پدرام ناصح پدرام ناصح
روز های زندگیزندگی در کاناداسبک زندگیسفرگردش

هم تاریخ، هم طبیعت؛ این یک ماجراجویی تمام‌کانادایی است

بهروز سامانی بهروز سامانی

برای خانم «بارب ریز» زندگی در کاروان و زیر پا گذاشتن تمام کانادا، هم رویایی بزرگ بود و هم ترسی واقعی. اینکه خانه و زندگی خود را رها کنی و ماه‌ها رهسپار جاده‌ها باشی، همان‌قدر که ممکن است جالب باشد، تجربه‌ای پرخطر است. بارب اما دل به جاده زد و حالا بیش از یک دهه است که به عنوان یک توریست حرفه‌ای با کاروان خود به سراسر کانادا می‌رود. او در طول سفرهای خود گزارش‌هایی خواندنی می‌نویسد و به ما می‌گوید که چگونه می‌توانیم با صرفه‌جویی، تمام کانادا را بگردیم و از زیبایی‌های آن لذت ببریم.

بارب، از راه نوشتن مقالات گردشگری و همچنین شرکت در بازارهای محلی، روزگار می‌گذراند. گزارش سفر او به Thousand Island یکی از پرطرفدارترین نوشته‌های اوست. بارب در این مطلب در کنار معرفی دیدنی‌های این منطقه، تجربیات خود را برای یک سفر اقتصادی با کاروان در اختیار ما می‌گذارد.

بارب ریز: وقتی شلوغی بزرگراه ۴۰۱ را پشت سر می‌گذاریم و از طریق خروجی ۷۷۸ وارد Long Sault Parkway می‌شویم، به جاده‌ای ۱۱ کیلومتری و آرام می‌رسیم که در طول مسیر رودخانه سنت لورنس پیچ می‌خورد و به پیش می‌رود. تاریخ می‌گوید در دهه ۱۹۵۰ رودخانه و زمین‌های اطراف آن به آب بسته شد تا امکان کشتی‌رانی در آن فراهم شود. بعد از آن بود که چند نقطه از زمین که ارتفاع بیشتری داشت از آب بیرون ماند و حالا تبدیل به ۱۱ جزیره شده است. جزیره‌های Philpotts، Heriot، Hoople، Fraser و McLaren از طریق پل به یکدیگر متصل شده‌اند. در جزیره‌های Mille Roches، Woodlands و McLaren محوطه‌هایی برای اردو زدن مسافران در نظر گرفته شده است. همچنین در Woodlands محل رایگانی برای تخلیه فاضلاب خودروهای کاروان وجود دارد. چقدر دلچسب است که در مسیر خود با برکه‌ها، چمنزارها و مناطق سرسبز پوشیده از درخت مواجه می‌شویم و نه تریلی‌های ۱۸ چرخ.

آشتی با تاریخ کانادا؛ نزدیک‌تر از همه جا

با خروج از Ingleside، در مسیر شماره ۲ قرار می‌گیریم یعنی Heritage Parkway. این منطقه از لحاظ تاریخی جزئی از Upper Canada به حساب می‌آید. بعد از این دهکده تاریخی Upper Canada است که این مسیر تبدیل به Thousand Island Parkway می‌شود.

همین‌طور که از این منطقه تاریخی با آن چشم‌اندازهای زیبایش عبور می‌کنید و کناره رودخانه سنت لورنس را می‌پیمایید، هر لحظه باید آماده به وجد آمدن باشید. حتی من که بار چهارم است این منظره را می‌بینم، باز هم از دیدن دوباره آن قلبم می‌لرزد. آن طرف رودخانه در کنار پل بین‌المللی هزار جزیره در Johnstown، ایالت نیویورک آمریکا قرار دارد.

منطقه تاریخی نبرد Windmill در New Wexford، خاطره شورش‌های سال ۱۸۳۸ را زنده می‌کند. در نوامبر ۱۸۳۸ این منطقه شاهد تهاجم ۲۰۰ آمریکایی بود که توانستند windmill را تصرف کنند. چند روز بعد، این نیروها به دلیل نداشتن پشتیبانی و تعداد اندک، ناگزیر خود را تسلیم کردند.

اگر نتیجه این نبرد چیز متفاوتی می‌شد ممکن بود اکنون ما یک «جمهوری آمریکا» می‌داشتیم.

نگران پارک کردن کاروان خود نباشید

وقتی که ما خودروی کاروان ۳۲ فوتی خود را به پارکینگ کنار رودخانه در Prescott آوردیم، انگار به خانه رسیده‌ایم. پارک ملی هزار جزیره شامل ۲۱ جزیره و ۳ پارک در خشکی است. با خودرو از شهر خارج می‌شویم و دنبال جایی در طبیعت برای اردو زدن می‌گردیم. کمی که به پیش می‌رویم، محوطه‌ای را در سمت رودخانه پیدا می‌کنیم. کریس صاحب محوطه که آن طرف خیابان زندگی می‌کند، پیش ما آمد تا بداند چرا آنجا کمپ زده‌ایم. او وقتی فهمید ما در حال سفر به سراسر کانادا هستیم و درباره آن کتاب می‌نویسیم به ما اجازه داد آنجا بمانیم. بعد از شام به شهر رفتیم تا در خیابان اصلی Prescott در کنار آن ساختمان‌های باشکوهش، قدم بزنیم؛ ساختمان‌هایی که به اواسط قرن نوزدهم برمی‌گردد.

شناسنامه یک شهر تاریخی در دل طبیعت

شهر Prescott در سال ۱۷۸۴ بنا نهاده شده است. اینجا فرصت مناسبی برای عکاسی از ساختمان‌های قدیمی شهر است؛ جزئیات سقف‌ها، پنجره‌ها و گوشه‌های ساختمان‌ها را نباید از دست داد. یک نقاشی دیواری با عنوان «خانه مردم Prescott» وجود دارد که تصویر سه هزار نفر از ساکنان محلی شهر را نشان می‌دهد؛ کولاژی عظیم که وقتی از دور به آن نگاه می‌کنید مانند تصویر یک شخص واحد به نظر می‌رسد.

وقتی به خانه موقت خود بازگشتیم، چشم‌انداز بی‌نظیر رودخانه، صدای خش‌خش درختان و موج‌هایی که آرام به ساحل می‌خورد، فضایی بسیار آرامش‌بخش ایجاد کرده بود.

ساعت شش صبح روز بعد که پرده کرکره را کشیدم، خورشید را دیدم که آسمان را بر فراز رودخانه رنگ‌آمیزی کرده بود. حیرت‌انگیز بود. با لباس خواب بیرون رفتم که عکس بگیرم.

پول درآوردن در سفر: شرکت در بازارهای کشاورزان

ما با هم قرار گذاشته بودیم که در بازار کشاورزان چیزهایی بفروشیم؛ همان کاری که از ۲۰۰۳ برای تأمین هزینه سوخت در همه جای کانادا انجام داده‌ایم. بازار Prescott در قرن نوزدهم برپا شده و قدیمی‌ترین بازار کشاورزان در کاناداست. روبروی پیاده‌رو بساط خود را پهن کردیم و اطرافمان پر بود از محصولات کشاورزی، مرباها، صنایع دستی و البته آدم‌های خوش‌برخورد.

پرچم کانادا همین‌جا به دنیا آمده است

بعد از آن با ماشین به شهر Brockville رفتیم و در پارکی کنار رودخانه مستقر شدیم. Brockville شهر هزار جزیره و البته زادگاه پرچم کاناداست. این شهر در خیابان اصلی خود که در امتداد رودخانه کشیده شده آثار تاریخی فراوانی دارد. بر روی تپه و رو به بزرگراه، فروشگاه‌های زنجیره‌ای مدرن ساخته شده‌اند. ما ولی بخش قدیمی را با آن ساختمان‌های کهنسال و زیبایش بیشتر دوست داریم.

تاریخچه این شهر به زمان رسیدن پناهجویان طرفدار دولت برمی‌گردد. آنها در سال ۱۷۸۴ از خانه‌های خود آواره شده بودند. شهر در سال ۱۸۰۸ Elizabethtown نامگذاری شد و بعد در سال ۱۸۱۲ به Brockville تغییر نام یافت. یکی از نقاط دیدنی شهر تونل راه‌آهن Brockville است که از اسکله شروع شده و در زیر شهر امتداد پیدا می‌کند.

یکی از عمارت‌های بزرگ و قدیمی که بازدید از آن برای گردشگران آزاد است Fulford Place نام دارد. این بنای مجلل ۱۹۰۰ متر مربع مساحت دارد و توسط جورج فولفرد، صاحب شرکت سازنده «قرص‌های صورتی برای افراد رنگ‌پریده»، بنا شده است.قرص‌های او که هر بسته از آن ۵۰ سنت قیمت داشت و ادعا می‌‌شد با فرمول ساده‌ای از آهن، شکر، نشاسته و آرسنیک تمام بیماری‌ها را بهبود می‌بخشد، فولفرد را تبدیل به مردی ثروتمند کرد. او این عمارت را در فاصله سال‌های ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ برای همسرش ساخت و در ساخت آن از هیچ هزینه‌ای فروگذار نکرد. شکوه سقف‌های کنده‌کاری شده، کاغذ دیواری‌های ابریشمی مجلل و بشقاب‌های طلااندود واقعاً حیرت‌انگیز است.

لنگرگاه Brockville هم جای دلپذیری برای استراحت در زیر سایه درختان و تماشای قدم زدن مردم است. در این لنگرگاه کشتی‌های غول‌پیکر مخصوص ماهیگیری در اقیانوس می‌غرند و از کنار قایق‌های تفریحی کوچک عبور می‌کنند.

صبح روز بعد را با گفته‌ای از نورمن وینسنت پیل آغاز کردم. او می‌گوید: «مردم وقتی شروع می‌کنند به این فکر که می‌توانند کاری انجام دهند تبدیل به موجوداتی واقعاً استثنایی می‌شوند. وقتی خود را باور پیدا می‌کنند به نخستین راز موفقیت دست یافته‌اند.» ما بعد از ۸۷ روز مسافرت، در مسیر بازگشت به خانه بودیم و با هزینه‌ای بسیار اندک به نیوفاندلند رسیدیم. ما به این کار و به خودمان باور داشتیم و آرزویمان را محقق ساختیم.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟