اقتصاد زندگیجلال معتضدیمسکننویسندگان آتش

می‌خواهید در تورنتو کاندو بخرید؟ تجربه این سه زوج به شما کمک خواهد کرد

شماره ۷۸ هفته نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

اسپانسر ویژه: جلال معتضدی – مشاور املاک و مسکن – تورنتو

Jalal Motazedi Sponsor

کاندو خریدن در تورنتو آن هم در این بازار غیرقابل پیش‌بینی، کار هر کسی نیست. هر مجتمع مسکونی با مجتمع مسکونی کناری‌اش فرق می‌کند و آدم‌ها هم شرایط زندگی مختلفی دارند. اما بالاخره آنهایی که می‌خواهند کاندو بخرند باید چه کار کنند و چگونه می‌توان این کار را راحت‌تر انجام داد؟

داستان کاندو خریدن این سه زوج تورنتویی می‌تواند راهنمایی خوبی برای این باشد که در تورنتو راحت‌تر بتوانیم کاندو بخریم. ماجرای کاندوخریدن این خانواده‌ها را دنبال کنید.

جنا و نیک برای خریدن اولین خانه‌شان، منتظر ارزان‌شدن خانه نشدند. آنها خود را زیر بار وام سنگینی نبردند و آپارتمان خیلی بزرگ و گران‌قیمتی نخریدند. هر چند در نهایت «جنا پتیناتو»ی ۳۲ ساله و «نیک میزرا»ی ۲۹ ساله، مثل بقیه‌ی خریداران کاندو، با قضاوت و نکوهش دیگران روبرو شدند.

«باری چوی» که یک نویسنده‌ی مطالب مربوط به امور مالی است هم، چنین تجربه‌ای داشته است. او با همسرش کاندویی را در دان‌تاون تورنتو خرید و درباره‌اش در وبلاگ خود مطلبی نوشت. از همین‌جا بود که سرزنش‌ها شروع شدند. چوی می‌گوید: «بله. به خاطر خریدن کاندو سرزنش شدم. خیلی‌ها به خاطر خریدن یک قوطی کبریت در آسمان که هیچ‌وقت جای خانه‌ی واقعی را نمی‌گیرد، از من انتقاد کردند.»

Atash Issue 78 - For Web Page 4مهم بودجه‌ای است که دارید و سبکی است که زندگی می‌کنید

خوشبختانه چوی از آن آدم‌هایی نیست که به حرف دیگران زیاد اهمیت بدهد. او روی این نکته تأکید می‌کند که با همسرش چیزی را خریدند که با سبک زندگی و بودجه‌شان تناسب داشت. جنا و نیک هم چندان نگران حرف مردم نیستند. آنها موفق شدند در تقاطع یانگ و فینچ، کاندوی یک‌خوابه‌ای پیدا کنند که برای فروش مجدد گذاشته شده بود. دلیل موفقیت این زوج در خرید کاندو، آن بود که تمرکزشان روی مسائلی بود که واقعاً اهمیت داشت؛ یعنی بودجه و نیازهایشان. این موضوع به‌خصوص در بازار داغی مانند تورنتو اهمیت بیشتری هم پیدا می‌کند و کار سخت‌تری است.

جار و جنجال‌های دیگران: اصلا اهمیت ندهید

اشتباه برداشت نکنید. پیدا کردن و خریدن کاندو در تورنتو می‌تواند کار اضطراب‌آوری باشد. انتخاب‌های بسیار زیادی وجود دارد. سازندگان و همچنین جزئیات کاندوها بسیار متفاوت است. اما این بدان معنا نیست که خرید کاندو کار آسانی باشد. می‌توان آن را به باغی تشبیه کرد که دوست داریم خیلی زود میوه‌های آن برسد اما به هر حال شرایط همیشه به گونه‌ای نیست که این امکان وجود داشته باشد و باید به خاطر برخی واقعیت‌ها، برخی از نیازهایمان را نادیده بگیریم.

جنا و نیک در ابتدا کاندوی دو خوابه‌ی تازه‌ساختی در بخش پر طرفدار شرق تورنتو می‌خواستند؛ یعنی همانجا که آپارتمانی را اجاره کرده بودند. اما آرزوهایشان با واقعیت تناسب نداشت.

جنا می‌گوید واحدهای قدیمی و کار کرده را به این دلیل از انتخاب‌هایشان کنار گذاشتند که خودشان «آدم‌های فنی»ای نیستند و از پس کارهای تعمیرات برنمی‌آیند. جدا از این، نمی‌توانستند روی درآمد نیک حساب کنند. نیک می‌دانست که به عنوان یک نویسنده‌ی پاره‌وقت، درآمدش ممکن است گاهی نوسان داشته باشد. این یعنی برای پیدا کردن کاندو، باید تنها روی حقوق جنا حساب می‌کردند.

معنی دیگر این واقعیت آن بود که آنها باید هزینه‌های زندگی‌شان را به حداقل می‌رساندند و صرفه‌جویی می‌کردند؛ یک صرفه‌جویی درست و حسابی. با پذیرفتن این واقعیت، گزینه‌ی پیش‌خرید کاندو کنار گذاشته شد.

غصه نخورید، جدول بکشید

سریع‌ترین ابزار در اختیار شما این است که روی کامپیوتر خود یک جدول درست کنید و همه چیز را در آن بنویسید. نیک و جنا به جای آنکه بنشینند و غصه بخورند، روی فهرست نیازهایشان تمرکز کردند؛ یک کاندوی فروش مجدد نزدیک به ایستگاه‌های حمل و نقل عمومی و بالای دو سال ساخت هم کار آنها را راه می‌انداخت. آنها همچنین باید جاهای دیگری غیر از محله‌ی مورد علاقه‌شان هم دنبال خانه می‌گشتند.

البته یک کم هم هزینه کنید

تعیین معیارها و پایبندی به بودجه، تنها نخستین گام‌ از فرایند خرید هوشمندانه‌ی کاندو است.

میچل اسمیت و جونا تورنز در پنج سال گذشته سه کاندو را خریده و فروخته‌اند، که همگی آنها دو خوابه بوده و در ساختمان‌های بالای ۱۰ سال ساخت قرار داشته است. میچل می‌گوید: «از این خرید و فروش‌هایمان، با در نظر گرفتن هزینه‌ها، بیشتر از ۲۰۰,۰۰۰ دلار سود کرده‌ایم.»

جونا در در توضیح اینکه آنها چرا موفق هستند می‌گوید: «میچل برای هر خرید واقعاً تحقیق و جستجو می‌کند. واقعاً.»

برای مثال، اولین خرید آنها واحدی در گوشه‌ی یک ساختمان قدیمی بود، با چشم‌اندازی که می‌توانستند بدون مزاحمت شهر را ببینند. با وجود داغ بودن بازار کاندو، هیچ پیشنهاد دهنده‌ی دیگری وجود نداشت. میچل دلیل آن را زرق و برق کاندوهای جدید می‌داند. او این‌گونه به یاد می‌آورد: «آن روزها تعداد زیادی ساختمان‌ جدید داشت وارد بازار می‌شد. انگار مردم واحدهای قدیمی را فراموش کرده بودند.»

بخشی از ماجرا به این دلیل است که ساختمان‌های قدیمی هزینه‌های نگهداری بالاتری دارند. این هزینه‌ها روی کاغذ دو برابر هزینه‌‌‌های واحد‌های تازه‌ساخت است. میچل می‌گوید: «ولی بهتر است که یک کم دست توی جیبتان بکنید.» با آنکه او و جونا هر ماه بیشتر از ۶۰۰ دلار هزینه می‌کردند، اما این مخارج شامل گرما، آب، پارکینگ و حتی تلویزیون کابلی هم می‌شد. به علاوه آنکه ساختمان یک استخر سرپوشیده هم داشت.

این زوج برای بالا بردن ارزش واحد خود، کف‌های پارکت را عوض کردند و به جای آن کف تمام چوبی نصب کردند و نیز دیوارها را برداشتند تا آپارتمان با سبک زندگی باز هماهنگ‌تر باشد. آنها همچنین پنجره‌های کف تا سقف کار گذاشتند. چشم‌انداز تورنتو بسیار تماشایی شده بود.

پای کاندوها هم به مزایده کشیده شد

اما جستجوی میچل محدود به پیدا کردن کاندو‌های نیازمند به تعمیر نیست. میچل و جونا هنگام خرید سومین کاندو، با چهار خریدار دیگر وارد جلسات مزایده قیمت شدند. بعد از آنکه همه‌ی پیشنهادها ارائه شد، وکیل تلفن کرد. میچل اینگونه به یاد می‌آورد: «برای یک ارزیابی ویژه قرار گذاشتیم.»

میچل به جای پا پس کشیدن از معامله، خواست که special assessment کاندو را ببیند. این سند که وضعیت مالی، قانونی و وضعیت مالکیت کاندو را نشان می‌دهد، سند مناسبی برای تصمیم‌گیری است.

او آن کاغذها را با دقت مطالعه کرد و روز بعد با مشاور املاک خود تماس گرفت و پیشنهاد اولیه‌ی خود را اصلاح کرد. او به جای ۲۰,۰۰۰ دلار بالاتر از قیمت درخواستی، ۸۰,۰۰۰ دلار پایین‌تر پیشنهاد داد. آنها برنده شدند.

به نظر می‌رسد که این ساختمان ۲۰ ساله به پنجره‌های جدید نیاز داشته باشد، که به گفته‌ی میچل، تعمیرات استاندارد و مطابق انتظاری است. این زوج در نهایت ناچار شدند که تقریباً ۲۰,۰۰۰ دلار هزینه کنند، اما حتی با در نظر گرفتن این هزینه نیز آنها نسبت به قیمت اولیه این کاندو ۶۰,۰۰۰ دلار صرفه‌جویی کردند. او می‌گوید: «این باعث شد که پول زیادی برای بازسازی توی دست و بالمان بماند.»

این سه زوج، جدا از خریدن کاندو در بازار مسکن داغ تورنتو، چه وجه اشتراکی دارند؟ آنها بین نیازها و خواسته‌هایشان تفاوت قائل شدند، با دقت تمام به بودجه‌ی خود پایبند ماندند و هر جا و هر وقت که لازم بود آموزش دیدند. حالا این سه زوج از این که صاحب‌خانه شده‌اند بسیار خرسند هستند. آنها برای سقف بالای سرشان پول می‌دهند، اما تسلیم این وسوسه نشدند که برای این کار، آینده‌ی خود را بفروشند.

 

 

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟