کرونا چه بلایی بر سر روح و روان ما آورده است؟ دو روانشناس تورنتو تشریح میکنند
نتایج یک نظرسنجی که از طرف موسسه Angus Reid منتشر شده، نشان میدهد نیمی از کاناداییها، گزارش کردهاند که در 6 هفته اول شیوع کرونا، سلامت ذهنی آنها بدتر شده است. ضمن آنکه ۱۰ درصد از پاسخدهندگان نیز گفتهاند که سلامت ذهنیشان، «بسیار» بدتر شده است
فهرست مطالب
تاثیرات منفی کووید ۱۹ فقط به جنبه سلامت جسمانی و بیکاری و بحرانهای اقتصادی محدود نمیشود و عمق فاجعه بیشتر از این حرفهاست. همه این مشکلات بهطور مستقیم روی روح و روان مردم اثر گذاشتهاند و تهدیدی جدی برای سلامت روان مردم به حساب میآیند.
تصور کنید کسی عزیزش را به دلیل کرونا از دست داده اما نمیتواند مانند شرایط عادی برای او سوگواری کند و دیگران به دلیل حفظ فاصله اجتماعی نمیتوانند آنطور که باید و شاید در این روزهای سخت در کنارش باشند.
یا افراد دیگری شغل خود را از دست دادهاند و با بیکاری و بی پولی دست و پنجه نرم میکنند و مستاجرها حتی ممکن است در خطر از دست دادن سرپناهشان باشند. این فشارهای روحی نه تنها این روزها دیده میشوند بلکه اثرات آنها حتی بعد از پایان کرونا هم ادامه خواهد داشت.
در این مطلب، دو پزشک اهل تورنتو، روانشناسی پاندمی کووید ۱۹ را در ۵ مرحله توضیح میدهند.
در حالیکه گروهی از ما در خانههایمان چمباتمه زدهایم و گروهی دیگر، در خط مقدم نبرد با کووید ۱۹ به سر میبریم، محافظت از سلامت فیزیکی جمعی، اولویت اصلی کاناداییها طی این دوران اخیر پاندمی کرونا بوده است.
اما واقعیتهای مربوط به پاندمی مانند از دست دادن عزیزان، صدمات مالی و خانهنشینی میتواند بر سلامت ذهنیمان نیز تاثیر منفی بگذارد.
نتایج یک نظرسنجی درباره سلامت ذهنی کاناداییها در هفتههای اخیر
نتایج یک نظرسنجی که با مشارکت ۱,۹۰۰ پاسخدهنده صورت گرفته و از طرف موسسه Angus Reid منتشر شده، نشان میدهد که نیمی از کاناداییها، گزارش کردهاند که در 6 هفته اول شروع کرونا، سلامت ذهنی آنها «بدتر» شده است.
ضمن آنکه ۱۰ درصد از پاسخدهندگان نیز گفتهاند که سلامت ذهنیشان، «بسیار» بدتر شده است.
دکتر Laura Hawryluck، متخصص پزشکی مراقبتهای حیاتی در شبکه سلامت دانشگاه و استادیار رشته مراقبتهای حیاتی در دانشگاه تورنتو است.
او میگوید: «این مثال ساده را در نظر بگیرید که شما میخواهید چیزی برای خوردن درست کنید و متوجه میشوید که یکی از مواد لازم را ندارید و حالا باید بروید و آن را تهیه کنید، تازه اگر فروشگاهها باز بوده و آن ماده غذایی را داشته باشند. چنین مسائلی قبلا بدیهی به نظر میآمد و حتی لازم نبود درباره آن فکر کنید، اما حالا هر بار که چنین مسالهای پیش میآید، شما احساس میکنید که زندگی به آن صورت گذشته، از دست رفته است».
دکتر Hawryluck و همکارش دکتر Rima Styra، روانپزشک شبکه سلامت دانشگاه و استادیار روانپزشکی در دانشگاه تورنتو، مراحل عاطفی مختلفی از پاندمی را مشاهده کردهاند که کاناداییها برخی از آنها را پیشاپیش تجربه کرده یا در حال حاضر، در حال تجربه کردن آن هستند.
آنها میگویند با آنکه منحنی پاندمی در حال هموار شدن بوده و کشور در حال بررسی گشودن درهای خود است، مراحل دشوارتری در راه خواهد بود.
در ادامه، نگاهی به روانشناسی پاندمی در ۵ مرحله خواهیم داشت.
مرحله اول- انکار
مرحله انکار قبل از آن که کانادا تحت تاثیر ویروس کرونا قرار گیرد، آغاز شد، یعنی هنگامی که ما شروع به شنیدن اخبار مربوط به این عامل بیماریزای جدید کردیم و دیدیم که چگونه کشورهای دیگری مانند چین و ایتالیا را در مینوردد.
استیرا میگوید: «وضعیت وخیمی بود، ولی ما فکر میکردیم که از عهده آن برخواهیم آمد. ما قبلا در تورنتو، با مشابه این بیماری یعنی بیماری سارس مواجه شده بودیم، به همین خاطر تصور میکردیم که در گذشته نیز این نوع زندگی را تجربه کرده و با موفقیت آن را از سر گذراندهایم. از این رو، سعی میکردیم تاثیرات اتفاقی را که ممکن بود در تورنتو رخ بدهد را کوچک جلوه بدهیم. ولی کووید ۱۹ با سارس خیلی فرق داشت».
مرحله دوم- کنترل
وقتی مشخص شد که ویروس کرونا به کانادا هم خواهد رسید، مردم دنبال راههایی برای پیدا کردن حس کنترل و راههایی برای محافظت از خودشان گشتند. کاغذ توالت، ضدعفونیکنندههای دست و برخی داروها از قفسهها محو شدند، چون مردم به یکباره شروع به تهیه کیتهای کمکهای اولیه کردند.
استیرا میگوید: «اضطراب بسیار زیادی به وجود آمد، به همین خاطر به فکر انجام دادن کارهایی افتادیم که فکر میکردیم به ما کمک خواهد کرد. بعد به طرف ضدعفونیکنندههای Purell و سایر نیازهای اولیه هجوم آوردیم و با شدت گرفتن اضطرابها، واقعا شروع به احتکار کردیم. این یک نکته منفی بود».
فاصلهگیری اجتماعی و فیزیکی نیز که همچنان ادامه دارد، این حس را به مردم انتقال داد که روی ویروس کنترل دارند.
استیرا میگوید: «باور داشتیم که این کارها از ما محافظت خواهد کرد».
مرحله سوم- تردید
با گذشت زمان و آشکار شدن حقیقت، ترس و دلهره و اضطراب بیشتر شد. چیزهایی که مردم فکر میکردند این ریسک را تقلیل خواهد داد، ممکن است واقعا تاثیرگذار باشند، اما بیماری و مرگومیر ادامه دارد و مشکلات مالی و خانهنشینی همچنان به قوت خود باقی است. طوری که به نظر میرسد آنچه که «وضعیت نرمال» نامیده میشود، فعلا دور از دسترس ماست. با گشوده شدن درهای استان، چنین احساسهایی میتواند حتی رشد بیشتری نیز پیدا کند. استیرا معتقد است که کاهش محدودیتها، میتواند بهویژه برای اقشار آسیبپذیر جامعه، وحشتآفرین باشد.
هاوریلاک که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان وسترن تورنتو کار میکند، میگوید ترس، پاسخ مناسب و نرمالی به ناشناختههاست. نحوه مدیریت این ترس توسط انسان است که نقشی تعیینکننده برای سلامت ذهنی او خواهد داشت.
او میگوید: «ترسیدن از بسیاری جنبهها هیچ اشکالی ندارد، اما ترسی که مانع از زندگی کردن شما شود، چیز خوبی نیست. این قابل درک است که افراد مختلف، به دلایل متفاوت و به درجات مختلفی ترس را تجربه خواهند کرد اما کاری که ما در مرحله بعد با این ترس میکنیم، بسیار مهم است».
مرحله چهارم- حس فقدان و از دست دادن
به عقیده هاوریلاک، حس فقدان در زمانهای متفاوت، به شکلهای متفاوتی مردم را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
او پیشبینی میکند که با گشوده شدن درها به روی دنیایی تغییر یافته، پذیرفتن فقدان وضعیت نرمال میتواند دشوارتر شود و ادامه میدهد: «من فکر نمیکنم که مردم آمادگی عاطفی لازم برای عدم بازگشت به وضعیت نرمال را داشته باشند».
بزرگترین فقدان، فقدان عزیزان است. خانوادهها و کامیونیتیهای که عزیزی را از دست دادهاند، ممکن است نتوانسته باشند به شکل دلخواهشان، وداع یا سوگواری کنند. هاوریلاک نگران است که با رفع محدودیتهای تعطیلی، مرگها دوباره تاثیرگذار شوند.
او در این باره میگوید: «من نگرانم که اگر همه از خانههایشان بیرون بیایند، کسانی که عزیزان خود را از دست دادهاند، به نوعی حس گم شدن پیدا کنند. آنها به حمایتهایی احتیاج خواهند داشت که بقیه مردم نیاز ندارند و ما باید با این مساله آشنا باشیم، تا بتوانیم به همه کمک کنیم. در حین عبور از مرحله بعدی، این شعار که نباید هیچکس را پشت سرمان جا بگذاریم، باید در یاد همه ما باقی بماند».
مرحله پنجم- درک
در حالی که ما همچنان با این همهگیری سروکار داریم، باید درباره آنچه که میتوانیم از آن بیاموزیم، دست به انتخاب بزنیم. به گفته هاوریلاک، در بخش مراقبتهای حیاتی، مردم هر روز در حال نشان دادن عشق، شهامت و سپاسگزاری هستند. او امیدوار است که مردم بتوانند در زندگیهای روزمره خود نیز این ویژگیها را به پیش ببرند.
او میگوید: «اگر بهعنوان یک جامعه، بتوانیم چنین ویژگیهایی را در خلال بحران کووید ۱۹ بیاموزیم، حال و روز بهتری پیدا خواهیم کرد. در این صورت، مسلما از این همه مرگومیر و بلاهایی که بر سرمان آمده است، چیزهایی برای ما باقی خواهد ماند».
ابتکارها، آمادهسازیها و نحوه برخورد ما با یکدیگر، چیزهایی است که از این دوران به جا میماند و ما باید قدردان آنها باشیم.
استیرا معتقد است که این قدردانیها میتواند به بهبود ذهنی ما کمک کند و ادامه میدهد: «ما باید به جای تمرکز روی جنبههای منفی این بیماری، بیشتر روی نکات مثبت این موضوع تمرکز داشته باشیم. البته، گفتن این حرف آسانتر از عمل کردن به آن است».
یک دیدگاه