مرکز یا خارج از شهر؟ دغدغهای حتی در نیم قرن پیش
بیش از نیم قرن پیش هم که شرلی کیومو و همسرش میخواستند خانه بخرند، با همین پرسشی روبرو بودند که حالا هر کس که میخواهد خانه بخرد با آن روبروست، آیا خانهای کوچکتر در مرکز شهر یا خانهای بزرگتر در حومه شهر.
آنها دانمیلز را انتخاب کردند که آن زمان حومه شهر محسوب میشد و یک خانه خریدند ۱۶۵۰۰ دلار با ۱۶۰۰ دلار پیشپرداخت که آن هم از پدر و مادرشان قرض گرفتند.
زندگی در خارج از شهر داستانهای خودش را داشت. در این قسمت شرلی کیومو و همسرش داستان خانهدار شدنشان در ۵۶ سال پیش را روایت میکنند.
شرلی کیومو ۸۴ ساله و همسرش، اولین و تنها خانهشان را در سال ۱۹۶۱ خریدند. این اقتضای آن زمان بود؛ مردم به دنبال خانههایی با قیمت مناسبتر بودند که به سمت حومه شهر میرفت و برای خانوادهشان فضای بیشتری داشت. این زوج باید یکی از این دو گزینه را انتخاب میکردند: خرید یک خانه کلنگی در مرکز شهر (که نیاز به تعمیرات داشت) و یا نقل مکان به سمت شهر جدید تورنتو که حتی در آن زمان به سیستم حملونقل جادهای هم متصل نبود.
شرلی میگوید: «ما ۵۳ سال و نیم در آن خانه زندگی کردیم. بعد هم آنجا را فروختیم تا به اقامتگاههای بازنشستگان برویم. یادم میآید قیمت خانهمان در آن زمان ۱۶۵۰۰ دلار بود و مبلغ پیشپرداخت هم میشد ۱۶۰۰ دلار. ضمن اینکه آن روزها نرخ بهره حدود هفت درصد بود. ما با سه بچه در یک خانه دو خوابه زندگی میکردیم و این خودش انگیزهای قوی برای خرید خانه بود. در آن شرایط، پسانداز کردن کار خیلی سختی بود. والدین هر دوی ما برای دادن پیشپرداخت کمک کردند و بعدها از هم پولی را که به ما قرض داده بودند پس نگرفتند. اینطور بود که ما صاحبخانه شدیم.»
خانه بیرون شهر؛ تنها راه خانهدار شدن
خانم شرلی ادامه میدهد: «ما فقط میتوانستیم وام بگیریم چرا که دولت کانادا از وام ما حمایت میکرد و اینگونه بود که زوجهای جوانی مثل ما میتوانستند خانهدار شوند.»
خانهای که آنها خریدند در آن زمان در حومه شهر بود اما حالا بخشی از شهر به حساب میآید.
شرلی میگوید: «ما ساکن منطقه دانمیلز در شمال شرقی تورنتو بودیم. خانهمان خیلی به ایستگاه اتوبوس نزدیک نبود و اتوبوسها هم ساعتی یک بار میآمدند. مردها دوشیفته کار میکردند و به همین دلیل خانمها فقط یک روز در هفته ماشین داشتند. بدون ماشین نمیتوانستی کاری انجام دهی.»
خانم شرلی درباره دلیل انتخاب این محله برای زندگی در دهه ۶۰ میگوید: «ما به حومه شهر رفتیم چرا که این بهترین راه بود. البته ما میتوانستیم صاحب یک خانه در Hazelton Lanes یا حتی در Yorkville شویم، اما خانههایی که آنجا میتوانستیم بخریم خیلی قدیمی بودند. قیمتشان هم دقیقا برابر بود اما برای تعمیرات نیاز به پول بیشتری داشتیم و از آنجایی که دولت هیچگونه وامی در این خصوص به ما نمیداد، باید از جیب خودمان خرج میکردیم. این شد که ما به دانمیلز رفتیم. آنجا برای بزرگ شدن بچهها فوقالعاده بود. هر چند وقتی آنها بزرگ شدند، تصمیم گرفتند که دوباره به شهر برگردند».