مطالبی در این باره

مطالب Remembrance Day

  • روز یادبود در کانادا؛ همه آنچه که می خواهید درباره یازده نوامبر بدانید
  • داگلاس کلارک ۱۶ ساله بود که به جنگ رفت؛ اما قرار نبود کشته شود
  • پشیمان نیستم؛ داستان زندگی زنی که عروس جنگ شد و به کانادا مهاجرت کرد
  • اخبارداستان زندگیزندگی در کاناداکار و زندگی در مهاجرتگزارش ویژه

    پشیمان نیستم؛ داستان زندگی زنی که عروس جنگ شد و به کانادا مهاجرت کرد

    وقتی صحبت از سرنوشت آدم‌ها در جنگ می‌شود، معمولا همه به یاد مردان می‌افتند و کسی توجهی به زنان نمی‌کند، در حالی که زنان بخش به ظاهر خاموش اما بسیار مهمی در جنگ هستند

    مردان کانادائی که در طول جنگ جهانی دوم به جبهه‌های مختلفی در اروپا اعزام شده بودند،‌ آنجا عاشق می‌شدند، ازدواج می کردند،‌ بچه‌دار می‌شدند و پس از جنگ با همسران‌شان به کانادا باز می‌گشتند. این پدیده پس از جنگ جهانی دوم با نام «عروس‌های جنگ» شناخته شد. عروسان جنگ زنانی غیرکانادایی بودند که در زمان جنگ با سربازان اعزامی کانادایی ازدواج کردند و بعد با همسران‌شان به کانادا بازگشتند.

    گفته می‌شود تعداد این عروسان جنگ که بعد از جنگ راهی کانادا شدند ۴۸ هزار نفر بوده است. سرگذشت هر یک از این زنان که حالا جزئی از تاریخ کانادا هستند، می‌تواند برای کانادایی‌ها بسیار جالب باشد.

    به مناسبت روز یادمان یا همان Remembrance Day که مصادف است با روز ۱۱ نوامبر، مروری داریم بر زندگی یکی از همین زنان. یکی از همین عروسان جنگ.

    در مدت کوتاهی بعد از اتمام جنگ جهانی دوم، ده‌ها هزار زن، راهی کانادا شدند تا زندگی جدیدی را شروع کنند. تخمین زده می‌شود که ۴۸ هزار زن بعد از ازدواج با سربازان کانادایی که در دوران جنگ در اروپا خدمت می‌کردند، به عنوان عروس جنگ به کانادا نقل مکان کرده‌اند.

    مطلب مرتبط: روز یادبود در کانادا؛ همه آنچه که می خواهید درباره یازده نوامبر بدانید

    داستان آشنایی مارگارت و آرتور در دل جنگ جهانی

    Margaret Houghton یکی از این زنان، با همسرش Arthur در اولین روزهای جنگ آشنا شد. در آن زمان، آرتور دوره آموزشی را در نزدیکی خانه مارگارت در Leatherhead بریتانیا می‌گذراند.

    آن طور که مارگارت هوتن ۹۵ ساله تعریف می‌کند، دیدار و آشنایی آنها کاملا اتفاقی بود.

    او در خانه‌اش در Moose Jaw در مصاحبه‌ای تلفنی به CTVNews.ca گفت: «من فقط همراه یکی از دوستانم، منتظر بودم. آن دختر، منتظر دوست پسرش بود و دوست پسر او به همراه آرتور آمد. دوستم به همراه دوستش من را ترک کرد و آرتور به من گفت می‌توانم تو را به خانه برسانم؟ و من گفتم بله. فکر می‌کردم که فرد بسیار بسیار خوبی است. با خودم گفتم چه خوب، یک کشور دیگر آن هم کانادا. هرگز انتظار چنین ملاقاتی را نداشتم».

    در آن زمان، مارگارت ۱۶ ساله و آرتور دو سال بزرگ‌تر از او بود. آنها خیلی زود عاشق هم شدند. آرتور هوتن بعد از گذراندن حدود دو سال دوره آموزشی در انگلستان، به Mainland Europe فرستاده شد. محل خدمت آرتور، هنگ هفتم ضدتانک بود که در ایتالیا عملیات داشت و به آزادی هلند کمک کرد.

    پیوستن به عروس‌های جنگ

    آرتور در سال ۱۹۴۵ به بریتانیا برگشت تا با مارگارت ازدواج کند و سپس به خانه خود در شهر Moose Jaw در کانادا برگشت. سال بعد به دنبال او، مارگارت به سایر عروس‌های جنگ پیوست. آنها با کشتی اقیانوس‌پیمای مشهور Queen Mary سفری را در سراسر اقیانوس اطلس به سمت پایانه Pier 21 در هلیفکس آغاز کردند؛ سفر به سوی کشوری بزرگ و ناآشنا که در پس این ایستگاه منتظر آنها بود.

    مارگارت در مصاحبه خود ادامه داد: «این کار از لحاظ روحی برای من تجربه آسیب‌زننده‌ای بود. ترک کردن خانه، ترک کردن خانواده و اینکه اصلا ندانی هرگز دوباره برمی‌گردی یا نه و نمی‌دانی کجا قرار است بروی. ولی همه چیز برای من به خوبی پیش رفت».

    به دنیا آمدن بچه‌ها

    به محض اینکه مارگارت با ظاهر جدید همسرش در لباس غیرنظامی کنار آمد، آنها هیچ زمانی را برای ساخت خانه خود در موس جاو تلف نکردند. آنها پسری کوچک داشتند که یکی از ۲۱ هزار کودکی است که تخمین زده می‌شود همراه عروس‌های جنگ به کانادا رفته‌اند.

    خیلی زود، ۲ دختر و یک پسر دیگر به اعضای این خانواده اضافه شد. آنها به خانه‌ای جدید در خیابانی جدید نقل مکان کردند که پیاده‌رو نداشت.

    از زندگی در کانادا پشیمان نیستم

    هوتون ادامه می‌دهد که آن روزهای قدیم همه‌چیز خوب پیش‌ می‌رفت. او از زندگی خودش و خانواده‌اش از همان روزهای دور تاکنون در این شهر تعریف می‌کند.

    «از آن زمان تا به حال در همان خانه هستم. از همان زمان تا به حال در شهر موس جاو زندگی می‌کنم. فرزندانم را اینجا بزرگ کرده‌ام و مطمئنا از زندگی در اینجا پشیمان نیستم».

    پدر و پسر نظامی

    این زوج در موس جاو فعالیت‌های مختلفی داشتند. آرتور پیش از آنکه در سال ۲۰۱۳ از دنیا برود، سال‌ها یک فروشگاه لوازم خانگی در خیابان Main Street داشت.

    کالین، جوان‌ترین پسر هوتن، نیز یکی از افسران ارشد نیروهای مسلح کاناداست و سنت نظامی خانواده را زنده نگه داشته است.

    گذشته نظامی کانادا هر سال در روز یابود، گرامی داشته می‌شود تا یاد سربازان و ازخودگذشتگی‌های آنها را در ذهن کانادایی‌ها زنده نگه دارد.

    مطلب مرتبط: داگلاس کلارک ۱۶ ساله بود که به جنگ رفت؛ اما قرار نبود کشته شود

    کسی عروس‌های جنگ را نمی‌شناسد

    اما «عروس‌های جنگ» کمتر مورد تقدیر قرار می‌گیرند. نتایج یک نظرسنجی انجام شده توسط Leger Marketing به سفارش سایت Ancestry.ca نشان داده است که ۵۷ درصد کانادایی‌ها با این عبارت آشنا نیستند. سایت Ancestry دسترسی به همه سوابق نظامی کانادا را از ۸ تا ۱۱ نوامبر آزاد کرده بود به این امید که کانادایی‌ها روابط احتمالی خود را با سربازان یا عروس‌های جنگ جست‌وجو کنند.

    Lesley Anderson سخنگوی سایت Ancestry در بیانیه‌ای اعلام کرد: «اطلاع داشتن در مورد اجدادی که از خانه و زندگی خود در کشوری دیگر راهی کانادا شده‌اند، نقشی که آنها در جنگ ایفا کرده‌اند و مسیری که برای زندگی پیموده‌اند، می‌تواند تجربه‌ای احساسی باشد».

    مارگارت هوتن از این متعجب نیست که بسیاری از کانادایی‌ها ممکن است ارتباطی با عروس‌های جنگ احساس نکنند یا ممکن است از داستان‌های زندگی آنها بی‌خبر باشند و می‌گوید: «جنگ در سال ۱۹۴۵ تمام شد و از آن زمان، مدت زیادی گذشته است».

    لزلی اندرسون توصیه می‌کند که هر کس در مورد سابقه تاریخی خانواده خود کنجکاو و مشتاق است، از یکی از اقوام مسن‌تر خود در مورد داستان‌ها و خاطراتشان بپرسد و با استفاده از این اطلاعات، تحقیق کامل‌تری را شروع کند.

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دکمه بازگشت به بالا
    باز کردن چت
    1
    سلام به سایت آتش خوش آمدید
    پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟