پدرام ناصح پدرام ناصح
Atash Lifestyleحوادثزندگی در کانادا

دیگر تحمل ندارم؛ بار مرگ این دختر ۱۸ ماهه دارد خفه‌ام می‌کند

سیرای شیرین ۱۸ ماهه هر شب به خوابم می‌آید و گریه می‌کند دیگر طاقت این دروغ را ندارم. بگذارید حقیقت را بگویم

بهروز سامانی بهروز سامانی

درست تا هفته پیش که خانم الماری پرده از راز مرگ این دخترک شیرین ۱۸ ماهه برداشت، او همیشه تکرار می‌کرد که واقعا نمی‌داند چه بلایی بر سر سیرا آمده است. او فقط دیده بود که او خوابید و دیگر بیدار نشد.

ولی مادر داغدار هرگز این داستان را باور نکرد. او می‌گفت دختر من صحیح و سالم بود و من چنین اتفاقی را باور نمی‌کنم. مادر می‌گفت این معما غم مرگ دخترش را دو چندان کرده است.

هفته پیش درست دقایقی پیش از آغاز دادگاه بغض خانم الماری ترکید و آنچه اتفاق افتاده بود را برای همه روایت کرد.

سیرا و کلبی
سیرا و کلبی

خانواده‌ی دل‌شکسته‌ی اهل کلگری سرانجام متوجه شدند که دختربچه‌ی خردسال‌شان، هنگامی که تحت مراقبت یک پرستار فاقد مجوز قرار داشت، چگونه جان خود را از دست داده است.

سیرا مک‌گراث ۱۸ ماهه، در نوامبر ۲۰۱۵، زمانی که الماری سیمونز ۵۹ ساله مسئولیت پرستاری و مراقبت از او و برادر دوقلو‌ی او را برعهده داشت، از دنیا رفت. سیمونز بعد از مرگ این دختر ۱۸ ماهه گفته بود که سیرا آن روز بی‌قرار بوده و قبول نمی‌کرده که در تخت نرده‌دار بخوابد، به همین دلیل هم الماری او را در صندلی اتومبیل مخصوص کودک قرار داده بود. سیمونز آن زمان همچنین اظهار داشته بود که نمی‌دانسته جامعه‌ی پزشکان متخصص کودکان در کانادا چنین کاری را نامناسب اعلام کرده است. سیمونز گفت که سیرا دیگر هرگز از خواب بیدار نشد.

تانیا گلادول، مادر سیرا، چند ماه بعد از آن حادثه گفته بود که آنچه سوگواری ما را دشوارتر و اندوه ما را چند برابر می‌کند، پرسش‌های بی‌پاسخی است که درباره‌ی چگونگی مرگ دخترمان داریم؛ دختری که به گفته‌ی او، از سلامت کامل برخوردار بود. کلبی، برادر دوقلوی سیرا، که او هم آن روز پیش سیمونز بود، هنوز نتوانسته است درک کند که خواهرش دیگر نیست.

خانم الماری
خانم الماری

طاقت این خواب‌هایم را ندارم

این روایت از مرگ دخترک ۱۸ ماهه در تمام این دو سال و نیم ادامه داشت و خانم الماری در تمام این مدت همین روایت را بیان می‌کرد، اما هفته پیش درست دقایقی پیش از آن که دادگاه ده روزه‌ی او به جرم سهل‌انگاری مجرمانه‌ منجر به فوت آغاز شود، ناگهان بغض الماری ترکید. او بیرون دادگاه و در آخرین دقیقه تصمیم گرفت اعتراف کند. او بعد در جلسه دادگاه گفت که دیگر نمی‌تواند بار این گناه را بر دوش بکشد. او از خواب‌های هر شبش گفت که سیرا به خواب او می‌آید و در خوابش گریه می‌کند و او دیگر تحمل ندارد. و به دادگاه توضیح دهد که در آن روز سرد زمستان دقیقا چه اتفاقی افتاده است.

سیمونز اعتراف کرد که در روز فوت سیرا خواسته است برای انجام کاری بیرون برود، بنابراین دختربچه را در یک صندلی کودک می‌گذارد و کمربند را برایش می‌بندد. صندلی برای کودک بیش از اندازه کوچک بوده و بندهای صندلی میان پاهای دختر بسته نمی‌شده، بنابراین سیمونز فقط بند روی سینه‌ی او را می‌بندد.

سیمونز سپس سیرا را که در صندلی کودک بوده است، تک و تنها در یک کمد می‌گذارد و از خانه خارج می‌شود و پنج ساعت در وال‌مارت و مک‌دونالد به خرید و گشت و گذار می‌پردازد. سیمونز حتی وقتی به خانه برمی‌گردد، تا چند ساعت سراغ سیرا را نمی‌گیرد. بعد چند ساعت که سراغ سیرا می‌رود، با پیکر بی‌جان او مواجه می‌شود. سیرا به دلیل خفگی ناشی از فشار کمربند صندلی، مرده بود.

پدر سیرا بعد از دادگاه، به خبرنگاران گفت: «زمانی که متوجه شدم فرزندم چگونه مرده به شدت حالم بد شد. من نمی‌توانستم حقیقت را باور کنم. خیلی هولناک است، منزجر‌کننده است. من نمی‌دانم چطور ممکن است کسی چنین کاری بکند، آن‌ هم کسی که ما به او اعتماد کرده بودیم و وظیفه‌ی پرستاری و مراقبت از فرزندان‌مان را داشت.»

پدر و مادر سیرا بعد از گذشت دو سال و نیم از این اتفاق هنوز نتوانسته‌اند با مرگ دخترشان کنار بیایند. پدر سیرا بعد از جلسه‌ی دادگاه گفت: «فکرم فقط درگیر این مساله است. دو سال و نیم است که خواب راحت ندارم.»

پدر و مادر سیرا
پدر و مادر سیرا

پرستار غیرمجاز بود

خانواده مک‌گراث می‌گویند مدت زمان طولانی در نوبت بودند تا بتوانند پرستاری با مجوز و مدرک مجاز را استخدام کنند، ولی به دلیل مشغله‌ی زیاد و دوقلو بودن فرزندان‌شان مجبور شدند از یک پرستار بدون مجوز که توسط یکی از آشنایان معرفی شده بود کمک بگیرند.

پدر و مادر سیرا حالا که متوجه شده‌اند پسرشان شاهد مرگ خواهرش نبوده کمی آرام‌تر شده‌اند، ولی سوالی که باید پاسخی برای آن یافت این است که طی این پنج ساعت غیبت خانم الماری، کلبی برادر دوقلوی سیرا کجا بوده است؟

آخرین خبر

آخرین خبر دریافتی از دادگاه حاکیست که خانم الماری به سه سال و نیم حبس محکوم شده است.

این شماره آتش خانواده را از اینجا دانلود کنید

Atash Lifestyle 149 - For Web Page 4

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟