قصههای سرزمین افرا
خواندن رمانهای برگزیده و مطرح از نویسندگان کانادایی، یکی از بهترین راههای آشنایی با جامعهای است که به آن مهاجرت کردهایم. از میان همین سطرهای داستانی است که میتوان به کانادا نقب زد و با کشوری آشنا شد که خصوصیات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مخصوص به خود را دارد.
از همین رو، در این ستون ثابت، هر هفته به سراغ رمانی برتر از نویسندهای کانادایی میرویم تا از پنجرهای جدید با این کشور آشنا شویم. ضمن اینکه خواندن این داستانها به زبان انگلیسی یکی از موثرترین راههای آموزش زبان و آشنا شدن با اصطلاحات مردمان این سرزمین است.
The Break
By Katherena Vermette
زمانی که استلا، یک مادر بومی کانادا از متیس، یک روز بعدازظهر از پنجره به بیرون نگاه میکند و متوجه میشود کسی در زمین بایر بیرون از خانهاش دچار مشکل شده است، با پلیس تماس میگیرد تا یک جرم احتمالی را گزارش دهد.
در یک توالی از داستانهای متفاوت افرادی که مستقیم یا غیر مستقیم با قربانی، پلیس، خانواده و دوستان در ارتباط هستند ماجراهای شخصیشان را بیان میکنند تا به آن شب سرنوشتساز برسند.
لو، یک مددکار اجتماعی است که دوست پسرش او را ترک کرده و دارد با این مساله دست و پنجه نرم میکند. چریل، هنرمند داغداری است که در سوگ مرگ خواهر کمسنوسالش (رین) نشسته است. پائولینا، مادری تنهاست که درگیر اعتماد کردن به همسر جدیدش است. فونیکس، نوجوان بیخانمانیست که از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده است. افسر اسکات، افسر پلیس منطقه متیس در حین گشت زدن در شهر احساس میکند که در دو دنیای متفاوت گرفتار شده است. از طریق دیدگاههای گوناگون این افراد داستان بزرگتر و مبسوطتری در خصوص زندگی اهالی North End در Winnipeg بیان میشود.
این یک داستان خانوادگی قوی و طولانی درباره چندین نسل از آدمهاست که کاترینا ورمیت آن را نوشته است. The Break استعداد نویسندگی سرشار ورمیت را نشان میدهد و او را به عنوان یک صدای جدید در ادبیات کانادا معرفی میکند.
کاترینا ورمیت یک نویسنده کانادایی است که جایزه گاورنر جنرال سال 2013 را در بخش شعر به زبان انگلیسی برای مجموعه North End Love Songs دریافت کرد. ورمیت خودش از اهالی متیس است و اصالتا اهل وینیپگ در استان مانیتوباست. او فارغالتحصیل رشته نویسندگی خلاق از دانشگاه بریتیشکلمبیاست. او به غیر از نویسندگی، یکی از فعالان حقوق بومیان کاناداست. او از طریق نوشتن در رسانههای کانادایی، تلاش میکند به حکومت کانادا یادآوری کند تا حقوق بومیان ساکن این کشور را رعایت کنند.
او در محیطی به دنیا آمد و بزرگ شد که آمار کشتار و جنایت به نسبت کانادا، آمار بالایی است. همین تجربیات است که در داستانهای ورمیت به خوبی بازتاب داده شده است.