مطالبی در این باره

آرش میثاقی و گلناز وکیلی

  • پروانه وکیلی که با آرش میثاقی همکاری داشت، از سوی کانون وکلای انتاریو تعلیق شد؛ پرونده قضایی او در جریان است
  • آرش میثاقی با ۱۰۰ میلیون دلار ثروت، چطور سیستم قضایی کانادا را به زانو در آورده بود؛ گزارش تازه Globe And Mail
  • جزئیات تازه از شکایت مرد تیرانداز از آرش میثاقی و سمیرا یوسفی در دادگاه که ادعا کرده بود ۱.۳ میلیون دلار از او کلاهبرداری کرده‌اند
  • آرش میثاقی و سمیرا یوسفی باعث شده بودند ما همه سرمایه زندگی‌مان را از دست بدهیم؛ همسر مردی که در تورنتو به این دو نفر شلیک کرد
  • آرش میثاقی؛ مردی با اتهامات و پرونده‌های متعدد که هرگز هیچ چیز درباره او ثابت نشد؛ گزارش روزنامه تورنتو استار
  • درباره آرش میثاقی که دیروز در نورث یورک تورنتو به ضرب گلوله کشته شد، چه می‌دانیم؟
  • آرش میثاقی که نام او با چند پرونده قضایی پیوند خورده بود، دیروز در جریان تیراندازی مرگبار نورث یورک تورنتو کشته شد
  • دادگاه برای گلناز وکیلی چه تصمیمی گرفت؟ آدم‌های ماجرا چه شدند؟
  • چه شد که گلناز وکیلی از کانادا فرار کرد و به کجا رفت؟
  • بهشت گم‌شده در تورنتو؛ گلناز وکیلی قربانی بود یا همدست کلاهبرداران؟
  • کلاهبرداران ۱۷ میلیون دلاری در دادگاه؛ گلناز وکیلی به کانادا بازگشت
  • سه ایرانی امروز در برابر دادگاه؛ ۱۷ میلیون دلار کلاهبرداری در بازار مسکن تورنتو
  • کلاهبرداری ایرانیان در تورنتو و مقاله هارپر علیه ایران همراه با خبرها و روزنامه‌های امروز کانادا؛ سه‌شنبه ۶ مارچ ۲۰۱۸
  • ده خبر محبوب و پربازدید سایت آتش در سال ۲۰۱۵
  • کجایند؟ خانم وکیل ایرانی و ۱۷ میلیون دلار دو سال است گم شده‌اند
  • پدرام ناصح پدرام ناصح
    آتشحوادثداستان زندگی

    کجایند؟ خانم وکیل ایرانی و ۱۷ میلیون دلار دو سال است گم شده‌اند

    بهروز سامانی بهروز سامانی

    هفته گذشته بود که آرش میثاقی به اتهام ارتباط با یک پرونده مالی ۷.۵ میلیون دلاری دستگیر شد. اما آنهایی که پرونده‌های مالی تورنتو را پیگیری می‌کنند، نام آرش میثاقی را با نام «گلناز وکیلی» می‌شناسند. «گلناز وکیلی» که دو سال پیش فرار کرد، پرونده‌ای با اتهام ۱۷ میلیون دلار کلاهبرداری دارد. گلناز اکنون ۳۵ ساله است و لیسانس حقوق خود را از کانادا و فوق‌لیسانس خود را از آمریکا گرفته است. زمانی که او تصمیم گرفت وارد بازار کار شود، وارد زنجیره پیچیده‌ای از ارتباطات پنهان و آشکار شد؛ فضایی که در نهایت باعث شد او در سال ۲۰۱۳ فرار کند و با اتهام ۱۷ میلیون دلار کلاهبرداری روبرو شود.

    هفته‌نامه آتش در شماره هفتم خود که پنج‌شنبه ۲۲ اکتبر منتشر شده است در دو صفحه به این پرونده پرداخته است.

    این متن، ترجمه کامل مطلبی است که روزنامه تورنتو استار سال گذشته منتشر کرده و آخرین اطلاعاتی است که درباره این پرونده در رسانه‌های کانادا منتشر شده است.

    گلناز در گفت‌وگو با روزنامه تورنتو استار این اتهام‌ها را قویا رد می‌کند و می‌گوید که او هیچ گناهی ندارد و فقط قربانی شده است.

    گلناز هم اکنون از سوی پلیس اینترپل تحت تعقیب است. از سال پیش که گلناز تلفنی با تورنتو استار گفت‌و‌گو کرده، دیگر نمی‌توان ردی از او در رسانه‌ها یافت.

    اما ماجرا چه بوده است؟ «گلناز وکیلی» جوان و جویای نام از کجا شروع کرد؟ پای چه کسانی در میان است؟ افرادی که به او کمک کردند و یا به قول خودش او را قربانی کردند چه کسانی بودند؟ آنهایی که مدعی هستند او سرشان را کلاه گذاشته و از او شکایت کرده‌اند چه کسانی هستند؟ همه اینها را در گزارشی می‌خوانید که دو تن از گزارش‌گران تحقیقی روزنامه تورنتو استار تهیه کرده‌اند.

    نام‌های اصلی مطرح در پرونده

    گلناز وکیلی: وکیل جوانی که می‌توانست آینده درخشانی داشته باشد ولی حالا پنهان شده است.

    آرش میثاقی: بازرگانی که بزرگ‌ترین خانه کانادا را خریده است؛ کسی که در گذشته هم اتهامات جنایی متعددی علیه او مطرح بوده و البته برای هیچ کدام هم محکوم نشده است.

    «گرانت ارلیک»: شریک آرش میثاقی است. بسیاری از اموالی که در این شکایت ۱۷ میلیون دلاری وجود دارد، مشترکا به نام میثاقی و ارلیک است.

    «توفا مارکوفسکی» یا «مارکز»: ضلع سوم این ماجرا و شریک سابق تجاری آرش میثاقی است؛ زن ثروتمندی که حالا آرش و گلناز را به کلاهبرداری از خود و خانواده‌اش متهم می‌کند.

    فرار با یک ساک یوگا

    تصمیم «گلناز وکیلی» برای اینکه با پنج هزار دلار پول نقد و یک ساک پر از لباس‌های یوگا و لوازم شخصی بگریزد ظاهرا ناگهانی صورت گرفته است.

    گلناز سال گذشته در تورنتو دست‌نوشته‌هایی برای نزدیکان خود به‌جا گذاشت که در آنها اعتراف کرده تحت فشار زیادی به این تصمیم رسیده، ولی اطلاعات دقیقی در باره اینکه چرا شغل، همسر و خانواده‌اش را رها می‌کند نداده است.

    نامه‌های گلناز چه می‌گوید

    او در نامه‌ای خطاب به پدر و مادرش نوشت: «من از اینکه با این روش، ناگهانی و بدون خداحافظی شما را ترک می‌کنم شرمنده‌ام، اما اگر دقیقه‌ای بیشتر باقی بمانم فرو می‌پاشم. من با محظوریت‌ها و چالش‌هایی روبرو هستم که دخالتی در آن ندارم و از حوزه اطلاعات حرفه‌ای من خارج است. این فشارها دارد مرا خرد می‌کند و من نگران تاثیری هستم که ممکن است این اتفاقات بر روی خانواده من بگذارد.»

    شوهر گلناز هم نامه‌ای از او پیدا کرد که بر روی میز آشپزخانه قرار داده شده بود. او در نامه‌اش گفته بود در اروپا جایش امن خواهد بود.

    دردسرهای خانم وکیل آغاز می‌شود

    در فاصله یک ماه پس از غیبت ناگهانی او، نام «گلناز وکیلی» در پرونده یک وام قلابی ساختمان عظیم مطرح شد. سرمایه‌گذاران معتقد بودند حدود ۱۷ میلیون دلار در این پرونده کلاهبرداری شده است.

    در این فاصله حساب‌های بانکی گلناز از سوی دادگاه مسدود شدند و انجمن وکلا هم عضویت او را معلق کرد. در همین مدت هم پلیس او را به صورت غیابی به کلاهبرداری متهم و برای او قرار بازداشت صادر کرد.

    در این ماجرا میلیون‌ها دلار گم شده، تعدادی قصر مجلل در Bridle Path بلاتکلیف مانده‌اند، روابط بازرگانی متعددی به‌هم ریخته و یک مورد هم تهدید به مرگ وجود دارد.

    آخرین مصاحبه گلناز

    گلناز زمانی که متوجه شد گزارشگران روزنامه تورنتو استار برای تحقیق، با خانواده‌اش تماس گرفته‌اند، ماه فوریه سال گذشته برای اولین بار با این روزنامه تماس گرفت. بر همین اساس بود که یک رشته ارتباطی از طریق تلفن و ای‌میل با او برقرار شد. گلناز برای تماس‌های خود از آدرس ای‌میلی استفاده می‌کرد که نام Clarence Darrow وکیل مشهور امور جنایی را برخود داشت. او برای گزارشگران تورنتو استار سوگند یاد کرد که بی‌گناه است و از این همه اتهاماتی که به او نسبت داده شده هیچ منفعتی نبرده است.

    او گفت: «اگر کسی به شما بگوید که پنج میلیون یا ده میلیون دلار بگیرید و از همه آرزوها و بلندپروازی‌های خود چشم بپوشید، شما می‌پذیرید؟ من که هرگز قبول نمی‌کنم.» او این حرف‌ها را در جریان یک مکالمه تلفنی که مدام قطع و وصل می‌شد به خبرنگار تورنتو استار گفت.

    گلناز چرا فرار کرده است؟

    او درباره تصمیمش به فرار گفت که او فرار نکرده تا چیزی را پنهان کند: «من این امنیت را نداشتم تا موضوع را با مقامات مسئول در میان بگذارم. من حتی خانواده‌ام را هم در جریان نگذاشتم، چون نمی‌خواستم آنها درگیر این ماجرا شوند و از این طریق امنیت آنها در معرض تهدید قرار بگیرد.»

    گلناز در جریان این گفت‌وگوی تلفنی خیلی آشفته و پریشان‌حال به‌نظر می‌رسید و در پاسخ به پرسش‌های مربوط به اینکه چرا فرار کرده است مبهم پاسخ می‌داد: «من از زمانی که این اتفاق افتاده پارانوئید شده‌ام، چون دیده‌ام افرادی که من مطمئن بودم آدم‌های درستکار و صادقی به‌نظر می‌رسیدند، چطور به مصداق واقعی شیطان مبدل شدند.»

    گلناز حاضر نمی‌شود بگوید کجاست. ضمن اینکه نمی‌دانیم آیا او تهدید هم شده است یا خیر. از طرف دیگر تنها توضیحی که خانواده گلناز درباره او می‌دهند این است که او بی‌گناه است.

    مهدی شبستری همسر «گلناز وکیلی» می‌گوید: «من فکر می‌کنم که او می‌کوشد تا از هر راهی که می‌تواند ما را از هر تهدیدی دور سازد.» مهدی می‌گوید که با همسرش از زمانی که پنهان شده خیلی محدود تماس داشته است.

    کمی به عقب برویم

    تابستان سال ۲۰۰۹ بود؛ روزهایی که به‌نظر می‌رسد بهترین دوران زندگی گلناز بوده باشد. او و مهدی شبستری که در دبیرستان با هم آشنا شده و به هم دل‌باخته بودند با هم ازدواج کردند. آنها جشن عروسی خود را در فضایی باز در ارتفاعات زیبا و خوش‌منظره Scarborough Bluffs برگزار کردند؛ جایی که آنها در سنین نوجوانی نخستین‌ بار یکدیگر را بوسیده بودند. فردای آن روز هم یک جشن رسمی برای دوستان و بستگان ایرانی-کانادایی خود برگزار کردند. این عروسی در سالن با قدمت صد ساله Liberty Grand برگزار شد. آن شب گلناز در لباس عروس زیبایی که تنها دو هفته پیش خریده بودند در میان میهمانان می‌درخشید.

    آغاز فعالیت کاری گلناز

    سال بعد، گلناز لیسانس خود را در رشته روابط بین‌الملل از دانشگاه یورک و فوق‌لیسانس خود را از یک برنامه مشترک با دانشکاه آمریکایی Detroit Mercy گرفته بود و آمادگی داشت که وارد بازار کار بشود.

    او یک ماه بعد دفتر کار خود را نورث‌یورک افتتاح کرد. گلناز تصمیم گرفته بود از همان ابتدا مستقل کار کند تا از این طریق اعتبار حرفه‌ای خود را به‌دست بیاورد: «اگر فکر می‌کردم همیشه یک نفر هست که مواظب من است و من را کنترل می‌کند، نمی‌توانستم جایگاه خود را در بازار کار به‌دست بیاورم.»

    گلناز آرزو داشت ابتدا وکیل جنایی شود و سپس به دیوان کیفری بین‌المللی راه یابد، اما تصمیم گرفت تا زمانی که همراه همسرش که مهندس بود به‌ ثبات اقتصادی دست بیابند، مدتی را در حوزه وکالت در معاملات مسکن فعالیت کند. هدف او این بود که برای نام خود اعتبار حرفه‌ای ایجاد کند و شناخته شود.

    وکالت مارکز، دردسرساز می‌شود

    در دو سال اول فعالیت گلناز به‌عنوان وکیل، چندین پرونده در تورنتو و میلتون ثبت شده است. از جمله طرح یک شکایت بزرگ توسط چندین شرکت که صاحب‌ همه‌شان خانم تاجری به‌نام توفا مارکوفسکی است. از این پس در این مطلب او را با نام «مارکز» یاد می‌کنیم. از صاحبان دیگر این شرکت‌ها همسر، دختر و یک دوست خانوادگی مارکز بوده‌اند.

    ادعای خانم مارکز چیست؟

    حالا مارکز و شرکایش مدعی هستند که گلناز به همراه چند نفر دیگر برای ۱۷ میلیون دلار کلاهبرداری از آنها برنامه‌ریزی کرده بودند. آنها می‌گویند که گلناز برای این کار اسنادی را جعل کرده که یکی از آنها رسید پست برای بسته مهمی بوده که هیچ‌گاه فرستاده نشده بود. همچنین آنها گلناز را در دفترش دیده‌اند که در حال از بین بردن اسناد و کاغذهایی مهم است.

    مارکز «گلناز وکیلی» را متهم کرده که نقشه‌های مختلفی را برای کلاهبرداری از او طرح‌ریزی کرده است. یکی از آنها ظاهرا این بوده است: «یک بازرگان به‌نام آرش میثاقی که با گلناز مرتبط بوده همراه با شخصی به‌نام «گرانت ارلیک» و خود گلناز شبکه تجاری مارکز و خانواده‌اش را قانع کرده بودند تا به‌افرادی که وانمود می‌کردند صاحب خانه‌های گران‌قیمت هستند وام مسکن بدهند. به‌ ادعای مارکز آنها گفته بودند که صاحبان این خانه‌ها ایرانیانی بودند که بیزینس شخصی خود را دارند و واجد شرایط لازم برای اینکه از بانک‌ها وام بگیرند نیستند. مارکز و شرکایش ادعا می‌کنند که به‌ آنها مدارک جعلی و ساختگی وام مسکن و بیمه ارائه شده و وانمود شده بود که این وام دربرابر هر نوع کلاهبرداری بیمه است».

    در این معامله گلناز وکیل مارکز و شرکایش بوده و مبالغ دریافتی به یک حساب ویژه معتمد که تحت کنترل گلناز بوده واریز می‌شده است. به‌ ادعای شاکیان، گلناز این واقعیت را که برخی از این خانه‌ها چندین وام مسکن دارند از آنها پنهان کرده بوده است. آنها می‌گویند که بعدا متوجه شده‌اند که ۳۰ خانه مشمول این پرونده در واقع تحت مالکیت خود آرش میثاقی و رانت ارلیک بوده است و پول‌هایی که به حساب معتمد تحت کنترل گلناز سپرده شده بود، تحویل آنها می‌شده است.

    گلناز در دفاع چه می‌گوید؟

    اینها همه ادعاهایی هستند که مارکز و شرکایش مطرح کرده‌اند و البته گلناز، میثاقی و ارلیک هر سه در گفت‌وگو با تورنتو استار این اتهامات را واهی می‌دانند. گلناز تاکید می‌کند که او در هر مورد دقیقا خواسته‌های موکلش یعنی مارکز را دنبال می‌کرده است: «من هرگز، هرگز و به‌هیچ عنوان به کسانی که قصد و نیت کلاهبرداری داشته بودند کمک نمی‌کنم.»

    متهمان چگونه با هم آشنا شده‌اند؟

    دفتر کار گلناز، وکیل تازه‌کار در سال ۲۰۱۱ در ساختمانی واقع در تقاطع شپرد و یانگ بود که ساختمان وکلا بود. دفتر آرش میثاقی هم در همین ساختمان ۲۴ طبقه بود. گلناز تازه یک سال بود در آنجا مستقر شده بود که شخصی به‌ نام «نورمان سیلور» که کارهای وکالت میثاقی را انجام می‌داد این دو را به هم معرفی کرد.

    سیلور به‌ تورنتو استار می‌گوید: «متاسفانه این من بودم که گلناز را درگیر این قضیه کردم، اما حدس می‌زنم که گلناز در این قضیه فریب کسی را خورده است.»

    ضمن اینکه آرش میثاقی، گلناز و مارکز را در جریان یک ناهار در رستوران گران‌قیمت Oliver and Bonacini در مرکز خرید Bayview Village به‌ هم معرفی کرد. بعد از مدت کوتاهی گلناز فعالیت خود را به عنوان وکیل مارکز با او آغاز کرد. این همکاری تا اوایل سال ۲۰۱۳ ادامه داشت.

    پای یک پرونده دیگر هم وسط است

    گلناز تاکید می‌کند که او وکیل دقیق و درستکاری بوده است. اما در اوایل سال ۲۰۱۲ یک موسسه وام مسکن به‌ نام MCAP از او به دادگاه عالی انتاریو شکایت کرده است. گلناز در این شکایت متهم شده است که همراه «ارلیک» وشرکت‌هایی که تحت مالکیت آرش میثاقی هستند یا به او مرتبطند معامله غیرقانونی انجام داده است. طبق این شکایت، در این بین ۳۰۰ هزار دلار به‌ طور غیر قانونی جابه‌جا شده است. این پول ظاهرا به حسابی که تحت کنترل میثاقی بوده واریز شده بود.

    «جاستین داگلاس‌گری» قاضی عالی‌رتبه دادگاه میلتون می‌گوید که در نگاه اول به‌ نظر می‌رسد که گلناز در این پرونده که به‌ تعبیر او «بوی کلاهبرداری از آن به‌ مشام می‌رسید» بازیچه بوده است. این قاضی می‌گوید: «تا امروز هیچ کس نگفته که این پول گم‌شده کجاست.»

    ادعای آرش میثاقی چیست؟

    زمانی که خبرنگاران تورنتو استار از میثاقی درباره پرونده MCAP که در سال ۲۰۱۲ مختومه شد می‌پرسند او در پاسخ، فهم قاضی «گری» را زیر سوال می‌برد: «زمانی که پای وام مسکن به‌ میان می‌آید، قضات میلتون اطلاعات و درک درستی از پروسه آن ندارند.»

    یک دردسر جدید برای گلناز

    در ژانویه ۲۰۱۳ گره‌های تازه‌ای بر پرونده گلناز و میثاقی اضافه شد؛ شکایت جدیدی از سوی «لورین فوسکو» علیه این دو مطرح شد. وکیل لورین به گلناز گفت که موکلش مدعی شده گلناز از او برای وام مسکن کلاهبرداری کرده است و حالا از او خواسته تا از گلناز به انجمن وکلای Upper Canada شکایت کند.

    در این شکایت که در دادگاه تورنتو مطرح شده بود خانمی به‌ نام «لورین فوسکو» گلناز و میثاقی را متهم کرد که نیم میلیون دلار از او کلاهبرداری کرده‌اند. قاضی دادگاه بعدا حکم داد که گلناز و میثاقی ۱.۲ میلیون دلار به شاکی بپردازند، اما حکم زمانی صادر شده بود که گلناز پنهان شده بود و میثاقی هم می‌گوید که حکم را قبول ندارد و درخواست تجدید نظر خواهد داد.

    ماجرای مارکز از کجا شروع شد؟

    ماجرای مارکز زمانی طرح شد که یک ماه از زمان بازپرداخت وام دریافتی گذشت. به‌ ادعای مارکز، وام‌گیرنده، پول را پرداخت نمی‌کرد و «گلناز وکیلی» هم که وکیل آنها بود هیچ اقدام قانونی در این زمینه انجام نمی‌داد. «سگال آدلر» دختر مارکز که به‌ نام «سندی» شناخته می‌شود و مسئولیت یکی از شرکت‌های شبکه خانوادگی مارکز را برعهده دارد تصمیم گرفت که گلناز را برکنار کند و وکیل دیگری را به‌ کار بگیرد. اما گلناز با خواهش و تمنا از او خواست که این کار را نکند و به او رسید پستی را ارائه کرد که نشان می‌داد به گیرنده وام اخطار کرده که اگر پول پرداخت نشود خانه در معرض فروش قرار می‌گیرد.

    سندی با پست تماس گرفت تا از صحت و سقم این رسید اطلاع پیدا کند و پست به‌ او گفت این رسید جعلی است. این رسید جعلی، مارکز و همه شرکایش را به گلناز مشکوک کرد. آنها همه مدارک دیگر این وام‌ها را وارسی کردند و متوجه چیزی شدند که بعدا در شکایت خود از آن به‌ عنوان «کلاهبرداری پیچیده، کلان و گسترده» نام بردند.

    گلناز ناپدید می‌شود

    دو هفته بعد در ۱۴ مارس بازرسی از انجمن وکلا به دفتر گلناز رفت و متوجه شد که دفتر خالیست. تماس او با خانه‌اش هم بی‌نتیجه بود. فردای آن روز گلناز فرار کرد. انجمن به‌سرعت وارد عمل شد و از دادگاه خواست تا حساب‌های «گلناز وکیلی» مسدود شود.

    انجمن ماه بعد تشکیل جلسه داد و مجوز وکالت گلناز را معلق کرد. آنها استدلال کردند که اگر به او اجازه داده شود تا به فعالیت خود ادامه دهد، افراد جامعه در معرض آسیب جدی قرار خواهند گرفت.

    یک بازرس انجمن که مدارک سه ملک گران‌قیمت در پرونده مارکز را به‌ دقت بررسی کرده تاکید می‌کند که مدارک ارائه شده از سوی «گلناز وکیلی» جعلی هستند، اما او نمی‌تواند تایید کند چه کسی این کار را انجام داده است.

    بررسی‌های این بازرس اذعان دارد: «پیچیدگی این جعل و کلاهبرداری به اندازه‌ای است که یک وکیل تازه‌کار به تنهایی نمی‌تواند از پس آن برآید.»

    حکم صادر می‌شود

    در ماه نوامبر ۲۰۱۳، بازرسانی از واحد جرایم مالی پلیس تورنتو، گلناز را به کلاهبرداری، شهادت دروغ و ارائه اسناد جعلی متهم و برای او قرار بازداشت صادر کردند.

    سربازرس پلیس در این پرونده همچنین از خانواده گلناز هم بازجویی کرد. این سربازرس، درخواست تورنتو استار را برای گفت‌وگو درباره این پرونده نپذیرفت. با این حال پلیس در این زمان تایید کرده که تحقیقات بر روی این پرونده چندوجهی ادامه دارد.

    از سوی دیگر استیون اسکورکا، وکیل جنایی گلناز در تورنتو می‌گوید که موکل او بارها در تماس‌های غیرمستقیمی که داشته‌اند تاکید کرده که او روایت کاملا متفاوتی از این ماجرا دارد.

    ۱۷ میلیون دلار کجاست؟

    حالا پرسش بزرگ این است که سرنوشت پول‌هایی که در جریان چندین معامله به حساب گلناز واریز شده چیست؟ همه بازیگران این پرونده یعنی پلیس، دادگاه و انجمن وکلا به دنبال پاسخی برای این پرسش هستند.

    موسسه حقوقی Chaitons که در نورث‌یورک شناخته شده است حالا وکالت مارکز و شبکه شرکت‌های خانوادگی او را برعهده دارد. «دوگ بوراسا» وکیل مارکز می‌گوید که موکل او توضیحی در این باره ندارد و پرونده را از مجرای دادگاه دنبال می‌کند.

    ظاهرا آنها تصمیم دارند که شکایت اولیه را به چند پرونده تقسیم کرده و آنها را جداگانه دنبال کنند.

    یکی از این شکایت‌ها مربوط به یک ساختمان تجاری در خیابان Steeles در Vaughan است. مارکز مدعی است که گلناز وام ۱.۲۵ میلیون دلاری این ساختمان را بدون اینکه به‌ او اطلاع بدهد به شرکت تحت مالکیت میثاقی منتقل کرده است. مارکز می‌گوید این وام به شرکت او بازپرداخت نشده است. از سوی دیگر هم آرش میثاقی می‌گوید همه بدهی مارکز بازپرداخت شده است.

    یک پرونده دیگر به نام آرش میثاقی

    در پرونده دیگری که مربوط به والدین آرش میثاقی است، پای شخصی به‌ نام بهرام عزیزبیگی به میان آمده که یکی از همان کسانی است که به‌ عنوان خرید خانه از مارکز وام گرفته‌اند. او می‌گوید که در سال ۲۰۱۱ میثاقی و ارلیک از او خواسته‌اند که وانمود کند یک و نیم میلیون دلار وام برای خریدن خانه‌ای در Bridle Path نیاز دارد.

    او در شهادت‌نامه‌ای که با سوگند آن را تایید کرده گفته است میثاقی او را چند بار برای امضای اسناد به دفتر گلناز برده ولی هیچ وقت برای او روشن نکرده که دارد چه چیزی را امضا می‌کند.

    عزیزبیگی همچنین گفته که میثاقی «طراح و برنامه‌ریز اصلی تمام این معاملات غیرقانونی» بوده است و حتی یک بار او را به مرگ تهدید کرده و گفته که ما به شاهدی که داشته از پله‌های دادگاه بالا می‌رفته تا علیه ما شهادت بدهد شلیک کرده‌ایم.

    تورنتو استار هیچ مدرکی دال بر اینکه شاهدی در پله‌های دادگاه تورنتو مورد شلیک قرار گفته باشد پیدا نکرده است. میثاقی می‌گوید که عزیزبیگی خواسته از او باج بگیرد و چون موفق نشده، این ادعای دروغ را مطرح کرده است. میثاقی می‌گوید که از او بابت این اتهام به پلیس شکایت کرده است.

    ارلیک چه می‌گوید؟

    ارلیک هم به تورنتو استار گفته تمام اتهاماتی که در پرونده مارکز علیه او مطرح شده «بی‌پایه و پر از اشتباه» است. او گفته که مسئولیت او مدیریت املاک بوده و تنها به خاطر ارتباطی که با میثاقی داشته به این ماجرا کشانده شده است.

    خانه میثاقی تخلیه می‌شود

    در فوریه گذشته والدین میثاقی خانه‌شان را در ریچموندهیل با کمک پلیس ایالتی تخلیه کردند. میثاقی چهار روز پس از آن به سیندی، دختر مارکز، اس‌ام‌اس می‌فرستد: «جنگ می‌خواستی؛ شروع شد.» سیندی می‌گوید این پیامک تهدیدآمیز بوده و آن را به پلیس گزارش داده است. اما میثاقی اصلا منکر فرستادن چنین اس‌ام‌اسی است.

    چندی بعد قاضی «گری» حکم داد که خانه والدین میثاقی به‌ فروش برسد تا بدهی سیندی آدلر بابت وام خانه پرداخت شود. البته «گری» نوشته که او شک دارد کسانی که به‌ عنوان گیرنده وام در این پرونده هستند در معاملاتی که به‌ نظر می‌رسد کلاهبرداری است نقش داشته باشند. او می‌گوید: «ولی حالا زمان آن رسیده که این بازی تمام شود و خانه به‌ فروش برسد.»

    اما آرش میثاقی اصرار دارد که او هیچ جرمی مرتکب نشده است. او می‌گوید: «من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، این دعوایی است بین مارکز، گلناز، انجمن وکلا و شرکت‌های بیمه‌ای که وکلا را پوشش می‌دهد.»

    میثاقی می‌گوید رقم مورد بحث ۱۷ میلیون دلار نیست، چون خیلی از خانه‌ها اصلا مشکلی ندارند، همه بحث بر سر چند خانه است که جمع وام آنها پنج میلیون دلار است.

    او به شبکه شرکت‌های خانودگی‌اش در کانادا و خارج اشاره می‌کند و می‌گوید که آنها ۳۰۰ میلیون دلار ارزش دارند و همین ثروت است که او را در معرض حملات دیگران قرار داده است: «من به ۴ یا ۵ میلیون دلار نیازی ندارم. خانه من ۲۰ میلیون دلار قیمت دارد که بزرگ‌ترین خانه کاناداست.»

    میثاقی که الان ۴۵ ساله است می‌گوید طی ۲۰ سالی که با مارکز ارتباط داشته باعث شده تا آنها بتوانند معاملات مالی بزرگی را انجام بدهند.

    او همه این اتهامات را رد می‌کند و می‌گوید که با تمام قوا در دادگاه از خود دفاع خواهد کرد.

    میثاقی درباره «گلناز وکیلی» می‌گوید که نمی‌داند آیا او بی‌گناه است یا نه و اضافه می‌کند: «با شناختی که من از او دارم نمی‌توانم بپذیرم که او کار خلافی بکند، مگر اینکه مجبورش کرده یا فریبش داده باشند.»

    میثاقی در جریان مصاحبه با خبرنگاران تورنتو استار، لحظه‌ای کوتاه نیامد. حتی وقتی که لیست بلندبالایی از پرونده‌های قبلی‌اش به ارائه شد او خود را نباخت؛ پرونده‌های مربوط به اتهامات جنایی،‌ خشونت و کلاهبرداری.

    پرونده‌های قدیمی میثاقی چیست؟

    در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، برابر مدارکی که در پرونده او در دادگاه موجود است، میثاقی چند بار یک زن را تهدید به آسیب جسمی و جنسی کرد و حتی با کفش، کمربند و درب به او حمله کرد. میثاقی درباره این اتهامات می‌گوید چون حاضر نبوده با این زن ازدواج کند، او برای انتقام این دروغ‌ها را به پلیس گفته است.

    در سال ۲۰۰۹ هم میثاقی و ارلیک هر دو متهم شدند به اینکه یک مرد را به آسیب جسمی و حتی آتش‌زدن خانه و قتل او تهدید کرده‌اند. این اتهامات بعدا پس گرفته شد. آنها می‌گویند که کل قضیه دروغ بوده است.

    میثاقی در سال ۲۰۱۰ متهم شد که زن دیگری را تهدید به مرگ کرده است.

    او تعهد داد هرگز دیگر با این زن تماس نگیرد. این زن همچنین در یک پرونده حقوقی مدعی شده که میثاقی در ارتباط با ساختمان خیابان استیلز از او دو میلیون دلار کلاهبرداری کرده است. این پرونده هنوز باز است و میثاقی می‌گوید که همه این اتهامات دروغ است.

    مدارکی که تورنتو استار از دادگاه‌های مختلف تورنتو به‌ دست‌ آورده نشان می‌دهد که میثاقی در هیچ یک از این پرونده‌ها و شکایت‌ها محکوم نشده است. او می‌گوید همیشه ادعاها را کسانی مطرح کرده‌اند که یا از او دزدی کرده‌اند، یا او را تهدید کرده‌اند یا خواسته‌اند از سیستم قضایی برای انتقام از او بهره بگیرند.

    میثاقی در حالی که کلاه بیسبال آرمانی، تیشرت و جین پوشیده، با آرامش کامل به خبرنگاران تورنتواستار می‌گوید: «اینکه مردم از من می‌ترسند به این خاطر نیست که من خطرناکم، بلکه به این دلیل است که آنها می‌دانند من می‌توانم آنها را به‌خاک سیاه بنشانم».

    در سال ۲۰۰۶ پای میثاقی در جریان پرونده دیگری به میان آمد. پلیس در آن زمان مشغول تحقیق درباره پرونده مهمی بود به‌ نام «پروژه تیک تاک» که در آن رد پای اسلحه، مواد مخدر و اموال مسروقه و نیز وام مسکن غیرقانونی و جعل بیمه دیده می‌شد. ۲۳ نفر در این ماجرا به ۱۳۸ فقره اتهام محکوم شدند.

    میثاقی در این پرونده متهم به کلاهبرداری شد، اما یک سال بعد همه اتهامات از او ساقط شد. خود او می‌گوید: «این عادت پلیس است. در هر اتفاقی می‌گویند بگذار همه را بازداشت کنیم، بعدا قاضی تکلیف را مشخص می‌کند».

    میثاقی همین توضیح را هم درباره پرونده کلاهبرداری و دزدی دیگری می‌دهد که در سال ۱۹۹۹ برای یک محموله بزرگ گوجه‌فرنگی و آناناس روی داده است.

    وقتی از میثاقی پرسیده شد که آیا دلیلی وجود دارد که «گلناز وکیلی» نگران جان خود باشد، او پاسخ می‌دهد که به نظر او جای نگرانی نیست و اضافه می‌کند: «اگر می‌دانستم گلناز کجاست، او را قانع می‌کردم که برگردد. اگر او برگردد کلی از این حرف و حدیث‌ها خاتمه می‌یابد.»

    «گلناز وکیلی» در چه وضعیتی است؟

    اما «گلناز وکیلی» می‌گوید که شب‌ها خواب ندارد: «همه‌اش فکر می‌کنم چه اتفاقی افتاد؟ چرا زندگی من این طور به‌ دست‌انداز افتاد؟ من از لحاظ روحی در وضع خیلی بدی هستم. من می‌گویم و می‌خندم ولی این را بنا به‌ عادت می‌کنم تا روزم را بگذرانم.» او می‌گوید از شایعاتی که در کامیونیتی ایران پشت سر او جریان دارد با خبر است. شنیده که می‌گویند او با حسابدارش و شاید هم با پنج میلیون دلار پول فرار کرده است.

    گلناز گفته که او در ساحلی لم نداده که با آرامش مشغول نوشیدن کوکتیل باشد، بلکه برعکس با مشقت و تدریس انگلیسی و فرانسه سعی می‌کند تا روزگار خود را سپری کند. او از سگ و گربه‌های ولگرد نگهداری می‌کند اما با کسی دوست نشده است: «من این امکان را ندارم که بیرون بروم و خوش بگذرانم. من روی زندگی خیلی آدم‌ها اثر گذاشته‌ام و بار این مساله دارد روی دوشم سنگینی می‌کند.»

    از زبان مادر گلناز

    نسرین، مادر گلناز در نورث‌یورک زندگی می‌کند. او می‌گوید که سال گذشته برایش کابوس بوده است. او با یک اضطراب دائمی روبروست و هر شب برای اینکه بخوابد باید قرص خواب بخورد. او در حالی که بر روی میز ناهارخوری خانه‌اش در نورث‌یورک نشسته می‌گوید که او و همسرش بیژن در دهه ۱۹۸۰ به کانادا آمدند تا فرزندان‌شان موقعیت بیشتری داشته باشند: «بلایی که سر دخترم آمد، مثل یک فیلم است، یک فیلم هالیوودی.» او از روزهای سختی می‌گوید که آنها گذراندند تا فرزندان‌شان رشد کنند.

    نسرین می‌گوید گلناز در آن هفته‌های آخر از مشکلاتی که با بانک داشته شکایت می‌کرده و می‌گفته تا ساعت چهار صبح دارد کار می‌کند. نسرین اعتقاد دارد که کل خانواده اکنون در خطر هستند. او بدون اینکه توضیح بیشتری بدهد گفت: «نمی‌دانم درست است یا نه اما دلم می‌خواهد هرچه می‌دانم را بگویم.»

    همسر گلناز چه می‌گوید؟

    مهدی شبستری همسر گلناز می‌گوید که دو ماه پیش، بازرسانی از واحد جرایم مالی پلیس تورنتو از او درباره میثاقی و ارلیک پرسیده‌اند و به او گفته‌اند: «پای افراد دیگری هم در میان است.»

    مهدی خسته است. این را در همه اجزای صورتش می‌توان دید. لحظه‌هایی هست که نمی‌خواهد کسی را ببیند یا سر کار برود اما دارد همه تلاشش را می‌کند تا زندگی جریان داشته باشد: «ما امیدهای زیادی به آینده داشتیم. من می‌دانم او چه نوع آدمی است.»

    با کمی مکث اضافه می‌کند: «من عاشق او هستم و با همه وجودم از او حمایت می‌کنم؛ تا آخر راه با او هستم. می‌دانم که او بی‌گناه است.»</p

    نوشته های مشابه

    دکمه بازگشت به بالا
    باز کردن چت
    1
    سلام به سایت آتش خوش آمدید
    پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟