زندگی در کانادااقتصاد زندگیمالیات

چرا قانون جدید مالیات پزشکان و صاحبان بیزینس‌های کوچک را عصبانی کرده است؟

شماره ۱۰۶ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Issue 106 - For Web Page 2کارشناسان اقتصادی و مالی در سراسر دنیا، دریافت مالیات را یکی از باثبات‌ترین و به نوعی مهم‌ترین منبع برای کسب درآمد دولت‌ها به حساب‌ می‌آورند و کانادا از جمله کشورهایی است که اقتصاد مبتنی بر اخذ مالیات در آن نقش مهم و تاثیرگذاری دارد.

شهروندان کانادایی به دنبال پیدا کردن راه‌های فرعی برای فرار از مالیات یا پرداخت مالیات کمتر هستند و البته دولت هم تلاش دارد راه‌های سختگیرانه‌ای برای جلوگیری از فرار مالیاتی داشته باشد. دراین میان تکلیف موسسه‌ها و تجارتخانه‌‌های بزرگ معلوم است؛ درآمد کلان‌تر و مالیات بیشتر. اما تکلیف بیزینس‌های کوچک چیست؟

برخی اعمال مالیات برای آنها و قشر کم‌درآمد را ناعادلانه می‌دانند. از سویی دیگر، صاحبان مشاغل و بیزینس‌های کوچک راه‌های میانبر خود را اینگونه تعریف کرده‌اند که حقوق‌ها و دستمزدها و سودهای سهام‌شان را در بین اعضای خانواده تقسیم می‌کنند تا مجموع مالیات خانواده کاهش یابد. وزیر دارایی کانادا هم پیشنهاد داده است که با انجام آزمون معقول بودن مشارکت فرزندان خانواده قابلیت انتقال حقوق‌ها یا دستمزدها یا سودهای سهام را به فرزندان بزرگسال بین ۱۸ تا ۲۴ سال محدود کند. این تصمیم‌ها باعث شده صاحبان بیزینس‌های کوچک و به خصوص پزشکان، از دست وزیر دل خوشی نداشته باشند.

سهم عدالت در مالیات‌ها

حتی اگر فرض کنیم که مالیات بر درآمد  شرکت‌ها و بیزینس‌های کوچک در سه دهه گذشته عادلانه بوده است، حقیقت این است که مالیات در حال حاضر، عادلانه نیست. البته گروه‌های مختلفی شامل پزشکان، وکلا، صاحبان بیزینس‌های کوچک و مانند اینها از تخفیف‌های مالیاتی بسیاری در طی فعالیت خود بهره‌مند شده‌اند، اما این گونه استدلال‌ها همگی به وضعیت «شیب لغزنده» منتهی می‌شود. «ورن کریشنا»، استاد بخش «نظام رویه قضایی» در دانشکده‌ حقوق دانشگاه اوتاوا و مشاور حقوقی شرکت «Tax Chambers LLP» در تورنتو، می‌گوید: «”عدالت” واژه‌ای جادویی است. ما معمولا فکر می‌کنیم که اگر انجام کاری برای دیگران عادلانه باشد، ما هم باید اجازه داشته باشیم آن را انجام بدهیم.» نظرات در این حوزه متفاوت است هرچند همگی حول یک محور باشد یعنی مالیات دادن و اخذ مالیات. وزیر دارایی کانادا، تاجر و سیاستمدار کانادایی از سهم عادلانه در مالیات صحبت می‌کند.

بیل مورنو از چه چیزی ناراحت است؟

لیبرال‌ها می‌گویند برخی از مالیات‌دهندگان، از شرکت‌های خود استفاده می‌کنند تا کمتر از«سهم عادلانه»ای که برایشان در نظر گرفته شده است، مالیات بدهند. اما این تصمیم در کنار آنکه بسیاری از افراد پردرآمد را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اثرات جانبی ناخواسته‌ای نیز بر صاحبان بیزینس‌های کوچک (مانند رستوران‌دارها، تعمیرکاران دوچرخه و صاحبان خشکشویی‌) خواهد گذاشت که ستون فقرات اقتصاد به شمار می‌آیند و احتمالا ناچار خواهند شد که مالیات بیشتری  بپردازند و در نتیجه از لحاظ مالی وضعیت ناگوارتری پیدا کنند.

بیل مورنو دقیقا می‌خواهد چه چیزی را تغییر دهد؟

مورنو قصد دارد سه رویه را تغییر دهد یا به کلی حذف کند. این رویه‌ها عبارتند از:

۱- توزیع درآمد (Income Sprinkling): صاحبان بیزینس‌ها از این طریق درآمدهای خود از جمله حقوق‌ها و دستمزدها و سودهای سهام‌شان را در بین اعضای خانواده تقسیم می‌کنند تا مجموع مالیات خانواده کاهش یابد. دولت می‌خواهد قابلیت انتقال حقوق‌ها یا دستمزدها یا سودهای سهام را به فرزندان بزرگسال بین ۱۸ تا ۲۴ سال محدود کند. پیشنهاد مورنو این است که یک «آزمون معقول بودن» درباره‌ میزان واقعی مشارکت فرزند بزرگسال در بیزینس به عمل آید و بر آن اساس تعیین شود که آیا باید مالیات کمتری پرداخت شود یا مالیات بیشتری. کارل مک‌آرتور، استادیار دانشکده‌ حقوق دانشگاه وسترن انتاریو در لندن، می‌گوید: «پیش‌نویس این قانون در شکل فعلی آن، عمدتا  بر تقسیم درآمدها اثرگذار خواهد بود که امر بسیار فراگیری است. این قانون من را متقاعد کرده است که بالاخره قرار است در مورد توزیع درآمد در بیزینس‌های کوچک اتفاقی بیفتد. واقعیت این است که به سختی می‌توان برای درست بودن سیاست توزیع درآمد در بیزینس‌های کوچک توجیهی اقامه کرد. بنابراین این (تغییرات) به نحوی پیش خواهد رفت.» واقعیت این است که لیبرال‌ها خود را در هیئت شرکای طبقه‌ متوسط مالیات‌دهندگان به تصویر کشیده‌اند. مک‌آرتور می‌گوید: «این بدان معنی است که آنها می‌خواهند سیستم مالیات برای مردمانی که هزینه‌های روزمره‌ خود را از چک‌های حقوق‌شان تامین می‌کنند، عادلانه‌تر باشد. تمرکز بر تقسیم درآمدها این کار را به انجام خواهد رساند.»

۲- ایجاد تغییرات در مالیات بر درآمد بیزینس‌های انفعالی: نخستین ۵۰۰ هزار دلار درآمد حاصل از شرکت‌ها نرخ مالیات فوق‌العاده جذابی دارد (که حدود ۱۵ ٪ است و البته از استان به استان ممکن است تفاوت‌های اندکی داشته باشد). اما اگر کسی به این همه پول برای تامین سبک زندگی خود نیازی نداشته باشد، می‌تواند بقیه را در شرکت نگه دارد و آن را در سهام، اوراق قرضه یا صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری کند. برای مقایسه، اگر شما یک کارمند حقوق‌بگیر در بالاترین رده‌بندی مالیاتی باشید، ناچار خواهید بود که ۵۰ ٪ از درآمد خود یا حتی بیشتر را به عنوان مالیات بپردازید. دولت در حال جستجوی راه‌هایی برای محدود ساختن سود حاصل از ترک درآمدهای اضافی در داخل شرکت برای افزایش آن از طریق پورتفوهای سرمایه‌گذاری انفعالی است.

۳- بستن گریزگاه‌هایی که اجازه‌ تبدیل درآمد به عواید سرمایه‌ای را می‌دهد. این اقدام دولت تدبیر مالیاتی پیچیده‌تری با هدف بستن راه‌های تبدیل درآمدهای حقوقی به عواید سرمایه‌ای است (که نرخ‌های مالیات کمتری دارند).

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟