پدرام ناصح پدرام ناصح
زندگی در کاناداپریا-اسکوییمهاجرتنویسندگان آتش

آکادمی باله در ونکوور؛ میراث چهل ساله یک خانواده مهاجر

بهروز سامانی بهروز سامانی

اسپانسر ویژه: پریا اسکویی – مشاور امور مهاجرت – کانادا

آقای چو چیات گو در اولین روزهایی که به کانادا مهاجرت کرده بود می‌خواست کارگر ماهی‌پاک‌کن شود، حالا او ۴۰ سال پس از آن روزهای سخت مهاجرت، ونکوور را به یکی از مهم‌ترین شهرهای جهان در زمینه هنر باله تبدیل کرده است.

مردی که در اولین روزهای مهاجرت خود به کانادا می‌خواست به عنوان یک کارگر ماهی‌پاک‌کن در ونکوور مشغول به کار شود، حالا بعد از ۴۰ سال، ونکوور را به یکی از مهم‌ترین شهرهای جهان در زمینه هنر باله تبدیل کرده است. چو چیات گو، مرد سخت‌کوشی است که چهار دهه با جان و دل، این مدرسه را به سطح اول آموزش و اجرای باله در جهان رسانده است. شهردار تورنتو به تازگی از یک عمر فعالیت هنری او تقدیر کرده و آقای گو به همراه دخترش که مدیریت این مدرسه را بر عهده دارد، تلاش می‌کند هر سال به کیفیت برنامه‌های این مرکز بیفزاید.

داستان زندگی او، داستان زندگی مردی مهاجر است که به خوبی توانسته در کانادا مهارت‌های خود را به کار بگیرد و از یک اتاق کوچک، حالا مدرسه‌ای بزرگ و پر از امکانات برای تعلیم باله بسازد.

شماره ۱۲۸ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Issue 128 - For Web Page 7

چو چیات گو، پس از ۴۰ سال تلاش بی‌وقفه، حالا ونکوور را به یکی از مراکز مهم باله در جهان تبدیل کرده و حالا در دنیای باله همه موسسه بزرگ و خوش‌نام او را می‌شناسند. خودش در این باره می‌گوید: «وقتی به این فکر می‌کنم که شهردار و شهر ونکوور و همه‌ی دنیا پی به ارزش کار من برده است، عمیقا احساس رضایت‌مندی می‌کنم.»

چان هون گو می‌گوید مدرسه‌ی باله‌ای که پدر و مادرش آن را حدود ۴۰ سال پیش بنیان گذاشتند، مثل یک جعبه‌ی کوچک جواهر است. او با این تشبیه، حس و حال حاکم بر این مدرسه را به زبانی ساده بیان می‌کند.

شروع مدرسه از یک سالن زیرزمینی

والدین او، چو چیات و لین یی گو، آموزش باله را در سال ۱۹۷۸ و در یک سالن زیرزمینی آموزش رقص شروع کردند. این مدرسه در W. 12th Avenue قرار داشت و سقف آن آنقدر کوتاه بود که رقصندگان نمی‌توانستند از جای خود بجهند.

حالا چو چیات گو، مربی رقص نام‌آشنایی است که ونکوور را وارد نقشه‌ی جهانی باله کرده است. گرگور رابرتسون، شهردار ونکوور به تازگی جایزه‌ی یک عمر دستاورد هنری را به او اهدا کرد.

گو وقتی که در سال ۱۹۷۷ با جیب خالی و انگلیسی دست و پا شکسته و بدون هیچ دوستی، وارد ونکوور شد، حتی خواب چنین موفقیتی را هم نمی‌دید.

اینجا بانک تازه‌تعمیری است که هنوز هم یک گاوصندوق عظیم در زیرزمین دارد و از آن به عنوان محل نگهداری لباس‌ها استفاده می‌شود. این ساختمان از ۱۹۸۵ خانه‌ی آکادمی بوده است.

او درباره آکادمی باله‌ی گو می‌گوید: «نه، هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کردم. احساس رضایت خاطر می‌کنم. ۴۰ سال است که اینجا هستم. آیا می‌توانید تصور گذشت چنین زمانی را بکنید؟ وقتی به این فکر می‌کنم که شهردار، مردم شهر ونکوور و اهالی باله در سراسر دنیا برای کار من ارزش قائل می‌شود، عمیقا احساس رضایت خاطر می‌کنم. وقتی کاری می‌کنید و مردم برای کار شما ارزش قائل می‌شوند، آنچنان احساس خوشایندی در قلب خود پیدا می‌کنید که توصیف آن دشوار است.»

سنگاپور تا چین؛ او راهش را پیدا می‌کند

چان یک بالرین حرفه‌ای در کاناداست و حالا در ونکوور پا جای پای پدرش گذاشته و مدرسه‌ای بزرگ را مدیریت می‌کند.
چان یک بالرین حرفه‌ای در کاناداست و حالا در ونکوور پا جای پای پدرش گذاشته و مدرسه‌ای بزرگ را مدیریت می‌کند.

گو ۷۸ سال پیش در سنگاپور به دنیا آمد و یکی از ۱۰ فرزند خانواده بود.

او در ۱۳ سالگی و به دنبال دیدن فیلم کفش‌های قرمز ساخته‌ی سال ۱۹۴۸، شیفته‌ی رقص باله و زیبایی‌های این فرم هنری شد.

او در ۱۴ سالگی به انگلستان رفت تا در مدرسه‌ی باله‌ی رویال به تحصیل بپردازد و سپس در چین، تحت نظر رقصنده‌ی نامدار روس، پیوتر گوسف، به تمرین پرداخت.

آنجا بود که او دختری به نام «لین یی» را ملاقات کرد و دلبسته‌ی او شد و به قیمت رنجش خانواده‌اش، در همانجا اقامت گزید و به یکی از رقصنده‌های اصلی باله‌ی ملی چین تبدیل شد.

چین، انقلاب فرهنگی و آغاز تغییرات بزرگ

در ابتدا همه چیز بر وفق مراد بود؛ اجرای باله‌های دریاچه‌ی قو، لو کورسه و جیزل را با علاقه انجام داد و به آینده در چین، بیش از پیش امیدوار شد. سپس انقلاب فرهنگی سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ رخ داد و ناگهان اجرای آثاری مانند «گروه سرخ زنان» در دستور کار باله‌ی ملی قرار گرفت.

گو می‌گوید: «در باله، پادشاهان و ملکه‌ها و شاهزاده‌ها حضور دارند، اما انقلاب فرهنگی همه چیز را بر عکس کرد. بعد از انقلاب فرهنگی دهقان‌ها و کارگرها تبدیل به قهرمان شدند. کاری که می‌کردیم هنوز هم رقص بود، اما باله نبود. آنها حرکت‌های نیرومند می‌خواستند، نه افسونگرانه و نه عاشقانه.»

به این ترتیب گو، در ظاهر برای دیدن مادر بیمارش، راه کانادا را در پیش گرفت. هنگامی که در ۱۹۷۸ روشن شد که او قصد بازگشت ندارد، دولت چین به لین یی و دختر ۸ ساله‌شان، چان، اجازه داد تا به او بپیوندند.

می‌خواستم شانسم را در کانادا آزمایش کنم

گو می‌گوید: «انقلاب فرهنگی باعث شد که من دیگر هیچ کاری نداشته باشم. بنابراین با خودم فکر کردم که چرا فرصت را غنیمت نشمارم و به غرب نروم. با خودم گفتم در آنجا می‌توانم فرصت‌های تازه‌ای را تجربه کنم و ببینم که با زندگی‌ام چکار می‌توانم بکنم.»

چو چیات گو در ریچموند تقاضا کرد که به عنوان کارگر، مشغول پاک کردن ماهی شود؛ سرنوشت اما خواب دیگری برای او دیده بود. یک نفر که شنیده بود گو رقصنده است، او را استخدام کرد تا به کودکانش آموزش بدهد.

گو به فاصله‌ی کوتاهی بعد از آن، نخستین آکادمی خودشان را افتتاح کرد.

دختر او چان می‌گوید: «کار آنها از همان ابتدا به صورت مشترک و با کمک یکدیگر بود.»

این دختر، اکنون مدیر آکادمی باله‌ی گو است و پیشتر نیز به عنوان یک رقصنده‌ی اصلی در باله‌ی ملی کانادا هنرنمایی کرده است. جالب آنکه والدین چان نمی‌خواستند که او رقصنده باشد و یکی از عمه‌هایش بود که او را به در پیش گرفتن راه پدر و مادرش تشویق کرد.

چان می‌گوید: «هنگامی که دختر بچه‌ی کوچکی بودم، همیشه به خاطر تصویر پدرم روی سن، احترام فوق‌العاده‌ای برایش قائل بودم. او واقعا می‌درخشید و نحوه‌ی اجرایش گویی به دیگران هم سرایت پیدا می‌کرد. او در ضمن پدر خیلی خوبی هم هست. پدرم، بذر اعتماد به نفسی را که برای یافتنش تقلا می‌کردم، در وجود من کاشت. او به من اعتماد به نفس داد و این را نیز به من آموخت که در این دنیا، هیچ چیزی بدون سخت‌کوشی به دست نمی‌آید.»

دنیای باله از نگاه یک استاد کارکشته

چان چیات گو، دختر چو، اکنون مدیر آکادمی باله‌ی گو است و پیشتر نیز به عنوان یک رقصنده‌ی اصلی در باله‌ی ملی کانادا هنرنمایی کرده است. جالب آنکه والدین چان نمی‌خواستند که او رقصنده باشد و یکی از عمه‌هایش بود که او را به در پیش گرفتن راه پدر و مادرش تشویق کرد.
چان چیات گو، دختر چو، اکنون مدیر آکادمی باله‌ی گو است و پیشتر نیز به عنوان یک رقصنده‌ی اصلی در باله‌ی ملی کانادا هنرنمایی کرده است. جالب آنکه والدین چان نمی‌خواستند که او رقصنده باشد و یکی از عمه‌هایش بود که او را به در پیش گرفتن راه پدر و مادرش تشویق کرد.

گو قلب جوانی دارد و همچون همیشه به هر چیزی که به رقصیدن ارتباط داشته باشد، اشتیاق نشان می‌دهد. او به یکی از شاگردان جوان دختر خود می‌گوید: «نه، نه، نه! آن زیبایی در چشم تو نیست. یک بار دیگر هم انجامش بده. بله حالا شد!»

او می‌گوید: «هنگامی که رقصنده‌ای را نگاه می‌کنید، فقط بدن او را نمی‌بینید. شما زیبایی‌ای را می‌بینید که نتیجه‌ی عشق او به رقصیدن است. البته تکنیک‌های جسمانی مهم هستند، اما تنها این که از لحاظ تکنیکی خوب باشید، شما را رقصنده نمی‌کند.»

آکادمی گو در فصل آینده باله‌ی سیندرلای پورکفیف را در گرامیداشت چهلمین سالگرد آن، به اجرا در می‌آورد. آنها به تازگی باله‌ی سنتی و معروف فندق‌شکن را اجرا کردند؛ اجرایی که از آغاز آن در سال ۲۰۰۹، برای خیلی‌ها تبدیل به یکی از آیین‌های کریسمس شده است. رقصندگان این اجرا از خود آکادمی هستند و همچنین از گروه‌های رقص برتر جهان؛ امسال رقصندگانی از باله‌ی پاسیفیک سیاتل و باله‌ی ملی چین در میان بازیگران حضور داشتند.

گو می‌گوید: «احساس کردم زمان آن فرا رسیده است که ونکوور نیز باله‌ی فندق‌شکن خود را داشته باشد؛ فندق‌شکنی که متعلق به خود ونکوور باشد.»

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟