پدرام ناصح پدرام ناصح
داستان زندگی

من در چند قدمی مرگ قدم می‌زدم تا جان سربازان را نجات دهم

بهروز سامانی بهروز سامانی

شماره ۱۱۵ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Issue 115 - For Web Page 6

تاریخ جنگ جهانی دوم برای کانادایی‌ها، تاریخ یک نبرد با کشته‌های فراوان است؛ سربازانی که از کانادا به اروپا می‌رفتند و بسیاری از آنها همانجا برای همیشه آرمیده‌اند. در این میان، پرستاران زیادی هم هستند که از کانادا به جنگ رفتند. خیلی از پرستاران جنگ هم تصمیم گرفتند بعد از جنگ به کانادا بروند؛ یکی از آنها زن ۹۹ ساله ساکن تورنتوست که از معدود پرستاران بازمانده جنگ جهانی دوم در تورنتو به شماره می‌رود.

جنگ جهانی در زندگی او نقش پررنگی داشته است و او هنوز جزئیات سال‌های کشتار و خون را به یاد دارد؛ سال‌هایی که او تلاش می‌کرد جان سربازان را نجات دهد.

یک هفته بعد از نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم، ماری مویس ۲۵ ساله، پای به سواحل Arromanches گذاشت تا وظیفه خود را به عنوان پرستار سربازان کانادایی آغاز کند.

او عضوی از واحد کوچک سلطنتی خدمات پرستاری نظامی ملکه الکساندرا بود که به طور داوطلبانه عازم نبرد شده بودند. آنها با فاصله‌ی اندکی از سربازان خط مقدم حرکت می‌کردند و بیمارستان‌های صحرایی برپا می‌ساختند.

آغاز راهی برای ساختن بیمارستان

مویس که اکنون ۹۹ سال دارد، می‌گوید: «من در اولین کشتی پرستارانی بودم که بعد از نبرد نرماندی عازم منطقه می‌شد. قبل از نبرد نرماندی در آنجا بیمارستانی وجود نداشت، به همین خاطر ما رفتیم تا بیمارستانی برپا کنیم. با پیشروی سربازها، ما هم جلو می‌رفتیم.»

وقتی از مویس سوال می‌شود که آیا هرگز در معرض خطر مستقیم قرار داشت یا خیر، واقعیت را بی‌پرده بیان می‌کند. او می‌گوید: «ما همیشه در معرض خطر بودیم، ولی وقت فکر کردن به آن را نداشتیم.»

تولد در انگلستان، زندگی در تورنتو

مویس در ۲۸ آگوست ۱۹۱۸ در نیوکاسل انگلستان به دنیا آمد. او دومین فرزند رابرت و ماود استیرمن بود و پنج خواهر و برادر دیگر نیز داشت. پدر مویس در پیاده‌نظام پادشاهی یورک‌شایر به خدمت مشغول بود و مویس از هشت سالگی تا ۱۵ سالگی در هند، که محل مأموریت پدرش بود، زندگی می‌کرد.

مویس می‌گوید: «من هنوز هم می‌توانم به هندی بشمارم.» او که هشت سال گذشته را در خانه‌ی دخترش روونا در نزدیکی خیابان‌های Pape و Danforth در تورنتو زندگی کرده‌ است، در همان‌جا با سرعتی برق‌آسا اعداد را به زبان هندی می‌شمارد.

پرستار برای اعزام آماده می‌شود

3hEY_MarieMoyes_1_1103_Super_Portraitاو از ۱۴ سالگی می‌دانست که می‌خواهد پرستار شود و در ۱۸ سالگی دوره‌ی آموزشی چهار ساله‌ای را برای رسیدن به این هدف آغاز کرد. هنگامی که فرصت کمک به سربازان در خط مقدم پیش آمد، برای ثبت نام درنگ نکرد.

مویس می‌گوید: «من زخم‌های وحشتناکی را که نصیب سربازان می‌شود، دیده بودم و می‌خواستم به آنها کمک کنم.» او اضافه می‌کند که واحد آنها از میان فرانسه، بلژیک و هلند عبور کرده بود تا به آلمان برسد.

او هنگام گذراندن دوره‌ی آموزش در بیمارستان Lambeth در لندن انگستان،‌ شمه‌ای از آنچه قرار بود تجربه کند را دیده بود.

او در کنار دوست نزدیک و همکار پرستارش راه می‌رفت که بمبی به آنجا اصابت کرد. دوستش کشته شد، اما مویس هیچ آسیبی ندید.

او ماجرا را اینگونه به یاد می‌آورد: «در طبقه‌ی سوم بودم و داشتم از یک راه عبور هوایی می‌گذشتم تا به بلوک بعدی بروم. انفجار پیشبندم را پاره کرد. یک افسر پلیس آنجا بود و گفت «چشمهایت را باز نکن،‌ لطفا.» من را گرفته بود و به من می‌گفت قدم‌های کوتاه بردار. وقتی چشم‌هایم را باز کردم چاله‌ای جلوی پایم بود. اگر من را نگرفته بود از آن راه عبور به پایین سقوط کرده بودم.»

ازدواج با مردی از خط مقدم

اما جنگ نقطه‌ی روشنی هم برای مویس داشت: ملاقات با همسر آینده‌اش، فیلیپ.

در آن زمان هر دو متأهل بودند و چند سال بعد، در ۱۹۴۹، به دنبال جدایی از همسران قبلی‌شان، از طریق یک دوست مشترک با یکدیگر دیدار کردند. آنها در ۲۱ دسامبر ۱۹۴۹ ازدواج کردند؛ خانواده‌هایشان به شوخی می‌گفتند در «طولانی‌ترین شب سال.»

این زوج در ۱۹۵۷ به تورنتو نقل مکان کردند و در نزدیکی Don Mills و خیابان Lawrence مستقر شدند. مویس در مطب یک پزشک به عنوان پرستار کاری پیدا کرد و در ۶۵ سالگی از آن حرفه بازنشسته شد. شوهر او به عنوان ویراستار در شرکت ارتباطات Maclean Hunter مشغول به کار شد.

فیلیپ در ۲۰۰۱ در سن ۸۴ سالگی از دنیا رفت.

هر چند مویس ترجیح می‌دهد که آن روزها را فراموش کند، اما می‌پذیرد که چنین یادآوری‌هایی اهمیت خود را دارند:

«باید تاریخ را زنده نگه داشت تا بتوانیم از آن درس بگیریم.»

هر سال یادبود کهنه‌سربازان کانادایی در ماه نوامبر گرامی داشته‌می‌شود و بهانه آن هم پایان جنگی است که باعث کشته شدن میلیون‌ها انسان شد. کانادایی‌ها به عنوان یکی از اصلی‌ترین نیروهای کمکی به ارتش انگلستان به حساب می‌آمدند و در هر دو جنگ جهانی دوم، صدها هزار سرباز از طریق دریا خود را به اروپا رساندند تا در جنگ علیه آلمان‌ها شرکت کنند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟