشته باشید که یک معرفی‌نامه‌ی خوب بهتر از یک رزومه‌ی سه‌ صفحه‌ای است.

شماره ۱۸۸ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash-Issue-188-For-Web-Page-3

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟