بهنام در مونترال و آیدا در رشت؛ تازه عروس و دامادی که هنوز مزه زندگی مشترک را نچشیدهاند
پس از این که پاندمی کرونا در کانادا اعلام شد، دولت از تاریخ ۱۸ مارچ محدودیتهایی را برای سفر به کشور در نظر گرفت. این محدودیتها از آن زمان تاکنون در حال تمدید شدن هستند و براساس آنها، همسران افراد دارای ویزای موقت نمیتوانند به کانادا بیایند. ویزای آیدا ۸ روز قبل از اعلام محدودیتها صادر شد، اما او هم مشمول این قانون شد و نتوانست برای زندگی در کنار همسرش به کانادا بیاید
فهرست مطالب
- تنها ۲۰ روز برای مراسم عقد در کنار هم بودیم
- آمدن ویزای همسرم مصادف شد با پاندمی کرونا
- بعد از آمدن کرونا بارها برای گرفتن ویزا تلاش کردیم اما به نتیجه نرسیدیم
- در نامهای که به IRCC نوشتم، توضیح دادم که نمیتوانم به ایران برگردم
- دانشگاه کنکوردیا نامه ضرورت حضور را برای من صادر نکرد
- تا تکلیفمان مشخص نشود، نمیتوانیم هیچ کاری بکنیم
- در جلسات مشاوره آنلاین شرکت میکنیم
زوجهای زیادی به دلیل تصمیم دولت کانادا مبنی بر غیرضروری تشخیص دادن ورود همسران افراد دارای ویزای موقت به این کشور، از یکدیگر دور ماندهاند و معلوم هم نیست این محدودیت کرونایی تا چه زمانی ادامه داشته باشد.
اما در این میان، زوجهایی هستند که شرایط آنها سختتر است، مثل بهنام و آیدا که شهریور سال گذشته در ایران مراسم عقدشان را برگزار کردند و تنها چند روز در کنار هم بودند. بعد از آن، بهنام مجبور شد به دلیل شغل و تحصیلش به کانادا برگردد و قرار بود آیدا هم بعد از گرفتن ویزا به او ملحق شود، اما پاندمی کرونا از راه رسید و همه چیز را به هم ریخت.
حالا ۱۳ ماه است که این زوج تازه ازدواج کرده همدیگر را ندیدهاند و تلاشهایشان برای بودن در کنار هم تاکنون نتیجهای نداشته است.
در این مطلب، میتوانید شرایط زندگی این زوج و مشکلات آنها را از زبان خودشان بخوانید.
آیدا یکتا و بهنام کشاورزی از آن دسته زوجهایی هستند که ماههاست به دلیل محدودیتهای کرونایی دولت کانادا در ورود به این کشور، مجبور شدهاند جدا از یکدیگر باشند.
آیدا در ایران و شهر رشت زندگی میکند و بهنام که ۲۹ سال دارد در مونترال کانادا و در دانشگاهConcordia مشغول به تحصیل در رشته مکانیک است.
از آنجایی که بهنام ویزای موقت تحصیلی دارد، دولت کانادا ورود همسر او به این کشور را غیرضروری تشخیص داده است.
مشکل بزرگتر این است که مشخص نیست این شرایط تا چه زمانی ادامه داشته باشد.
تنها ۲۰ روز برای مراسم عقد در کنار هم بودیم
آیدا درباره مشکلی که او و همسرش درگیر آن شدهاند اینگونه توضیح میدهد: «من و بهنام روز ۴ شهریور سال گذشته عقد کردیم و ۲۰ روز بعد همسرم مجبور بود به دلیل شغل و تحصیلش به کانادا برگردد.»
او ادامه میدهد: «بعد از این که همسرم به کانادا رفت، مدتی برای گرفتن ویزای من دوندگی کردیم، اما ریجکت کردند تا این که دوباره اقدام کردیم و توانستم ویزا بگیرم، اما گرفتن ویزای من مصادف شد با پاندمی کرونا».
آمدن ویزای همسرم مصادف شد با پاندمی کرونا
بهنام نیز در این باره میگوید: نوامبر سال ۲۰۱۹ ویزای همسرم یکبار ریجکت شد و دفعه بعدی که اقدام کردیم طول کشید تا دلایل ریجکت شدن را توضیح بدهیم و رفع کنیم و سایر مراحل را طی کنیم.
او ادامه میدهد: در تاریخ ۱۰ مارچ، ویزای همسرم آمد، اما بلافاصله کرونا از راه رسید و ورود دارندگان ویزای ویزیتور به کانادا ممنوع شد.
بعد از آمدن کرونا بارها برای گرفتن ویزا تلاش کردیم اما به نتیجه نرسیدیم
او ادامه میدهد: «با این که تاریخ ویزای همسر من مربوط به قبل از ۱۸ مارچ بود، اما باز هم به نتیجه نرسیدیم. حتی از طریق قطر هم اقدام کردیم چون این کشور ویزا را برای مرزبانی کانادا میفرستد، اما از طریق مرزبانی هم ریجکت شدیم.
۴بار هم که دولت ما را ریجکت کرد».بهنام در طی ۱۳ ماهی که از همسرش دور بوده از راههای مختلف تلاش کرده تا آیدا بتواند به کانادا بیاید و بالاخره آنها زندگی مشترک خود را آغاز کنند، اما تمام این تلاشها تاکنون به در بسته خورده است.
او در این رابطه توضیح میدهد: «من برای حل این مشکل از ماه جون تا الان با نمایندههای پارلمان و رییسدفترهای آنها در تماس بودم اما آنها هم نتوانستند برای ما کاری بکنند. یکی از آنها به IRCC زنگ زد اما IRCC درخواست ایشان را هم ریجکت کرد. یکی دیگر از آنها هم سعی میکند اطلاعات جدیدی که در این رابطه وجود دارد را به اطلاع من برساند تا از اخبار جدید خبر داشته باشم».
در نامهای که به IRCC نوشتم، توضیح دادم که نمیتوانم به ایران برگردم
بهنام تا آگوست ۲۰۲۱ اجازه تحصیل در کانادا و ۲۰ ساعت کار در هفته دارد. او در حال حاضر، در شرکتی زیر نظر Rogers، بهصورت پارتتایم و ۲۰ ساعت در هفته کار میکند. او همچنین، در دانشگاه Teacher Assistant است و قرارداد ۱۵۰ ساعته دارد.
او همه این نکات را به IRCC توضیح داده اما باز هم نتیجهای نگرفته است.
بهنام در این رابطه توضیح میدهد: «در نامههایی که برای IRCC فرستادم، اشاره کردم که دو جا کار میکنم و به خاطر قراردادی که بهعنوان مدرس با دانشگاه امضا کردهام، نمیتوانم به ایران برگردم.»
او ادامه میدهد: «از طرف دیگر، به آنها توضیح دادم که برای پرداخت شهریه دچار مشکلات مالی شدهام، چون پولها پیش همسرم مانده و بهخاطر تحریمها نمیتوانیم پولها را از ایران به کانادا منتقل کنیم. از آنها خواستم به همسرم اجازه ورود بدهند تا از این طریق پولها به دستم برسد و بتوانم شهریهام را پرداخت کنم. با تمام این توضیحات، باز هم ما را ریجکت کردند».
دانشگاه کنکوردیا نامه ضرورت حضور را برای من صادر نکرد
بهنام ادامه میدهد: «یکی از نکاتی که در نامه به IRCC روی آن تاکید کردم این بود که من خدمتی به دانشگاه ارایه میدهم، اما دانشگاه حتی یک نامه ضرورت حضور برای من صادر نمیکند. در حالی که اگر این نامه را داشتم، به همسرم اجازه ورود داده میشد. حتی به رییس دانشگاه ایمیل زدم و این موضوع را مطرح کردم اما کمکی به من نکردند. هر بار ذکر میشود که دلیل موجهی برای آمدن همسر شما به کانادا وجود ندارد».
تا تکلیفمان مشخص نشود، نمیتوانیم هیچ کاری بکنیم
این شرایط، مشکلات زیادی را هم برای آیدا بهوجود آورده است. او که مهندسی پلیمر خوانده و در حال حاضر، در رشت زندگی میکند، مدتی مشغول به کار بوده اما از آنجایی که امکان داشت کارهای آمدنش به کانادا درست شود، از محل کارش استعفا داده است. با این وجود، در حال حاضر نه مشغول کار است نه میتواند به کانادا بیاید و همه چیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
او میگوید: «شرایط طوری شده که هر کاری میخواهیم انجام دهیم، میگوییم دست نگه داریم، شاید کارمان درست شد و این بار جواب مثبت گرفتیم و من توانستم به کانادا بروم».
بهنام و آیدا حدود دو سال است که از هم دور هستند، چون یک سال قبل از عقد هم بهنام در کانادا بود و آیدا در ایران. فقط سال گذشته بهنام به مدت ۲۰ روز به ایران آمد و مراسم عقد برگزار شد و دوباره به کانادا برگشت.
در جلسات مشاوره آنلاین شرکت میکنیم
پیش آمدن این شرایط، آنهم در روزها و ماههای اول ازدواج، تاثیر منفی زیادی روی روحیه آیدا گذاشته است. او در این باره توضیح میدهد: «استرسها و فشارهای روحی زیادی روی ما وارد شده و به همین دلیل، چند جلسه مشاوره رفتم تا از شدت این استرسها کم شود. حتی بهنام هم بهصورت آنلاین در این جلسات مشاوره شرکت کرده است.
از طرف دیگر، خانوادهها هم نگران هستند و دائم از ما پرسوجو میکنند که چه زمانی کارمان درست میشود و همین پرسوجوها فشار ذهنی زیادی ایجاد میکند. مشکل دیگر این است که در حال حاضر، بیکار هستم و بهخاطر این شرایط نمیتوانم به یک شرایط کاری پایدار فکر کنم».
یک دیدگاه