مطالبی در این باره

سایر مطالب آتش شماره ۲۴۹

  • زنان متخصص و تحصیل‌کرده‌ای که به کانادا می‌آیند، ولی شغل‌هائی می‌یابند که دیپلم هم برای آن کافیست
  • آتش ۲۴۹؛ روایت زنان متخصص و تحصیلکرده‌ای که در مهاجرت شغل مناسب خود را نمی‌یابند
  • لایسنس ملی برای پزشکان کانادا؛ آیا قانون اجازه می‌دهد؟
  • ۳ پیشنهاد برای اینکه مشتریان بازار مسکن به شما اعتماد کنند، به شما
  • آقای برادلی در همین روزهای بحران کرونا پنت‌هاوس خود را فروخت و خانه موردعلاقه‌اش را خرید
  • داخل ماشین خود بنشینید و از نمایشگاه آثار نقاشی ون‌گوگ دیدن کنید
  • پدرام ناصح پدرام ناصح
    مسکن

    آقای برادلی در همین روزهای بحران کرونا پنت‌هاوس خود را فروخت و خانه موردعلاقه‌اش را خرید

    Andrew Bradley فکرش را هم نمی‌کرد که بحران کرونا کار او را برای فروش پنت‌هاوس آسان‌تر کند و او راحت و بی‌دردسر بتواند خانه ایده‌آلش را بخرد؛ خانه‌ای که قرار است به‌عنوان دفتر کارش هم از آن استفاده کند. با این حال، همه چیز برخلاف باور او پیش رفت و او قرار است ماه اکتبر به خانه جدیدش در منطقه نیاگارا نقل مکان کند

    بهروز سامانی بهروز سامانی

    فهرست مطالب

    همه برنامه‌ریزی‌های Andrew Bradley برای خرید و فروش ملک خود، با شروع پاندمی کرونا به هم ریخت و او حسابی سردرگم و کلافه شد.

    او از یک طرف می‌خواست کاندوی خود را که در منطقه Leslieville قرار داشت بفروشد و از طرف دیگر، تصمیم داشت خانه‌ای بزرگ‌تر در منطقه نیاگارا بخرد.

    اما تصمیم‌گیری برایش سخت شده بود و نمی‌دانست در این شرایط جدید باید صبر کند تا پاندمی به پایان برسد یا زودتر دست به کار شود تا ضرر نکند. او در نهایت، دل را به دریا زد و خرید و فروشش را انجام داد.

    نکته جالب ماجرا این است که هرگز تصور نمی‌کرد این شرایط جدید به کمک او بیاید و باعث شود کار فروش کاندو و خرید ملک جدید، انقدر ساده و روان پیش برود. اما به هر حال، این اتفاق افتاد و او حالا حسابی هیجان‌زده است که توانسته کاندویش را با قیمتی 3 برابر بیشتر از زمان خرید، بفروشد.

    خواندن روایت اندرو از تجربه‌ای که درباره خرید و فروش ملک در دوران کرونا داشته و در نشریه تورنتو لایف منتشر شده، حتما می‌تواند برای شما جالب باشد. پس در این مطلب با ما همراه شوید.

    Andrew Bradley، چهل‌و دو سال دارد و مدیر اجرایی در دفتر مشاوره هنری ABSG Partners است. او توانست در خلال بحران کرونا کاندوی خود را در تورنتو بفروشد و ملکی که ایده‌آلش بود را بخرد. در ادامه، می‌توانید روایت این خرید و فروش ملک را از زبان خود اندرو بخوانید.

    Andrew: من در کمبریج بزرگ شدم و سال ۱۹۹۴ به تورنتو آمدم تا در George Brown، در رشته طراحی گرافیک و تبلیغات تحصیل کنم. برادر بزرگترم Simon هم برای پیدا کردن کار به این شهر آمد و ما در آپارتمان یک‌خوابه‌ای با یک سرویس بهداشتی، در نزدیکی گالری تورنتو، به‌طور مشترک ساکن شدیم.

    آپارتمانی که سوسک و موش داشت را تحمل می‌کردیم، فقط به‌خاطر اجاره پایین

    در آشپزخانه این آپارتمان، سوسک و موش می‌دیدیم، ولی اجاره آنجا فقط ۸۵۰ دلار بود و به همین دلیل، با شرایطش کنار می‌آمدیم. این روزها، پیدا کردن یک آپارتمان یک‌خوابه با ۲ برابر آن قیمت هم در Queen West، کار مشکلی است.

    پس از اینکه من در سال ۲۰۰۰ درسم را تمام کردم، با برادرم به این نتیجه رسیدیم که هر کدام به فضای مستقلی برای زندگی نیاز داریم، ولی در عین حال می‌خواستیم نزدیک یکدیگر باشیم. بنابراین، هر کدام از ما در ساختمانی در خیابان St. Patrick، در Queen West، یک آپارتمان مجردی با اجاره ۹۵۰ دلار در ماه، اجاره کردیم.

    دنبال خانه‌ای بودم که به‌عنوان محل کارم هم از آن استفاده کنم

    در سال‌های بعد از آن، من در یک آژانس، مشغول به کار در زمینه تبلیغات بودم. در نهایت، به اندازه کافی پول پس‌انداز کردم که بتوانم جایی برای خودم بخرم. برای همین، دنبال پنت‌هاوسی گشتم که بالکن و یک اتاق خواب اضافه داشته باشد تا بتوانم از آنجا به‌عنوان محل کار نیز استفاده کنم.

    در سال ۲۰۰۷ برادرم یک کاندو در Printing Factory Lofts در Leslieville خرید. او همیشه در این باره حرف می‌زد که چقدر عاشق آن منطقه است و به من هم می‌گفت که نگاهی به آنجا بیندازم.

    سال ۲۰۱۰ توانستم یک آپارتمان ۲ خوابه بخرم

    وقتی به دیدن محله Leslieville رفتم، چشمم به پروژه توسعه Adobe Lofts افتاد که در آن موقع، فقط یک زمین خاکی پشت یک فنس زنجیر مانند بود. ولی داشتند ساختمانی بنا می‌کردند که همه ویژگی‌های مدنظر مرا داشت یعنی ۲ خوابه بود و فضای بیرونی زیادی داشت.

    سال ۲۰۱۰ آن ملک را به قیمت ۳۱۶ هزار دلار پیش‌خرید کردم و سال بعد در آن ساکن شدم.

    دلیلی که باعث شد از زندگی در لزلی‌ویل خسته شوم

    لزلی‌ویل، کامیونیتی آرام و در هم تنیده‌ای است که انگار در آنجا همه همدیگر را می‌شناسند. من زندگی در آنجا را دوست داشتم، ولی از پرداخت ۱۷۰۰ دلار قسط وام مسکن به اضافه ۶۴۸ دلار شارژ کاندو در هر ماه، خسته شده بودم.

    در سال ۲۰۱۹ متوجه شدم که زمان نقل مکان به یک جای دیگر فرا رسیده است. در زندگی حرفه‌ای‌ام نیز دگرگونی‌هایی در حال وقوع بود.

    من و شریک کاری‌ام، یک شرکت مشاوره‌ راه‌اندازی کردیم که به شرکت‌های دیگر کمک می‌کند تا دپارتمان‌های داخلی هنری و راهبردی برای خود بسازند.

    شروع کسب‌وکار شخصی‌ام به من اجازه داد که انعطاف‌پذیری بیشتری داشته باشم و دیگر لازم نبود که در تورنتو زندگی کنم.

    چرا پیشنهاد والدینم برای خرید ملک در منطقه نیاگارا را پذیرفتم؟

    والدین من در Niagara-on-the-Lake زندگی می‌کنند و پیشنهاد دادند که من در آن منطقه، ملک بخرم. استدلال‌شان ساده بود: من می‌توانستم ملک بزرگی را در منطقه نیاگارا، با پولی بسیار کمتر از داخل شهر، خریداری کنم. بنابراین، در ۲۰۱۹، هرگاه فرصتی برایم پیش می‌آمد، در آن منطقه دنبال خانه می‌گشتم.

    اوایل ۲۰۲۰، یک پروژه پیش‌خرید در کناره شمال St. Catharines پیدا کردم. با تنها ۵۵۸ هزار دلار، این گزینه در اختیارم بود که از کاندوی ۸۳۵ فوت مربعی‌ام در لزلی‌ویل، به یک bungalow ۲ هزار و 700 فوت مربعی در سنت کاترینز که برای دفتر و آتلیه هنری هم اتاق داشت، نقل مکان کنم.

    وقتی پاندمی کرونا از راه رسید و همه برنامه‌ریزی‌ها را نقش بر آب کرد

    خانه جدید برای ماه اکتبر ساخته و آماده اسباب‌کشی می‌شد. بنابراین، برنامه‌ای برای خودم تنظیم کردم که براساس آن، از آخرین تابستانم در شهر لذت می‌بردم و بعد کاندویم را در ماه سپتامبر می‌فروختم و از سود حاصل از آن، برای بازپرداخت کامل Pay Off وام مسکن بانگالو استفاده می‌کردم. ولی در اواسط مارچ، پاندمی از راه رسید و همه برنامه‌هایم را بلاتکلیف گذاشت.

    دغدغه‌ها و سردرگمی‌هایی که کرونا برایم ایجاد کرد و در نهایت؛ انتخاب بهترین گزینه

    من قبل از پاندمی اطمینان داشتم که کاندویم حداقل به قیمت ۷۷۸ هزار دلار فروخته خواهد شد اما حالا دیگر از این موضوع مطمئن نبودم. باید تصمیم بزرگی می‌گرفتم و دو گزینه داشتم: آیا الان بانگالوی سنت کاترین را بخرم و تلاش کنم که کاندویم را بفروشم یا صبر کنم تا پاندمی به آخر برسد؟ گزینه صبر کردن تا پایان پاندمی، متغیرهای زیادی داشت که همگی خارج از کنترل من بودند. ویروس تا چه زمانی دوام خواهد آورد؟ بازار املاک در ماه‌های پیش رو چه تاثیراتی خواهد پذیرفت؟

    اگر صبر کنم، آیا گرفتار فرصت‌طلبانی نخواهم شد که بخواهند کاندو را به قیمت پایین از چنگم در آورند؟ اگر اوضاع واقعا بد شود، آیا اصلا خریداری در بازار باقی خواهد ماند؟

    طرح اولیه‌ام واقع‌نگرانه‌تر به نظر می‌رسید. بنابراین، در اپریل، قدم جلو گذاشتم و ملک سنت کاترینز را به قیمت ۵۵۸ هزار دلار خریدم. سپس نوبت آن بود که ببینیم کاندویم را چقدر خوب می‌توانم بفروشم.

    ممنوعیت برگزاری اوپن‌هاوس در دوران کرونا و راه‌حلی که مشاور املاکم پیشنهاد کرد

    لیست کردن ملک در دوران پاندمی، چالش‌های آشکاری را به همراه داشت. از جمله این که بازدیدکنندگان دیگر اجازه ورود به ساختمان مرا نداشتند، بنابراین امکان برگزاری اوپن‌هاوس وجود نداشت. علاقه‌ای هم نداشتم که غریبه‌ها حتی به صورت تکی، در خانه من برای خودشان چرخ بزنند.

    اینجا بود که Andrew Ipekian، مشاور املاکم، راه‌حلی پیشنهاد داد.

    او گفت که با گوشی آیفون خودش، یک فیلم با جزئیات کامل از کاندوی من می‌گیرد و آن را در فضای آنلاین منتشر می‌کند.
    او از هنگام شروع پاندمی، برای 5 لیستینگ دیگر هم، قبل از من، این کار را انجام داده بود و باور داشت که این روش، بسیار کارآمدتر از تورهای مجازی و گالری‌ تصاویری است که معمولا می‌بینیم، چون این فرصت را در اختیار ما قرار می‌دهد که در حین فیلمبرداری، روی ویژگی‌های مثبت کاندو تاکید کنیم.

    سبک دکوراسیون من مینیمالیستی است، بنابراین نیازی نداشتم که صحنه‌آرایی خاصی انجام دهم. تنها کاری که واقعا لازم بود انجام بدهم، تمیز کردن کانترتاپ‌ها بود. سپس لامپ‌ها را روشن کردم و درها را باز گذاشتم تا لازم نباشد مشاور املاکم چیزی را لمس کند.

    قیمت اولیه‌ای که ملک را با آن لیست کردیم و گرفتن پیشنهادهای بالاتر در عرض چند ساعت

    او در ابتدا پیشنهاد داد که بهتر است محتاطانه پیش برویم و ملک را به قیمت ۷۰۰ هزار دلار لیست کنیم، ولی من احساس می‌کردم که این رقم خیلی پایین است.

    در ۱۰ اپریل، ملک را با قیمت ۷۷۸ هزار دلار لیست کردیم، با این هدف که پیشنهادهایی بالای ۸۵۰ هزار دلار دریافت نماییم.
    تصمیم من برای اینکه معطل نکنم، جواب داد. زمان چندانی از لیستینگ نگذشته بود که پیشنهادی به مبلغ ۲۲ هزار دلار بالای قیمت اولیه، از یک نفر که ویدئو را دیده بود، دریافت کردیم.

    احساس می‌کردم اگر کمی بیشتر صبر کنم، پیشنهادهای بهتری هم از راه خواهد رسید، بنابراین، آن پیشنهاد را رد کردم. روز بعد، دومین پیشنهاد را، این بار از همسایه برادرم که پایین همان خیابان زندگی می‌کرد، دریافت کردم.

    او تلاش کرده بود واحدی را که درست زیر واحد من بود، خریداری کند، ولی معامله به سرانجام نرسیده بود. پیشنهاد اولیه او را که به مبلغ ۸۴۷ هزار دلار بود، رد کردم. ما پیشنهاد بهتری می‌خواستیم و چند ساعت بعد، در همان روز، او قیمت پیشنهادی خود را به ۸۵۸ هزار دلار افزایش داد.

    باورم نمی‌شد که توانستم کاندویم را ظرف ۲۴ ساعت با قیمت خوب بفروشم

    فورا قبول کردم. باورم نمی‌شد. من کاندویم را ظرف ۲۴ ساعت بعد از لیستینگ، فروخته بودم، ‌آن‌هم به قیمتی نزدیک به 3 برابر آنچه که فقط ۱۰ سال پیش، برای آن پرداخته بودم.

    از اینکه معامله آنقدر آسان و روان پیش رفت، خرسند بودم. فکر می‌کنم که عدم برگزاری اوپن‌هاوس، کمک کرد که فرایند فروش به شکل بهتری جریان پیدا کند، چون آدم‌های فضول و بیکاری را که فقط می‌خواهند نگاه کنند، حذف کرد.

    تاثیری که ویدئوی مشاور املاکم در فروخته شدن خانه‌ام داشت

    ویدئوی مشاور املاکم نیز کار خودش را به خوبی انجام داد، چون هر دو پیشنهاد دهنده، فیلم را دیده بودند و از ملک خوششان آمده بود. اقرار می‌کنم که فروخته شدن سریع ملک، این فکر را به ذهنم انداخت که شاید اگر چند هفته‌ای صبر می‌کردم، پول بیشتری گیرم می‌آمد. ولی من آدم عمل‌گرایی هستم و خوشحالم که وارد مرحله تازه‌ای از زندگیم شده‌ام.
    بهترین بخش ماجرا آن است که می‌توانم با سود حاصل از کاندوی لزلی‌ویل، تمام وام مسکن ملک سنت کاترینز را پرداخت کنم.

    تا ماه اکتبر به بانگالویی که خریدم، نقل مکان می‌کنم

    فعلا مشغول انتقال همه وسایلم به انبار هستم و وقتی که از کاندو بروم، چیزهای ضروری را با خودم خواهم برد و تا اکتبر که بانگالوی‌ام آماده شود، به تناوب پیش والدینم و برادرم زندگی خواهم کرد.

    تاخیرهایی جزئی‌ به خاطر پاندمی در ساخت بانگالو پیش آمده است، ولی هنوز تاریخ اولیه تحویل ملک را عقب نینداخته‌اند. از اینکه خانواده‌ای دارم که می‌توانم تا هنگام تکمیل ساخت خانه‌ام پیش آنها زندگی کنم، واقعا شکرگذاری می‌کنم.

    از این که دیگر در ترافیک نمی‌مانم و قسط سنگین وام مسکن نمی‌دهم، هیجان‌زده هستم

    تورنتو در ۲۳ سال گذشته خانه من بوده است و دور بودن از برادرم هم، چندان برایم آسان نخواهد بود. ولی از اینکه دیگر نیازی نیست وقتم را در ترافیک تلف کنم و اقساط سنگین وام مسکن به اضافه شارژ کاندو بپردازم، هیجان‌زده هستم.

    همیشه آرزومند جای آرام‌تری بوده‌ام و مشتاقانه منتظر روزهایی هستم که به گشت‌وگذار در شراب‌سازی‌های زیبای نیاگارا بپردازم و وقت بیشتری را با پدر و مادرم بگذرانم.

     

    [elfsight_pdf_embed id=”88″]

     

    [elfsight_pdf_embed id=”92″]

     

     

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دکمه بازگشت به بالا
    باز کردن چت
    1
    سلام به سایت آتش خوش آمدید
    پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟