من سوفی گرگوار همسر نخستوزیر کانادا هستم – حرفهای سوفی دربارهی عشق، روابط خانوادگی و فمینیسم
فهرست مطالب
شماره ۷۷ هفته نامه آتش را از اینجا دانلود کنید
تصویر سوفی گرگوار ترودو، همسر جاستین ترودو بر روی شماره جدید مجله Fashion یکی از خبرسازترین جلدهای مجلات در کانادا بود. این تصویر سیاه و سفید، به بهانه مصاحبهای با او منتشر شد. مصاحبهکننده تلاش میکند در این گفتوگوی متفاوت، جدای از تصویر اجتماعی سوفی، به سراغ گذشتههای او برود و از احساساتی که درباره آدمها دارد سر در بیاورد. این مجله با سوفی ترودو درباره فعالیتهای روزانه، عشق، تجربیات جوانی، رابطه با خانواده و خصوصیاتی بسیار شخصی مثل نوع حرف زدن و رابطه برقرار کردن صحبت میکند و خواننده تصویری کمتر دیده شده از او به دست میآورد؛ سیمای زنی بیقرار که میخواهد دنیا را عوض کند و برای این کار به دنبال پیدا کردن نیرویی است که در درونش وجود دارد.
سوفی گرگوار ترودو، تازه توصیف خود را از هیجان barefooting (اسکی روی آب با پای برهنه) به پایان برده است. از او میپرسم: «اگر یکی از حرکتهای یوگا بودید، کدام حرکت بودید؟» او میگوید: «باید سرعتتان خیلی بالا باشد و وقتی هم که میافتید مثل آن است که روی سیمان میافتید. کار دشواری است، ولی وقتی که روی پای خودتان هستید حس فوقالعادهای دارد.»
تفریحات سخت، تفریحات آسان
بقیهی سرگرمیهای ورزشی همسر نخستوزیر کانادا را طیف وسیعی از فعالیتهای نسبتاً آرام تا بسیار پر هیجان تشکیل میدهد؛ از اسکی صحرانوردی، پیادهروی روی برف و تنیس تا چتربازی، یخنوردی و غواصی به همراه جاستین ترودو.
به موضوع حرکتی برمیگردیم که بتواند به بهترین شکل شخصیت این مربی رسمی هاتا یوگا را توصیف کند. سوفی با خنده میگوید: «سوال بامزهای است! دلم میخواهد بگویم حرکت چرخ با یک پای بالا (اکا پادا کاکراسانا). برای اینکه واقعاً قلب را باز میکند؛ ولی فکر میکنم بادها کونسانا، یا حرکت نشسته، برای من از همه سختتر است. چون باید بنشینم و آرام و آسوده و متمرکز باشم.»
مطمئن نیستم که آساناها، یا حرکتهای یوگا، نمایانگر شخصیت انسان باشند، اما برایم تعجبآور هم نیست که گرگوار ترودو در حرکت چرخ یکپا سرآمد همگان باشد.
به نظرم مهارت در آن حرکت، لذت برونگرایانهی شدیدی ایجاد میکند و احساس میکنم گرگوار ترودو برونگرایی خود را مانند برادههای آهنی که به آهنربا جذب شوند، در آغوش میگیرد.
دوست داری با من بازی کنی؟
او میگوید: «من تکفرزند هستم. اینطور تربیتم کردند که با بقیهی مردم ارتباط داشته باشم، چون احساس تنهایی میکردم. پدرم به من میگفت پیش دیگران بروم و بگویم: «سلام، اسم من سوفی است. دوست داری با من بازی کنی؟» باور کنید حالا هم در ۴۱ سالگی، بعضی وقتها توی این حس و حال هستم که بروم و به یک نفر بگویم: «سلام، من سوفیام. تو آدم بامزهای به نظر میآیی. دوست داری با من بازی کنی؟». کلاً آدم کنجکاوی هستم.»
صبوری، گمشده خانم گرگوار
او میگوید کنجکاوی، شهامت و ظرفیت عشق ورزیدن را بهترین ویژگیهای خودش به شمار میآورد. با وجود این، نداشتن صبر یکی از نقصهایی است که دارد روی آن کار میکند. میگفت: «صبر برای من مسألهی دشواری است؛ صبر با دیگران و صبر با راهی که دنیا برای رفتن انتخاب کرده است. حسی از تشویش در وجودم هست، چون واقعاً میخواهم کمک کنم.»
وقتی در حضور او هستید، این تشویش پرجذبه را احساس میکنید. او به سرعت سخن میگوید و کلماتش را با اقتدار و انرژی بر زبان میآورد. چهرهاش سرزنده و گونههایش اندکی سرخ است و ارتباط چشمی عمیقی برقرار میکند، که البته آزاردهنده نیست. هنگامی که در حال حرف زدن نیست، برای گوش دادن به جلو خم میشود و اغلب دستش را دراز میکند تا مخاطب خود را، هر که هست، لمس کند. اشکش هم زود راه میافتد.
او در طول مصاحبه چند باری چشمهایش خیس شد؛ هنگامی که تصویر روی جلد را دید و بعد وقتی که در مورد عشقهایش سخن گفت. او درباره عشق به همسرش میگوید: «با مردی پیمان زندگی بستم که او نیز برای اصالت و برای ارتباط تلاش میکند.» سوفی درباره عشق به فرزندانش، خاویر، الا-گریس و هادرین میگوید: «از داشتن آنها خیلی احساس خوشبختی و خوشحالی میکنم. مادرم، استلا بلایس هم انرژی فوقالعادهای برای پاکی و مهربانی دارد.»
ستاره زندگی من مادرم است
هر کس که لحظهای را در حریم پرجذبه اما لطیف گرگوار ترودو سپری کرده باشد، ناگزیر شیفتهی شیوهی او در بیان صمیمانهترین رؤیاهایش میشود. برای مثال وقتی که از او میپرسم در سال گذشته چه کسی بیشتر از همه الهامبخش او بوده است، شاید فکر کنید که کیت میدلتون، دوشس کمبریج، یا میشل اوباما را نام ببرد. اما او به من میگوید که به سلبریتیها اعتقادی ندارد، هر چند که میپذیرد فرهنگ و رسانههای ما تا حد زیادی حول آنها شکل گرفته است. سوفی البته میگوید که او و میشل اوباما در خلال دیدار رسمی مارچ گذشتهشان در واشینگتن، ارتباط بسیار خوبی با هم برقرار کردند، اما اضافه میکند که به طرف هر کسی که بخواهد دنیا را شکل بدهد و آمادهی شنیدن باشد، جذب میشود. گرگوار ترودو میگوید: «آدمهایی که قلبها و ذهنهایشان باز باشد، عمیقاً من را تحت تأثیر قرار میدهند. احساس میکنم هدف مشترکی داریم. حتی اگر به کل دنیا نگاه کنیم، با وجود آنکه به آسانی میتوان ناراحت و افسرده شد، اما میتوان دید که خوبیهای معمولی و انسانی، هنوز وجود دارد و باید که در میانهی این آشفتگیها، رونق بیشتری هم بگیرد. ندایی ما را به برخاستن، بالا بردن سطح هوشیاریمان و ارتباط با سایر انسانها فرا میخواند. فرصتهایی که اکنون در این کشور برای نسل ما فراهم است، بسیار بزرگ است.»
مشکلات در جوانی آغاز میشود
گرگوار ترودو در مورد اینکه چگونه به مرحلهی عشق به خویشتن رسید، دستکم یک نقطهی عطف مهم را به یاد میآورد. او در آن هنگام در اواخر دورهی نوجوانیاش بود و به همراه خانوادهاش در مونترآل زندگی میکرد. یک شب، هنگامی که در تختخوابش تنها بود، با صدای بلند مادرش را صدا زد: «گفتم، مامان، من مریضم. دارم عذاب میکشم. به کمک احتیاج دارم. بعد دوتایی با هم با صدای بلند گریه کردیم و گریه کردیم.» او میگوید بیماری پرخوری عصبی برای او یک نعمت بوده است، چون هنگامی که بر آن فائق آمد، دریافت که واقعاً چه کسی است.
این ماجرا و این دوره از زندگیاش هنوز هم چشمهای او را از اشک خیس میکند. از گرگوار ترودو پرسیدم که اگر یک زن را نام ببرد که بیشتر از همه زندگی او را شکل داده باشد، آن زن کیست. با چشمانی اشکآلود پاسخ داد: «مادرم.».
او میگوید حالا تلاش میکند که همان عشق بیقید و شرط را نثار فرزندان خود کند: «میبینم که بچههایم چطور این عشق را میپذیرند. وقتی به چشمهای هم نگاه میکنیم یا وقتی که به آنها شیر میدهم یا با آنها بازی میکنم یا در حمام با هم هستیم، این عشق به وضوح پیداست. حتی وقتی که با هم جر و بحثمان میشود. منظورم این است که آنها گاهی هم من را دیوانه میکنند؛ در مورد من اشتباه برداشت نکنید!»
زندگی با پدری فمینیست
گرگوار ترودو میگوید پدرش جین گرگوار، که کارگزار سهام بود، بر روی درک ابتدایی او از اینکه فمینیست بودن به چه معنایی است، تأثیر زیادی گذاشته است. میگوید پدرش بذر اعتماد به نیرومندی و استقامت فیزیکی بدنش را در وجود او کاشت. آن دو، به همراه عمویش، زمان زیادی را صرف پیادهروی و کمپ زدن در جنگل میکردند. سوفی میگوید: «من هم جزئی از گروه بودم و فکر میکنم که ناچار بودم به عنوان یک دختر جوان جایگاه و فضای خودم را پیدا کنم.»
او میگوید که گذراندن آن سالهای جوانی با پدر و عمویش در طبیعت، همچنین تأثیر مثبتی بر نوع رابطهی او با مردان گذاشته است.
سوفی ترودو میگوید: «من روابط دوستانهی فوقالعاده و زیبایی با دوستان مؤنثم دارم، اما همچنین با پسرها و مردها نیز حالا خیلی خوب کنار میآیم. فکر میکنم که داشتن این تعادل در میان دو جنس به من اجازه داده است که واقعیت رفتارهای متقابل و تفاوتهای اندک بین نیروهای درونی آنها را بهتر ببینم.»
گرگوار ترودو یکی از خالصترین و سرراستترین تعریفهایی را که از فمینیسم وجود دارد ارائه میدهد. موضوع فمینیسم برای او یک چیز است: دانستن واقعیتها و تمایل به انجام دادن کاری در مورد آن. او میگوید: «واقعیت آن است که نیمی از جمعیت دنیا هنوز رنج میکشد و از ابتداییترین حقوق خود برای مشارکت کامل در جامعه محروم است. اقتصاددانها و روانشناسهای رفتاری به شما خواهند گفت که این موضوع به ضرر زنان و همچنین مردان است، چون مردها موجودات خارقالعادهای هستند و وقتی که زنان بخشی از معادله نباشند، روح مردان نیز متزلزل میشود.»
دربارهی سوفی گرگوار ترودو
- متولد ۲۴ آوریل ۱۹۷۵ – پنجشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۵۴
- محل تولد: مونترال – کبک
- لیسانس ارتباطات از دانشگاه مونترال
- همبازی دوران کودکی جاستین ترودو
- آغاز ارتباط جدی با ترودو در جریان یک برنامه خیریه: جون ۲۰۰۳
- نامزدی: اکتبر ۲۰۰۴
- ازدواج: ۲۸ می ۲۰۰۵ – شنبه ۷ خرداد ۱۳۸۴
- دارای سه فرزند: خاویر: ۲۰۰۷، الاگریس: ۲۰۰۹ و هادرین: ۲۰۱۴
- مسلط به زبانهای فرانسه، انگلیسی و اسپانیایی
- مربی حرفهای یوگا