هند، ایران، کانادا؛ راه دراز مهاجرت برای سناتور راتنا امیدوار
فهرست مطالب
- درباره خانم امیدوار
- خانم امیدوار مشغول چه کاری است؟
- چرا باید به مهاجران کمک بیشتری کرد؟
- داستان زندگی
- سلام کانادا
- اهمیت استفاده از مهاجران برای کسب و کارها
- ماموریتهای GDX
- مشکلات پیش رو
- راه پیش رو، روشن است
- سناتور امیدوار و پاسخ به چند پرسش
- چرا مردم دوست دارند به کانادا مهاجرت کنند؟
- شهروند کانادایی شدن چه ارزشی دارد؟
- نظرتان در مورد سیاست پناهندگی کانادا چیست؟
- نظر شما درباره انتاریو چیست؟
- درباره ونکوور چه طور فکر میکنید؟
- درباره شهرهای کوچک چه فکری میکنید؟
- ارزش شبکهسازی در کانادا چهقدر است؟
سناتور راتنا امیدوار مهاجری هندیتبار است که پس از ازدواج با مردی ایرانی، به ایران میرود، اما به دلیل شرایط سالهای اولیه انقلاب، به کانادا مهاجرت میکند. او سیاستمدار، استاد دانشگاه و از مشهورترین فعالان حقوق مهاجران در کاناداست
سناتور راتنا امیدوار مهاجری هندیتبار است که پس از ازدواج با مردی ایرانی، در سالهای اولیه انقلاب به ایران میرود، اما به دلیل شرایط آن سالها، به کانادا مهاجرت میکند.
او که ۵ نوامبر ۱۹۴۹به دنیا آمده، یکی از مشهورترین فعالان حقوق مهاجران در کاناداست.
راتنا بعد از تاسیس و مدیریت یکی از مهمترین مراکز امور مهاجران در کانادا، حالا در دانشگاه متروپولیتن (رایرسون سابق) ، نظریات خود را به صورت تئوری و عملی پیگیری میکند.
او معتقد است جامعه کانادا باید تمام توان خود را به کار گیرد تا با قوی کردن نهادهای مدنی، امکان پذیرفته شدن مهاجران به جامعه افزایش یابد. شاید اگر بخواهیم باورهای راتنا امیدوار را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم او معتقد است «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی».
خانم امیدوار در مارچ ۲۰۱۶ از استان انتاریو به عضویت مجلس سنای کانادا درآمد.
روزنامه گلوباندمیل در گزارشی، داستان زندگی راتنا را روایت میکند و ما را با بخشی از نظرات او درباره مهاجرت، کانادا و جامعه آشنا میسازد. بد نیست بدانید از او در ایران کتابی با نام «پنج ایده خوب» منتشر شده است.
مطلب مرتبط: تصویب قانون جدید شهروندی تا مارچ؛ گفتوگوی آتش با سناتور امیدوار
درباره خانم امیدوار
راتنا امیدوار
تاریخ تولد: ۵ نوامبر ۱۹۴۹
محل تولد: آمریتسار، هند
وضعیت تأهل: متأهل، دارای دو فرزند دختر
تحصیلات: لیسانس هنر، دانشگاه دهلی
راتنا امیدوار مانند بسیاری از مهاجرانی که به کانادا میآیند، از ابتدا تصمیم قاطعی برای مهاجرت به این کشور نداشت.
او میگوید: «من هیچ قصدی برای مهاجرت به کانادا نداشتم».
راتنا دختر جوانی بود که در هندوستان متولد و همانجا بزرگ شده بود و علاقه زیادی به یادگیری زبان آلمانی داشت.
باید اعتراف کرد نشستن هواپیمای خانم امیدوار در کانادا، خوششانسی بزرگی برای این کشور بود.
او بیش از سه دهه مبارزه کرد تا کانادا از مهارت، انگیزه، کارآفرینی و خلاقیتی که مهاجران از سرتاسر دنیا با خود با این کشور میآورند بیشترین بهره را ببرد.
خانم امیدوار یکی از بهترین کارشناسان علوم مهاجرتی است و بههمراه گروه بزرگی از همکارانش در حوزههای تجارت، خدمات دولتی و بخش غیرانتقاعی فعالیت میکند.
خانم امیدوار سالها مدیریت بنیاد Maytree را بر عهده داشت.
این بنیاد در زمینه مبارزه با فقر فعالیت میکند. او در پاییز گذشته به عنوان رئیس سازمان «تبادل گوناگونی جهانی» یا GDX در دانشکده مدیریت تد راجرز دانشگاه رایرسون تورنتو منصوب شد.
سازمان GDX اطلاعات مربوط به گوناگونی مهاجران و اقلیتهای خاص را نه تنها در کانادا بلکه در سرتاسر جهان بررسی کرده و تبادل میکند.
خانم امیدوار مشغول چه کاری است؟
با خانم امیدوار ۶۵ ساله، سر میز ناهار و در زیر نور کمفروغ آفتاب در یکی از بهترین رستورانهای چینی تورنتو (لای وا هین) نشستهایم.
او بحث را با GDX آغاز میکند: «ماموریت سازمان ما انجام دادن یک اقدام ضروری است. اقدامی که ابتدا باید با فکر و سپس در عمل به نتیجه برسد. این سازمان میتواند با به اشتراکگذاری استراتژیها و تجربیات موثر، ذهن افراد تحصیل کرده در حوزه مهاجرت و اسکان را تحریک کند. ما در شرایطی هستیم که دولتها با دادن یا ندادن مجوز ورود و خروج، بر مهاجرت انسانها نظارت میکنند. بنابراین تنها راه این است که دست به دامن اقدامات محلی شده و از این راه، باعث رونق کسب و کار و در نتیجه موفقیت مهاجران شویم.»
چرا باید به مهاجران کمک بیشتری کرد؟
خانم امیدوار معتقد است وقتی مهاجران موفق و آسوده باشند، بقیه نیز همین مسیر را در پیش خواهند گرفت.
یک مثال از ابتکار محلی موثر، مربوط به کپنهاگ است. صلیب سرخ شهر کپنهاگ در اقدامی تلاش کرد به بانوان مهاجر به خصوص آنهایی که از لباس بلند استفاده میکردند، دوچرخهسواری آموزش دهد.
به آنها یاد داده شد که چگونه قوانین راهنمایی و رانندگی و همچنین قوانین نوشتاری و شفاهی را فرا گیرند.
این اقدام، کار و فعالیت زنان مهاجری را که ظاهر متفاوتی داشتند عادیسازی کرد.
خانم امیدوار میگوید: «حالا آنها نیز افرادی هستند که مثل بقیه دوچرخهسواری میکنند.»
داستان زندگی
خانم امیدوار میخواهد به عوامل اساسی که باعث کمک یا منع مهاجران در مشارکت در جامعه و اقتصاد میشوند بپردازد اما پیش از آن، داستان زندگی خود را تعریف میکند؛ داستان زنی که پس از بزرگ شدن در پنجاب هندوستان و برگزیدن حرفه معلمی در کشورش، با تسلط به زبان آلمانی به کانادا مهاجرت کرد.
هر چند او مهارت کافی برای تدریس را در هند داشت اما دولت آلمان از او خواست تا با هدف پیشرفت برای تحصیل به مونیخ برود.
او میگوید: «آنها به من به چشم یک سفیر فرهنگی نگاه میکردند.»
خانم امیدوار در یکی از پیادهرویهایش در کوههای آلپ، مردی را ملاقات کرد که بعدها همسرش شد؛ یک ایرانی که او هم زبان آلمانی خوانده بود.
آنها برای زندگی، به ایران رفتند اما انقلاب و بعد از آن جنگ ایران و عراق، باعث شد از ایران بروند.
آنها از راه ترکیه از کشور خارج شده و به آلمان بازگشتند.
اما آلمان در آن زمان پذیرای مهاجر نبود. بنابراین مجبور شدند برای زندگی به دنبال جای دیگری بگردند.
آنها در کانادا خانواده و دوستانی داشتند. ضمن اینکه رویکرد بینالمللی نخستوزیر وقت کانادا هم تاثیر بهسزایی در تصمیم آنها به مهاجرت داشت.
سلام کانادا
خانم امیدوار میگوید: «از جهاتی عقیده چند فرهنگی نخستوزیر کانادا به نفع ما بود. اما به این سادگی هم نبود. بار اولی که برای مهاجرت کانادا درخواست دادیم، درخواستمان رد شد. دلیلش را به ما نگفتند؛ آنها به شما دلیلی نمیدهند.»
آنها با پیگیریها و تلاشهای مکرر خانواده و دوستان، شش ماه بعد پذیرش گرفتند.
اینجا بود که خانم امیدوار به ارزش شبکه شخصی در شرایط مهاجرت پی برد و همین بود که تاثیر عمیقی بر او گذاشت.
شاید به خاطر همین تجربه است که او میگوید: «علم و دانشی که دارید مهم است، اما اینکه با چه کسی آشنایی دارید مهمتر است».
در دوم جون سال ۱۹۸۱ آنها در خاک کانادا از هواپیما پیاده شدند. امیدوار میگوید: «روز مهمی بود. احساس آزادی میکردیم و بسیار خوشحال بودیم.»
اما آنها مثل بسیاری از مهاجران به زودی به این موضوع پی بردند که این جابهجایی و زندگی جدید چه دشواریهایی دارد.
خانم امیدوار نمیتوانست به عنوان یک معلم کار کند؛ چه کسی دوست داشت از یک تبعه هند و پناهنده از ایران، آلمانی یاد بگیرد؟
همسر او هم که یک مهندس بود با توجه به شرایط کانادا، صلاحیت نداشت کار کند.
این مهاجرت باعث شد آنها سالهایی را که برای زندگی کاری خود صرف کرده بودند، از دست رفته ببینند. هر چند این موضوع برای خانم امیدوار یک تغییر جهت اساسی بود.
او میگوید: «هیچ چیز در ابتدا آسان نبود اما من فرد ریسکپذیری هستم. تقریبا بهطور اتفاقی شروع به کار در یک سازمان غیر دولتی کردم. در این زمینه خودم را بازآفرینی کردم و این دقیقا همان دلیلی است که امروز به این جایگاه رسیدهام.»
اهمیت استفاده از مهاجران برای کسب و کارها
امروزه او خود را وقف کمک به مهاجران میکند تا بتوانند به بازار کار ملحق شوند.
خانم امیدوار میگوید: «یکپارچگی اقتصادی کلید ورود به جامعه کاناداست و یکپارچگی اقتصادی یعنی داشتن شغل.»
این روزها بسیاری از کسب و کارها، به این نکته پی بردهاند که استخدام نیروهای کار متنوع، برای آنها ارزش افزوده دارد. آنها با این کار میتوانند محصولات خود را به مشتریان بیشتری بفروشند. ضمن اینکه شرکتها دریافتهاند میتوان از دانش و مهارتهای زبانی کارمندان مهاجر بهره ببرند؛ به خصوص آنهایی که در کشورهای دیگر در مشاغل تجاری فعالیت داشتهاند.
خانم امیدوار میگوید: «استفاده از نیروی کار مهاجران نیاز به بررسی و مطالعه بیشتری دارد و میتواند یک مساله کلیدی برای GDX باشد. در کانادا تحقیقات در این حوزه به اندازه کافی صورت نگرفته است؛ اینکه چهطور ارتباط با جوامع مهاجر، فرصتهای تجاری و توسعه بازارها را به وجود میآورد. زمینه مهم دیگر برای تجربه و بررسی، مسیر مهاجران به سوی کارآفرینی است؛ مسیری که بسیاری پس از تلاشهای ناموفق در رسیدن به دنیای تجارت، در پیش میگیرند. شگفتانگیز است که چهطور برخی جوامع، تمرکز خود را بر روی بخشهای خاصی از بازار گذاشتهاند: کرهایها در صنعت فروشگاهی و سومالیاییها با فروش دلار. راننده ماشین لیموزینی که برای رفتن به فرودگاه سوار آن خواهید شد کسی نیست جز یک پنجابی. آنچه که نیازمند مطالعه ویژه است، مسیر و کاری است که میتوانیم برای حمایت از کارآفرینی مهاجران انجام دهیم.»
ماموریتهای GDX
یکی از اقداماتی که به پیشرفت چشمگیری هم رسیده، تلاش برای جذب مهاجران بیشتر و همینطور اقلیتهای خاص است.
برنامه تنوع و گوناگونی که خانم امیدوار به راهاندازی آن در Maytree کمک کرده و هماکنون در GDX اجرا میشود، باعث استقرار بیش از ۷۰۰ مهاجر در سازمانهای عمومی، خیریه و غیرانتفاعی در تورنتو شده است.
این مهاجران متعلق به جوامعی هستند که در تورنتو بیشتر از سایر ملیتها در اقلیت هستند.
این موج کارآفرینی از سوی مهاجران، به مونترال، اتاوا، همیلتون، لندن، آنتاریو، کلگری و ونکوور گسترش پیدا کرده است.
خانم امیدوار میگوید: «این اقدام در طولانی مدت سبب تولید زنجیرهای از افراد مجرب خواهد شد.»
خانم امیدوار نظر بسیاری از مدیران و رهبران تجاری را به بنیاد خود جلب کرده است.
دومنیک دالساندرو، مدیر اجرایی سابق شرکت Manulife Financial با خانم امیدوار برای ترویج برنامههای مشاورهای برای مهاجران در شرکت بیمه و سایر شرکتهای بزرگ همکاری کرده است.
او میگوید: «راتنا همه را به تغییر دیدگاه وا میدارد. به خاطر ندارم کسی به دیدگاههایی که او در مورد جامعه فراگیرتر ارائه میداد، پاسخ مثبت نداده باشد.»
مشکلات پیش رو
هنوز موانع زیادی برای یکپارچهسازی مهاجرین وجود دارد. خانم امیدوار به عکسالعملها و احساسات ناخوشایند بسیاری که در کشور ایجاد میشود واقف است.
او در سال ۲۰۱۳ برای روزنامه گلوباندمیل یادداشتی نوشت و پیشنهاد داد که «سوگند به کانادا، قوانین و نهادهای آن» جایگزین سوگند «وفاداری شهروندی به ملکه» شود.
اما گروهی از کاربران، در نظرات آنلاین خود کامنتهای نامناسبی نوشتند. برخی از این افراد میگفتند: «اگر اینجا را دوست نداری به سرزمین خودت برگرد.»
مشاهده چنین اظهارنظرهایی، حتی در دنیای مجازی، برای خانم امیدوار مایوسکننده بود؛ او کسی است که جایزههایی از جمله نشان حکومتی کانادا و نشان حکومتی انتاریو را دریافت کرده است.
به عقیده امیدوار، دولت با استفاده از مسائلی مثل به صورت زدن نقاب در مراسم شهروندی باعث جدا سازی شهروندان کانادایی میشود و این موضوع مایه تأسف است.
او میگوید: «نخستوزیر با این کار، پایگاه خود را با گروهی از مهاجران جدا کرد.»
مطلب مرتبط: تصویب قانون جدید شهروندی تا مارچ؛ گفتوگوی آتش با سناتور امیدوار
راه پیش رو، روشن است
خانم امیدوار البته امیدوار است. او اعتقاد دارد به مرور زمان، ادغام و هماهنگی در جامعه کانادا بیشتر خواهد شد و کاناداییها مهاجران را آسانتر از گذشته خواهند پذیرفت.
دیدگاه دختران او که یکی وکیل و دیگری محقق بازاریابی است او را دلگرم میکند.
او میگوید: «آنچه شگفتانگیز است این است که آنها به افراد و تفاوت آنها عادت کردهاند و دیگران را آنطور که هستند میپذیرند.»
بهطور کلی بسیاری از شهروندان کانادایی استقبال از مهاجران جدید را ارزشمند تلقی میکنند.
خانم امیدوار میگوید: «یکی از دلخوشیهایم این است که همه به خوبی میدانیم که جامعه کانادا به مهاجران نیاز دارد. البته خیلی عجیب است که ما در جامعه همیشه درباره اینکه مهاجر کیست، چگونه باید مهاجرت کند و حتی اینکه پوشاندن موها درست است یا خیر، بحث میکنیم اما کمتر پیش میآید در مورد اینکه به مهاجرت نیاز داریم بحث کنیم. هیچ کدام از احزاب سیاسی کانادا مخالف مهاجرت بیشتر نیستند. این امر بسیار غیرعادی است. فراموش نکنیم که ما در اینجا داریم جهانی تازه میسازیم.»
سناتور امیدوار و پاسخ به چند پرسش
چرا مردم دوست دارند به کانادا مهاجرت کنند؟
«به دلیل وجود صلح، آرامش و امنیت. به دلیل وجود قانون و نظاممندی، به دلیل وجود مدارس دولتی و بهداشت عمومی»
شهروند کانادایی شدن چه ارزشی دارد؟
«هر چند شهروندی کانادا جزو آخرین گامهایی است که باید برای کاناداییشدن برداشت اما به هر حال نباید آن را دستکم گرفت. مثلا مالکیت خانه هم از دیگر مسائل ارزشمند این کشور است. بسیاری از مهاجران بعد از ۶ تا ۷ سال مالک خانه میشوند.»
نظرتان در مورد سیاست پناهندگی کانادا چیست؟
«گاهی وقتها با خودم فکر میکنم که ما مردمی سرسخت شدهایم و همین موضوع مرا نگران میکند. راستش را بخواهید بسیاری از مردم دنیا معتقدند کاناداییها سخاوتمند هستند. پس اشکالی ندارد اگر کمی عقبنشینی کنیم. باید این را بدانیم که پناهندگان به مرور زمان و به روشهای گوناگونی که نه از آنها مطلعایم و نه آنها را تخمین میزنیم، سبب تولید ثروت خواهند شد.»
نظر شما درباره انتاریو چیست؟
«هر چند نمیدانم چه طور اما زمانی که راب فورد شهردار انتاریو بود، شورای شهر حرکات پیشروندهای برای امور مهاجرت انجام داد.»
درباره ونکوور چه طور فکر میکنید؟
«ونکوور فعالیتهای خوبی در دست اقدام دارد؛ مثلا رابطه بین ساکنین جدید و قدیم. ونکوور سعی دارد مهاجران جدید و بومیان را گرد هم آورد تا کنار هم بنشینند و صحبت کنند.»
درباره شهرهای کوچک چه فکری میکنید؟
«تحقیقی را مطالعه میکردم که نوشته بود مهاجرانی که به مناطق کوچکتر میروند سریعتر با جامعه ادغام و هماهنگ میشوند. اما زیاد مطمئن نیستم. من فکر میکنم اعداد و دادهها آنقدر کم است که نتوان به سادگی در این زمینه با قطعیت اظهارنظر کرد.»
ارزش شبکهسازی در کانادا چهقدر است؟
«دیوید پکات به من آموخت افراد را طوری به مشارکت بگیرم که ارزش و فایده خود را برای سازمان درک کنند. او در این کار استاد بود. همیشه و همیشه به این نکته فکر میکنم که شبکهها چهقدر مهم و حیاتیاند.»