داستان مهربانی آدمها؛ چگونه پست فیسبوکی این دختر ایرانی محبوب شد
سلما حمیدی، دختر ۲۷ ساله ایرانیتباری است که پست فیسبوکی او در هفتههای گذشته یکی از محبوبترین نوشتههای شبکههای اجتماعی در کانادا بوده است؛ نوشتهای که کمتر از ۲۷۰ کلمه است اما به خوبی توانسته با هزاران مخاطب ارتباط برقرار کند.
شماره ۶۵ هفتهنامه چاپی آتش را از اینجا دانلود کنید
سلما درباره یک روز خیلی معمولی در سابوی مینویسد؛ صبح یازدهم نوامبر. در آن روز، مردی اهل آمریکای لاتین با حالتی پریشان وارد مترو میشود و توجهها به سمت او میرود؛ جوانی که سر خود را با دستهایش گرفته و معلوم است که استرس دارد. یک مرد روس که کنار او نشسته، حالش را میپرسد و مرد لاتین میگوید سردرد دارد و برای رسیدن به یک مصاحبه کاری، دیر کرده است.
اینجاست که مسافران به کمک او میآیند؛ سلما به او قرص میدهد، یک زن خاورمیانهای مسلمان از کیف فرزندش به او نوشیدنی میدهد و یک نوجوان چینی هم کش سر خود را به مرد میدهد تا موهایش را ببندد. هر کدام از مسافران به مرد توصیهای میکنند تا بتواند با شرایط بهتری به مصاحبه برسد.
پست همین داستان به ظاهر ساده که همکاری اقوام مختلف را در تورنتو نشان میدهد در فیسبوک، با استقبال زیادی روبرو شده است.
جالب است بدانید تا این لحظه بیش از ۴۳ هزار نفر آن را لایک کردهاند و این نوشته بیش از ۱۵ هزار بار بازنشر شده است.
میخواستم تجربهام را به اشتراک بگذارم
خبرنگار آتش با سلما تماس گرفته و درباره این پست فیسبوکی با او صحبت کرده است.
سلما درباره این پست میگوید: «وقتی داشتم این پست را در فیسبوک مینوشتم، فقط میخواستم آن را با دوستانم به اشتراک بگذارم. به نظر میآید جزئیات این داستان، برای مردم جالب بوده است. من صبح وارد ایستگاه فینچ شدم و در سابوی این اتفاق را دیدم. من هر روز از ایستگاه تا محل کار را پیاده میروم و در راه بود که به این اتفاق فکر کردم و دیدم که همه آن آدمها و اتفاقها، شرایط خاصی را به وجود آورده است. بعدازظهر که به خانه برگشتم، این ماجرا را در فیسبوک نوشتم.»
سلما، فضای سیاسی روزهای بعد از انتخابات آمریکا را در استقبال از این پست موثر میداند و میگوید: « این اتفاق یکی دو روز بعد از انتخابات آمریکا افتاد و همه به نوعی ناراحت بودند. آنهایی که مخالف هیلاری بودند ناراحت بودند و طرفداران ترامپ هم میگفتند که چرا دیگران، این پیروزی را نمیپذیرند.»
با سلما بیشتر آشنا شوید
از او درباره خودش میپرسیم تا او را بهتر بشناسیم و ببینیم حالا مشغول چه کاری است: «من ۲۷ سالهام و ۱۴ سال پیش به همراه خانوادهام به کانادا آمدم. خانوادهام شیرازی هستند و من تهران به دنیا آمدهام و همانجا هم بزرگ شدهام. من تا سال آخر دبیرستان هم ایران بودم و البته دو سال آخر را هم در تهران و هم در تورنتو درس خواندم. بعد از آن هم در دانشگاه تورنتو در رشته روانشناسی درس خواندم اما فعالیت کاریام در رشتهای متفاوت است. ما در همان سالهای دانشگاه به همراه برادرم و دو تا از دوستان نزدیکمان، استارتاپی را شروع کردیم. این استارتاپ Crave Healthy Habits نام دارد و در زمینه غذای سالم است. من در بخش مارکتینگ و برندسازی آن مشغول به فعالیت شدم.»
او درباره بازخوردهای خوانندگانش در فیسبوک میگوید: «حدود ۳۰۰ مسج مستقیم دریافت کردم و این غیر از کامنتهایی است که برای این مطلب نوشته شده است. شاید نیمی از مسجها درباره کارهای کوچکی بود که آدمها انجام داده بودند و داستان آن را برای من نوشتند. شاید آنها هم متوجه شده بودند که این تجربه من چه قدر ساده بوده است و در عین حال به خاطر احساس خوبی که پیدا کرده بودند، تجربههای خود را برای من نوشتهاند.»