تنها در تورنتو؛ داستان زندگی این زن ایرانی که دور از خانواده نوزادش را به دنیا آورد
فهرست مطالب
خانم زهرا ابراهیمی پنج ماه پیش زمانی که هشت ماهه باردار بود تنها به کانادا آمد. همسر و پسر چهار سالهاش به دلیل نداشتن PR هنوز در ایران به سر میبرند؛ همسرش منتظر برگزاری جلسه دادگاهی تلفنیست تا بتواند در صورت رای مثبت دادگاه وارد خاک کانادا شود. اما خانم ابراهیمی به خبرنگار آتش میگوید که نه تاریخ برگزاری دادگاه را به او اعلام میکنند و نه پاسخ روشنی میدهند. همه چیز بسته به نظر قاضی است. میگویند باز هم باید صبر کنی…
او با پسر دوماههاش در تورنتو زندگی میکند و کورش پسر بزرگترش از دوری چند ماهه او بیمار شده و برای دیداری دوباره لحظهشماری میکند.
خبرنگار آتش از گفتوگوی خود با خانم زهرا ابراهیمی گزارش میدهد.
دانلود شماره ۷۱ هفتهنامه چاپی آتش
روزهای نخست سال 2017 هر چند برای بقیه همراه با شادی است، اما خانم ابراهیمی میگوید که برای او به کندی سپری میشود. انتظار امانش را بریده؛ دوری از پسرش تاب و تحمل او را به آخر رسانده است. به گفته خودش با اینکه در این چند ماه خیلی سختی کشیده، اگر نتیجه دادگاه تا یکی دو ماه آینده مشخص نشود، همه چیز را رها میکند و برای همیشه به ایران میرود…
ازدواج و دریافت کارت اقامت دائم
نادر افشار، همسر زهرا ابراهیمی در سال 2006 به واسطه مدرک مهندسی خود در رشته متالورژی به عنوان نیروی کار متخصص به کانادا مهاجرت کرده در سال 2007 به اصفهان (شهر محل تولد و زندگیش) بازگشته با خانم ابراهیمی ازدواج میکند.
آقای افشار در سال 2011 در یک شرکت صادرات فرش که در تورنتو و اصفهان دفتر داشته، مشغول به فعالیت میشود.
در همین سال او برای تمدید PR خود اقدام میکند که هر چند PR جدید برایش صادر میشود، اما به دلیل در اختیار نداشتن پاسپورت قدیمی، کارت جدید را به او تحویل نمیدهند. اما خانم ابراهیمی کارت (PR) خود را دریافت کرده، پس از سه ماه به دلیل بیماری مادر آقای افشار و ساماندهی مسائل مالی به اتفاق همسرش به ایران برمیگردند.
یک بارداری پرخطر
پس از چندی خانم ابراهیمی در ایران فرزند اول خود را باردار میشود. در حالی که در تدارک بازگشت به کانادا برای به دنیا آوردن کودک خود میشود، پزشک او یک بارداری پر خطر را پیشبینی کرده به او توصیه میکنند، کل فرایند بارداری را تحت شرایط ویژه طی کند. به همین خاطر امکان تولد فرزند او در کانادا منتفی میشود. او و همسرش تصمیم میگیرند که پس از تولد فرزندشان به کانادا عزیمت کنند.
فوت مادر همسر و تعویق سفر به کانادا
در سال 2012 و تنها دو ماه پس از تولد اولین پسرشان وقتی آنها در تدارک سفر به کانادا بودند، مادر آقای افشار فوت میکند. او در این مورد میگوید:«همسرم وبرادرها و خواهرش به شدت به مادرشان وابسته بودند. فوت مادر شوهرم باعث شد که آنان با گذشت حدود پنج سال هنوز افسرده باشند. از طرف دیگر مسئولیت دیگر اعضای خانواده برعهده همسرم بود و او میبایست، خانواده اش را به لحاظ مالی و روانی حمایت میکرد.»
از دست دادن شغل به دلیل تحریمها
دفتر اصفهان شرکت کانادایی صادرات فرش که آقای افشار با آنان همکاری میکرد با تشدید تحریمها به تعدیل نیرو میپردازد که منجربه ازدست دادن شغل او میشود.
از سوی دیگر تحریمها و قطع مبادلات مالی میان ایران و دیگر کشورها باعث میشود که حقوقهای او بلوکه و از دسترسش خارج شود. این مساله تاثیر منفی در وضعیت اقامت وی نیز گذاشته است تا جایی که امکان گرفتن وکیل در کانادا به علت مسدود شدن حسابهایش را نیز از دست میدهد.
مسافر تنها
این خانم 35 ساله ادامه میدهد:« وقتی در ایران بودم، از طریق آنلاین اسپانسر پسر اولم (کورش) شدم.پرونده کورش درپروسه قرارگرفت. اما متاسفانه دولت کانادا هیچ پاسخی به درخواستهای مکرر من مبنی بر تسریع اعلام نتیجه پرونده نداد…و از طرفی همسرم با تماس تلفنی به دادگاه متوجه شد که ممکن است دادگاهش در سپتامبر یا اکتبر 2016 برگزارشود پس تا ماه هشتم بارداری صبر کردم وبه امید پیوستن همسر و پسر اولم به من در کانادا تنها به تورنتو آمدم.»
او میگوید: «ماه آگوست در گرما و هوای شرجی این ماه و با تهوع بارداری دنبال خانه میگشتم و دست آخر نزدیک زایمان موفق به پیدا کردن یک آپارتمان شدم. سپس اثاث خانه خریدم و همزمان کارهای اداری و بانکی و خرید خوراکی و… را هم انجام میدادم.»
زایمان در تنهایی و غربت
خانم ابراهیمی در مورد روز زایمان خود میگوید:«روز قبل از زایمان خیلی نگران بودم از اینکه اگر من در حین عمل جانم را از دست بدهم کودکم چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد. در تورنتو یک دوست خانوادگی داریم که برای کاهش نگرانی من روز قبل زایمان سر کار نرفت و مرا به گردش برد. شب قبل از زایمان در منزل ایشان بودم و صبح برای زایمان با هم به بیمارستان میجر مکنزی در ریچموندهیل رفتیم.»
به دلیل آنکه زایمان اول این خانم به روش سزارین انجام شده بود به تشخیص پزشک قرار میشود که زایمان دومش هم با همین روش انجام شود. او از آن روز میگوید که در تنهایی به جای همسرش، این دوست خانوادگی قبول میکند در اتاق زایمان او را همراهی کند. خوشبختانه فرزند دوم این خانم در صحت و سلامت به دنیا میآید و نامش را کیاوش میگذارند.
حمایت هموطنان
وقتی یاد آن روزهای سخت میافتد، تنها چیزی که تسکینش میدهد، حمایت جمعی از هموطنان است که به کمک فنآوری نوین توانستند به کمک او بیایند. گروه های تلگرامی مثل مادران تورنتو، بانوان تورنتو و ایران بانوی تورنتو.
او میگوید:«چند تا از خانمها از طریق کانال تلگرام از موضوع مطلع شدند و به کمکم آمدند. آنها به دیدنم میآمدند و بعضی کارها را با ماشین برایم انجام میدادند. کشیش و کارکنان «کلیسای روح راستی» هم خیلی کمکم کردند.»
بهگفتهی او همچنین دفتر علی احساسی نماینده پارلمان کانادا نیز حمایتهایی را برای تسریع در روند پرونده همسر این خانم انجام میدهد. هر چند هنوز وضعیت پرونده نامشخص است.
او میگوید:« به دادگاه و اداره مهاجرت نامه نوشتم وبه آنان اصرار کردم که در موقع زایمان، همسرم در کنارم باشند، اما آنان قبول نکردند. برایم جای تعجب است که چرا شرایط من را ویژه نمیدانستند. آنان میگفتند، شما نه پناهنده هستید و نه کشورتان در وضعیت ویژه ای قرار دارد. شما فقط یک زن تنها هستید که بایستی منتظر رای دادگاه بمانید.»
حالا خانم ابراهیمی منتظر برگزاری یک دادگاه تلفنی است که قرار است، قاضی اظهارات همسرش را بشنود و بر آن اساس رای خود را صادر کند.