کانادا پناهگاهی امن برای آنها که جان خود را به خطر انداختند تا دیگران را نجات دهند
کلاه سفیدها در سوریه زیر گلوله باران بیامان به کمک مردم میرفتند و به آنها خدمات پزشکی و بهداشتی ارائه میکردند؛ خانم میسون المصری راوی آرامشی است که حالا در کانادا یافته است
فهرست مطالب
با شروع جنگ سوریه گروهی با نام کلاه سفیدها در این کشور تشکیل شد و آدمهایی که تا قبل از جنگ زندگی عادی و غیرسیاسی خود را داشتند برای کمک به مردم جنگزده وارد این گروه شدند.
اگر چه اعضای این گروه سرنوشت تلخی در کشور خود داشتند، ولی امروز راه تازهای را در زندگی خود در کانادا تجربه میکنند.
«میسون المصری» یکی از اعضای سازمان کلاه سفیدهاست که چندین سال از عمر خود را صرف نجات جان مردم جنگزده سوریه کرده است. او این روزها در حال ساختن زندگی جدیدی در کاناداست، مقصدی که آرامش را به ۲۶ عضو این گروه بخشید.
میسون به وضوح روزی را به یاد دارد که برادرش توسط تکتیراندازی در جریان اوج جنگ داخلی سوریه کشته شد. یکی از روزهای ژانویه سال ۲۰۱۳ بود. خانواده او در شهر درعا، تازه چیدن زیتون از مزرعه سبز و خرمشان را تمام کرده بودند که ناگهان محمد، برادر کوچک میسون، در حالی که لباسهایش غرق خون بود، در آغوش مادر افتاد. محمد وقتی کشته شد تنها ۲۸ سال داشت.
میسون المصری ۴۴ ساله که در چند قدمی از برادرش ایستاده بود و دست دخترش را در دست داشت، در مورد آن حادثه میگوید: «به برادرم فقط یک گلوله شلیک شد و آن گلوله شکم او را منفجر کرد. هیچ کس نمیدانست برای کمک به او باید چه کار کند و همه ما بینهایت احساس درماندگی میکردیم».
این اتفاق وحشتناک میسون را تشویق کرد که بعدها عضو «سازمان دفاع مدنی سوری» یا همان «کلاه سفیدها» شود. این نامگذاری به این دلیل است که اعضای سازمان، کلاههایی به رنگ سفید بر سر میگذارند. میسون به عنوان یکی از کلاه سفیدها زندگی خود را وقف نجات جان مردمی کرد که در جنگها و درگیریها گیر افتاده بودند و راه چارهای نداشتند.
فعالیت کلاه سفیدها از آغاز تا پایان
کلاه سفیدها آموزش میدیدند و از جوامع بینالمللی کمکهای مالی دریافت میکردند تا در زیر گلوله باران بی امان به کمک مردم بروند و کارهایی مانند خدمات پزشکی، کمکهای اولیه، تعمیر تجهیزات آبرسانی و تامین منابع آب، عملیات جستوجو و نجات و خارج کردن مردم از مناطق خطرناک و حتی خارج و خنثی کردن مینهای زمینی انجام دهند.
این فعالیتهای انساندوستانه تابستان گذشته به پایان رسید، چون میسون المصری و سایر اعضای گروه کلاه سفیدها که جان صدها نفر را نجات داده بودند، هدف حمله نیروهای دولتی سوریه قرار گرفتند و لازم بود از جان خود دفاع کنند.
اکنون بیشتر از یک سال گذشته و بیش از ۱۰۰ داوطلب کلاه سفید به همراه خانوادههایشان تحت حفاظتهای شدید بینالمللی از سوریه به کشورهای دیگر منتقل شدهاند. میسون المصری نیز به آرامی زندگی جدیدی را در کنار همسرش در همیلتون کانادا میسازد. ولی میسون، که در گذشته روزنامهنگار آژانس خبری عرب سوریه Syrian Arab News Agency بوده، میگوید که هنوز نگران هزاران کلاهسفیدی است که نتوانستهاند فرار کنند.
میسون در آپارتمان کوچکش نشسته است، آپارتمانی که اتاق نشیمن آن با پرچم انقلاب سوریه تزئین شده است. او میگوید: «کسانی که دستگیر شدهاند شکنجه میشوند. چطور میتوان آنها را فراموش کرد و چطور میتوان جنگی را از یاد برد که هزاران هزار مردم بیگناه در آن کشته شدهاند؟»
گروه ۲۶ نفرهای که ساکن کانادا شدند
المصری یکی از رهبران زن گروه کلاه سفیدهای درعا و نیز یکی از اعضای گروه ۲۶ نفرهای است که اکتبر سال گذشته توسط دولت فدرال به همراه خانواده و به عنوان ساکن دائمی به کانادا منتقل شدند. آنها قبل از انتقال به کانادا، به مدت ۳ ماه در کمپی در اردن زندگی میکردند. بعدا که آنها به کانادا آمدند در شهرهای همیلتون، کیچنر، هلیفکس، ساسکاتون و ونکوور ساکن شدند. عده دیگری هم بعدا به عنوان پناهجو به آنها ملحق شدند.
اسکان ۶۰ هزار سوری پناهنده در کانادا
از سال ۲۰۱۵ تاکنون بیش از ۶۰ هزار سوری تحت برنامههای حمایت مالی پناهندگان کانادا در این کشور اسکان داده شدهاند.
غیر سیاسیهایی که سیاسی شدند
قبل از اینکه جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ شروع شود، بسیاری از کلاه سفیدها افرادی غیرسیاسی بودند و زندگی عادی خود را داشتند. البته، آنها خیلی از شرایط سیاسی رضایت نداشتند، اما در جایی که همه باید ساکت میماندند آنها هم به کار و زندگی خود مشغول بودند.
خانم منال ابازید ۴۸ ساله است و در سال ۲۰۱۴ با هدف کمک به زنان و دختران به گروه کلاه سفیدها ملحق شد. او که قبل از این اتفاقات حسابدار بوده درباره زندگی قبل و بعد از جنگ میگوید: «ما زندگی راحتی داشتیم. کار میکردیم و دوست و خانواده داشتیم. اما موقع بیان نظرات و ایدههای خود سکوت میکردیم چون باید مراقب حرف زدنمان میبودیم. در آن زمان کلماتی مانند آزادی، عدالت و دموکراسی تابو بودند. اما بعد همه چیز تغییر کرد، ما میتوانستیم حرف بزنیم و لازم نبود سکوت کنیم».
ابازید پدر و و برادرش را در جریان جنگ سوریه از دست داده است. دو نفر از خواهر و برادرهایش اکنون در آلمان هستند و دو نفر دیگر در سوریه گیر افتادهاند.
تجربه یک زندگی جدید و سختیهای آن
المصری و ابازید در کلاسهای زبان انگلیسی شرکت کردهاند و با پشتیبانی دولتی زندگی میکنند. هر دوی آنها میگویند که با آسیبهای روحی و احساسی ناشی از تجربه جنگ سوریه دست و پنجه نرم میکنند و مشکلات دیگری مثل خو گرفتن با زبان و فرهنگ جدید و عادت کردن به جدایی از نزدیکان و دوستان خود دارند.
میسون المصری که برای اختلال استرس پس از آسیب روانی، تحت درمان قرار گرفته است میگوید: «ما خوشحالیم که در کانادا هستیم. زندگی ما در سوریه و اردن، جهنم واقعی بود. ولی همیشه به خانوادهام فکر میکنم که هرگز نتوانستم با آنها خداحافظی کنم».
او در حال حاضر به سمعک نیاز دارد چون شنوایی خود را بر اثر سروصدای بمباران از دست داده است.
گروهی در کانادا که به کلاه سفیدها کمک میکنند
در همیلتون گروهی وجود دارد که به کلاه سفیدها کمک میکنند. Judy Smith یکی از اعضای این گروه معتقد است کانادا درهای خود را برای کمک به ابازید و المصری گشوده است. با این حال، دولت باید پشتیبانی بیشتری از آنها داشته باشد تا بتوانند آسیبهای روحی ناشی از تجربیات تلخ خود را به فراموشی بسپارند.
اسمیت که در گذشته مربی آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در دانشگاه Brock بوده میگوید: «روزهای خوش به سرآمده و واقعیت زندگی، خود را نشان داده است. آنها دوستان و خانواده خود را از دست دادهاند. به یک کشور جدید آمدهاند و دوباره باید از نو شروع کنند. نمیتوانید آنها را به این کشور بیاورید و رها کنید».
او که در جریان اسکان دادن به پناهجویان هندوچینی در کانادا در دهه ۱۹۸۰ هم مشارکت داشته، ادامه میدهد: «از روح انسانی و مقاومت آنها شگفتزده شدهام. کمتر کسی در دنیا زندگی خود را برای نجات دیگران فدا میکند».
خاطرهی رهبر کلاه سفیدها
جهاد المحامید، رهبر گروه کلاه سفیدها در جنوب سوریه میگوید که او هم مثل بسیاری از افراد دیگر، پیشبینی نمیکرد جنگ سوریه تا اینجا طول بکشد. او گروه دفاع مدنی را با 5 داوطلب شروع کرد و به مرور زمان تعداد آنها به ۷۰۰ نفر رسید.
المحامید ۵۱ ساله، نوامبر گذشته بدون خانوادهاش به کانادا رسید و اکنون در ونکوور زندگی میکند. او قبلا حسابدار بوده و در مورد تجربهاش در جنگ سوریه میگوید: «ما اجساد زیادی را جابهجا میکردیم، ولی یادم میآید که یک بار در جستوجوی یک دختربچه بودیم. با دستهای خالی زمین را میکندیم و سنگها را جابهجا میکردیم. شنیده بودیم که این دختربچه مرده است ولی او زنده بود و گوشهای چمباتمه زده بود. با دیدن ما به طرفمان دوید و من را بغل کرد. همیشه در سختترین شرایط و در ویرانیها، کورسوی امیدی وجود دارد».
او هنوز در مورد امنیت خانوادهاش در سوریه نگران است.
روزی داستان زندگیام را مینویسم
المصری میگوید که هرگز به خاطر پیوستن به کلاهسفیدها پشیمان نیست گرچه فکر میکند که جهان، مردم سوریه را ناکام کرده است؛ مردمی که خیابانها را برای اعتراض، گرفته بودند.
او میگوید: «میخواهم زبان انگلیسیام را ارتقاء دهم و دوباره به عنوان روزنامهنگار فعالیت کنم. یک روز، میخواهم داستان زندگی خودم در سوریه را بنویسم».
یک دیدگاه