زنان متخصص و تحصیلکردهای که به کانادا میآیند، ولی شغلهائی مییابند که دیپلم هم برای آن کافیست
با هزار امید و آرزو در کشورت درس بخوانی و بعد هم عمر و انرژیات را بگذاری و زیر بار هزینههای بالا بروی تا به کشوری پیشرفته مثل کانادا مهاجرت کنی، اما هیچ چیز مطابق برنامههایت پیش نرود و مجبور شوی در یک شغل خدماتی و بی ارتباط با تخصصت کار کنی. در این شرایط چه حالی خواهی داشت؟ این داستان زندگی عدهای از زنان مهاجر متخصص است که جایگاه واقعی خود را در کانادا پیدا نکردند
فهرست مطالب
- دختر مهندسی که برای ۳۰۰ شغل در زمینه کاری خود درخواست داد و به نتیجه نرسید
- از تحصیل در رشته مهندسی تا کار در بخش فروش و خدمات مشتری در صنعت بیمه
- دختری که در مقطع دکترا تحصیل میکرد، اما در کانادا شغل مرتبط با رشتهاش پیدا نکرد
- زنان مهاجر بیشتر از مردان مهاجر احتمال دارد که بیکار بمانند
- وقتی مدرک PhD داری، اما مجبور هستی بهعنوان مربی کودک در پیشدبستانی کار کنی
- دختر ترکی که مهندس معدن است، اما در کانادا در یک فرانچایز غذایی کار میکند
- بدون داشتن ارتباطات اجتماعی قدرتمند، شغلی در کار نیست
- به من میگویند یک نام انگلیسی انتخاب کن تا کارفرمایان، رزومهات را ببینند
- پیدا کردن کار برای مهاجران غیر اروپایی در کانادا سختتر است
- دختر پزشکی که از پیدا کردن کار مناسب در کانادا ناامید شده است
- مانعی که بر سر راه ادامه تحصیل Kemaoglu وجود دارد
- چالشهایی که Shivshankar برای دریافت پروانه فعالیتش داشته است
- اگر میدانستم این شرایط پیش میآید، هیچ وقت پزشک نمیشدم
- حال و روز زنانی که هزینههای بالایی صرف تحصیل کردهاند و امروز فقط افسوس میخورند
- زنان مهاجر همیشه مجبورند پیروز و شکست نخورده باشند
- تلاش برای رسیدن به برابری جنسیتی و نژادی در علوم از طریق طرحهای استانی و فدرال
نابرابریهای جنسیتی حتی در کشور پیشرفته کانادا هم دامن زنان مهاجر را گرفته است. بهطوری که یکی از گزارشهای اداره آمار کانادا نشان میدهد که زنان مهاجر در مقایسه با مردان مهاجر، احتمال بیشتری دارد که بیکار بمانند. این شرایط، برای زنان متخصصی که تحصیلات بالایی دارند، بغرنجتر است.
متاسفانه عدهای از زنان مهاجر متخصص در رشتههای مهندسی، پزشکی و … در کانادا زندگی میکنند که نتوانستهاند شغلی مرتبط با تخصص خود پیدا کنند و مجبور شدهاند برای امرار معاش به انجام مشاغل خدماتی و با دستمزدهای پایین رو بیاورند.
این در حالی است که انواع طرحهای استانی و فدرال برای دستیابی به برابری جنسیتی و نژادی در حوزه علوم وجود دارند و پیشرفتهایی در این زمینه صورت گرفته است. زنانی که در این شرایط زندگی میکنند، حس و حال خوبی ندارند و روزگارشان با هزار آه و افسوس میگذرد.
شما در این مطلب میتوانید حرفهای ۴ نفر از این زنان را درباره تحصیلات، تجربهها و شغل فعلیشان بخوانید که برای نهاد رسانهای کانادا CBC روایت کردهاند.
در کانادا زنان مهاجری زندگی میکنند که در رشتههای خودشان تخصص دارند. آنها مهندس، پزشک و دانشمند هستند، به چند زبان صحبت میکنند و تجربه کاری در سطح بینالمللی دارند، اما سوالی که وجود دارد این است که چرا عدهای از این زنان مهاجر در زمینه تخصصی خودشان کار نمیکنند؟
روی کاغذ، این زنان باید طلایهدار مراکز تحقیقاتی مدرن و مجامع علمی باشند. این در حالی است که به جای آن، در رستورانها خدمت میکنند، در مهدکودکها از بچههای شما مراقبت میکنند و بهعنوان نماینده خدمات مشتری، به سوالات شما پاسخ میدهند. البته، این مشاغل هیچ مشکلی ندارند جز اینکه در حیطه تخصصی آنها نیست و حتی برای این شغلها آموزش ندیدهاند.
۴ زن مهاجر در St. John’s که همگی پیش زمینههای علمی دارند، تجربیات خود را در مورد پیدا کردن شغلهایی با درآمد کافی با نهاد رسانهای کانادا CBC به اشتراک گذاشتهاند که در ادامه میتوانید روایت آنها را از تجربیاتشان بخوانید.
دختر مهندسی که برای ۳۰۰ شغل در زمینه کاری خود درخواست داد و به نتیجه نرسید
Janani Shivshankar به تازگی از دانشگاه Memorial University با مدرک فوق لیسانس در رشته مدیریت و مهندسی سیستمهای محیطی، فارغالتحصیل شده است. او میگوید: «چون مدرکم را از کشور دیگری گرفتهام دلیل نمیشود که توانایی کمتری داشته باشم».
Shivshankar بهعنوان دانشجوی بینالمللی برای دنبال کردن تحصیلات عالیه خود در زمینه مهندسی به نیوفاندلند و لابرادور مهاجرت کرد. او در یک سال اخیر برای بیش از ۳۰۰ شغل در زمینه تخصصی خودش، درخواست داده است.
از بین این همه درخواست، از او تنها برای شرکت در ۳ یا ۴ مصاحبه دعوت شده، اما هیچکدام از این مصاحبهها به نتیجه نرسیده است.
از تحصیل در رشته مهندسی تا کار در بخش فروش و خدمات مشتری در صنعت بیمه
Shivshankar ناتوان از پیدا کردن شغل، از نیوفاندلند و لابرادور نقل مکان کرد و در جستوجوی فرصتهای بیشتر به آلبرتا رفت. او در حال حاضر، در آلبرتا در صنعت بیمه و در جایگاه شغلی «فروش و خدمات مشتری» کار میکند.
مشاغلی که موقتی و صرفا برای ادامه زندگی هستند Survival jobs، مسیری است که غالبا مهاجرانی مثل Shivshankar انتخاب میکنند، به این امید که برای رزومه کاری خود بتوانند تجربه کاری در کانادا کسب کنند و شبکه حرفهای و اجتماعی خود را گسترش دهند و امنیت اقتصادی به دست آورند.
دختری که در مقطع دکترا تحصیل میکرد، اما در کانادا شغل مرتبط با رشتهاش پیدا نکرد
این شرایطی است که Samatha Chauhan هم بعد از رسیدن به کانادا در آن قرار گرفته است. Chauhan در حالی که مشغول به تحصیل در مقطع دکترای رشته زیستشناسی مولکولی از دانشگاه Witwatersrand در آفریقای جنوبی بود، روی سندروم عدم حساسیت آندروژن مطالعه میکرد و پس از آن به کانادا مهاجرت کرد.
سیستم مهاجرتی مبتنی بر امتیاز کانادا برای سطح بالاتری از تحصیل، ارزش قائل است. هر چقدر سطح تحصیلات متقاضی بیشتر باشد، امتیاز او بالاتر میرود و احتمال پذیرفته شدن او بهعنوان مهاجر بیشتر خواهد شد. ولی وقتی این مهاجران به کانادا میرسند، واقعیت بسیار متفاوت به نظر میرسد.
Chauhan در این باره میگوید: «پیدا کردن شغل در نیوفاندلند و لابرادور کار سادهای نیست. دانشگاه اینجا بودجه کم و رقابت بسیار زیادی دارد. من نتوانستم شغلی در رشته خود پیدا کنم و سرانجام منصرف شدم».
زنان مهاجر بیشتر از مردان مهاجر احتمال دارد که بیکار بمانند
براساس یکی از گزارشهای اداره آمار کانادا، زنان مهاجر در مقایسه با زنان کانادایی و مردان مهاجر، احتمال بیشتری دارد که بیکار بمانند. این در حالیست که زنان مهاجر نسبت به زنان کانادایی، احتمال بیشتری دارد که تحصیلات دانشگاهی خود را تمام کرده باشند.
وقتی مدرک PhD داری، اما مجبور هستی بهعنوان مربی کودک در پیشدبستانی کار کنی
Chauhan امیدوار بود که با داشتن با مدرک PhD بتواند در زمینه تدریس یا داروشناسی فعالیت کند. ولی اکنون بهعنوان مربی کودک در یک پیشدبستانی، مشغول کار است. او میگوید: «وقتی همکارانم میفهمند چه تحصیلاتی دارم حسابی تعجب میکنند و همیشه میگویند پس اینجا چهکار میکنی؟»
دختر ترکی که مهندس معدن است، اما در کانادا در یک فرانچایز غذایی کار میکند
آغاز مسیر Chauhan و Shivshankar در داستان مهاجرت Eda Erdem Kemaoglu هم تکرار میشود. آنچه که او کشف کرد، اهمیت شبکههای اجتماعی برای ورود به بازار کار بود.
Kemaoglu مهندس معدن است و از ترکیه به کانادا آمده است. او یک مدرک لیسانس و دو فوق لیسانس در این رشته دارد. اگر این میزان تحصیلات کافی نیست، ۱۴ سال سابقه کار او را هم اضافه کنید.
ولی همه اینها در کنار هم باعث نشده بود که Kemaoglu بعد از مهاجرت به نیوفاندلند و لابرادور، شغل مناسبی پیدا کند.
او بعد از جستوجو در بین مشاغلی که برای گذران زندگی مناسب هستند، در یک برنامه کسب مهارت در زمینه نفت و گاز در دانشگاه Memorial University ثبتنام کرد و همزمان به شکل پارهوقت در یک فرانچایز غذایی کار میکرد.
بدون داشتن ارتباطات اجتماعی قدرتمند، شغلی در کار نیست
او در این باره توضیح میدهد: «شغل پارهوقتم را با کمک یکی از دوستان دانشگاهی پیدا کردم. اگر او را نداشتم نمیتوانستم استخدام شود. پیدا کردن شغل بیشتر از هر چیز به شبکه ارتباطات شما بستگی دارد نه تجربهای که دارید».
Shivshankar با شنیدن بازتاب نظراتKemaoglu بهعنوان یک دانشجو، متوجه اهمیت شبکهسازی و شرکت در رویدادهای حرفهای شد.
ولی به این نتیجه رسید که این رویدادها از نظر مالی برای یک دانشجوی بینالمللی که کار پارهوقت دارد و باید هزینههای خود را تامین کند، به سادگی قابل دسترسی نیست.
به من میگویند یک نام انگلیسی انتخاب کن تا کارفرمایان، رزومهات را ببینند
هنگامی که Shivshankar در این رویدادها شرکت کرد، با روایتهایی روبهرو شد که دائم تکرار میشدند. او میگوید: «به من میگفتند که نامم را کوتاه کنم یا یک نام انگلیسی انتخاب کنم. چون این کار باعث میشد رزومه من توسط کارفرمایان بهتر دیده شود».
پیدا کردن کار برای مهاجران غیر اروپایی در کانادا سختتر است
مطالعه جدیدی که توسط Public Policy Forum انجام شده نشان میدهد که فارغ از جنسیت، مهاجران از آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه از نیروی کار متولد کانادا عملکرد بدتری در پیدا کردن شغل دارند.
این در حالی است که مهاجران از اروپا بهتر از مهاجران غیراروپایی نتیجه میگیرند. این تحقیق همچنین نشان میدهد که تعصبات سیستمی، مانند موردی که در بالا به آن اشاره شد، زنان مهاجر را به سمت صنایع خدماتی سوق میدهند و این مشاغل معمولا دستمزدهای کمی دارند.
دختر پزشکی که از پیدا کردن کار مناسب در کانادا ناامید شده است
Komal Ambaliya میگوید: «توصیه میکنم که اگر مشاغل پزشکی دارید، به کانادا نیایید. اگر هم آمدید توقع نداشته باشید در زمینهای کار کنید که قبلا اشتغال داشتید. این اتفاق حتی با وجود کمبود پزشک، باز هم تقریبا غیرممکن است».
Ambaliya، دو سال است که در استان نیوفاندلند و لابرادور زندگی میکند ولی برای دریافت مجوز فعالیت، سختیهای زیادی را متحمل شده است.
او میگوید: «وقتی درخواست PR من در حال طی کردن مراحل است نمیتوانم به هند برگردم و کارم را شروع کنم. علاوه بر این، شورای پزشکی هند، دادن ساعات انترنی اضافه برای تطابق با استانداردهای کانادا را رد کرده است؛ چرا که براساس استانداردهای شورای پزشکی هند، این دوره انترنی به پایان رسیده است».
Ambaliya میگوید بدون این ساعات اضافه انترنی و نداشتن امکان برای تکمیل آن، هم در هند و هم در کانادا، هنوز راه زیادی برای دست یافتن به آرزویش که طبابت در کاناداست، پیش رو دارد.
مانعی که بر سر راه ادامه تحصیل Kemaoglu وجود دارد
Ambaliya مانند Kemaoglu قصد دارد تحصیلات خود را دوباره در کانادا تکرار کند. ولی یک مانع جدید بر سر راه Kemaoglu قرار دارد.
او میگوید: «من اکنون مجوز اقامت دانشجویی دارم که این مجوز دارای محدودیت 20 ساعت کار در هفته است. بهعنوان یک دانشجوی بینالمللی، پیدا کردن شغل مهندسی نیمهوقت در اینجا سخت است».
چالشهایی که Shivshankar برای دریافت پروانه فعالیتش داشته است
Shivshankar در زمان تحصیل در Memorial University در جلسات برگزار شده توسط Professional Engineers and Geoscientists Newfoundland & Labrador شرکت میکرد تا بتواند برای دریافت پروانه فعالیتش اقدام کند. با وجود این، نیازمندیهای پذیرش در دانشکده مهندسی Memorial University همیشه با نیازمندیهای دریافت پروانه از طرف این انجمن، منطبق نبود.
او میگوید: «من اکنون مجوز اقامت دانشجویی دارم که این مجوز دارای محدودیت 20 ساعت کار در هفته است. بهعنوان یک دانشجوی بینالمللی، پیدا کردن شغل مهندسی نیمهوقت در اینجا سخت است».
او در این باره توضیح میدهد: «من سعی کردم با Professional Engineers and Geoscientists Newfoundland & Labrador – PEGNL ثبتنام کنم. ولی آنها ۴ سال تحصیل در رشته بیوتکنولوژی را در نظر نگرفتند و من هم دنبال آن را نگرفتم».
ولی اگر او مهندس نبود، چطور برای تحصیلات تکمیلی در مهندسی دانشگاه Memorial پذیرفته شد؟ Shivshankar میگوید: «MUN مدرک مرا بهعنوان مدرک مقطع لیسانس مهندسی در نظر گرفت، به همین دلیل من واجد شرایط دریافت مدرک دانشآموخته مهندسی و مدیریت سیستمهای زیستمحیطی شدم».
اگر میدانستم این شرایط پیش میآید، هیچ وقت پزشک نمیشدم
تحصیل در علوم مختلف ارزان نیست و به همین دلیل، زنان هزینههای زیادی را متحمل شدهاند و مقدار قابل توجهی زمان و منابع مالی را صرف تحصیل کردهاند.
به گفته Ambaliya، مسیر شخصی او پر از مشکلات اقتصادی و فرهنگی در هند بوده تا توانسته پزشک شود. به امید اینکه روزی بتواند به جامعهای که در آن زندگی میکند، خدمت کند. با وجود شرایط فعلی و همهگیری کرونا و ناتوانی در طبابت و کمک به مردم، ناامیدیهای او دوچندان شده است.
Ambaliya میگوید: «اگر میدانستم شرایطم به این شکل تغییر میکند هرگز پزشکی نمیخواندم و دکتر نمیشدم».
حال و روز زنانی که هزینههای بالایی صرف تحصیل کردهاند و امروز فقط افسوس میخورند
Shivshankar بهعنوان یک دانشجوی بینالمللی، تقریبا ۲۵ هزار دلار برای شهریه دوره کارشناسی ارشد در Memorial هزینه کرده است. اگر به این مبلغ، هزینههای دریافت مجوزهای تحصیل، ویزا، سفر و هزینههای زندگی را اضافه کنید، خواهید دید که مبلغ قابل توجهی میشود.
او میگوید: «فهمیدن این حقیقت که به دست آوردن یک شغل در رشته خودتان با وجود داشتن مدرک و اعتبارنامه، بیشتر از آنچه انتظار دارید طول میکشد، ویرانکننده و ناگوار است».
برای Chauhan هم از دست دادن شخصیت و هویت، ناگوار بوده است. او میگوید: «این اصلا احساس خوبی نیست. من همیشه حسرت میخورم که چرا در رشته خودم کار نمیکنم. در واقع افسوس میخورم که چرا در این رشته تحصیل کردم».
زنان مهاجر همیشه مجبورند پیروز و شکست نخورده باشند
شرایط برای Kemaoglu، نیز به همین صورت است و او بیان میکند: «زن مهاجر بودن مشکلات بیشتری دارد. من احساس میکنم که بیشتر از دیگران مجبورم خودم را ثابت کنم. همیشه باید پیروز و شکست نخورده باشم و هیچ فرصتی برای شکست یا اشتباه کردن، برای من وجود ندارد».
تلاش برای رسیدن به برابری جنسیتی و نژادی در علوم از طریق طرحهای استانی و فدرال
پیشرفتهایی از طریق انواع طرحهای استانی و فدرال در کمک به دستیابی به برابری جنسیتی و نژادی در علوم در حال صورت گرفتن است. با این حال، آنچه از خواندن این روایتها مشهود است، استعدادها و تجربههای جهانی است که همچنان در کانادا بدون استفاده ماندهاند.
یک دیدگاه