داستان ۹۷ سال زندگی مرد مهاجری که از جنگ جهانی دوم نجات یافت و به کانادا آمد
ناتان که بهعنوان سرباز ارتش لهستان در جنگ جهانی دوم حضور داشت و از این جنگ جان سالم به در برده و به کانادا مهاجرت کرده بود، در این کشور فعالیتهای خیرخواهانه بسیاری انجام داد. او به تاسیس Beth El synagogue در Don Mills در تورنتو کمک کرد. همچنین، عشق ناتان به مردم باعث شد که اوایل دهه ۹۰ زندگی خود را با رهبری جمعآوری کمکهای مالی سپری کند
فهرست مطالب
- ناتان قلب بزرگی داشت و به تمام کسانی که نیاز به کمک داشتند، کمک میکرد
- ناتان و برادرش در دوران نوجوانی نجاری را از پدر یاد گرفتند
- ناتان و جو علیرغم مخالفت پدرشان، به روسیه اعزام شدند
- این دو برادر به اسارت ارتش شوروی درآمدند
- وقتی آنها به ارتش لهستان ملحق شدند و فهمیدند که پدر و مادرشان کشته شدهاند
- ناتان با دریافت ۳ مدال شجاعت، ارتش را ترک کرد
- وقتی ناتان و خواهرش به جو در تورنتو پیوستند
- دو برادر، شرکت ساختمانی خود را در هلیفکس تاسیس کردند
- ناتان در تورنتو ازدواج کرد و صاحب 4 فرزند شد
- ناتان و جو خانههایشان را لب رودخانهای در انتاریو ساختند و فرزندانشان با هم بزرگ شدند
- فعالیتهای خیرخواهانهای که ناتان در تورنتو انجام میداد
ناتان یک مهاجر لهستانی بود که پس از یک زندگی پرماجرا در سن ۲۶ سالگی به کانادا آمد و امسال در سن ۹۷ سالگی درگذشت. او به قدری در انجام کارهای خیر در کانادا معروف بود که، حتی به او لقب «آدم مردمی» و «مرد خانواده» داده بودند.
ناتان گادفری در لهستان به دنیا آمد، اما دوران نوجوانی و جوانی او مصادف با جنگ جهانی دوم و حمله آلمان به لهستان شد. زمانی که لهستان اشغال و مدارس تعطیل شدند، پدر ناتان به او و برادرش جو، نجاری یاد داد؛ کاری که نه تنها در جنگ، بلکه بعد از مهاجرت به کانادا هم به درد ناتان خورد.
او که به «سرباز کلنگدار» معروف شده بود، به همراه برادرش به اسارت شوروی درآمد، اما بعدا توانست فرار کند. ناتان بعد از جنگ، خواهرش را در اردوگاه آوارگان پیدا کرد و توانست همراه با او در تورنتو به جو ملحق شود و از مهارتهایی که یاد گرفته بود برای ساختن زندگیاش در کانادا استفاده کند.
در این مطلب، به زندگی پر فراز و نشیب این مرد سخاوتمند اشاره شده است.
Nathan Godfrey مردی بود که با القابی مانند سرباز کلنگدار، سازنده، آدم مردمی و مرد خانواده شناخته میشد. او در ۹ نوامبر ۱۹۲۲ در لهستان به دنیا آمد و امسال در سن ۹۷ سالگی بر اثر نارسایی قلبی در تورنتو از دنیا رفت.
ناتان قلب بزرگی داشت و به تمام کسانی که نیاز به کمک داشتند، کمک میکرد
ناتان مرد بزرگی بود و قلب بزرگی داشت. او وقتی میفهمید که فردی به کمک نیاز دارد، برایش موادغذایی یا بلیطهای حملونقل عمومی یا نهار میخرید و گاهی این کار را طی چند سال انجام میداد.
ناتان با خانواده خود نیز مهربان بود. مثلا زمانی، دخترش آرزو داشت به خانه بیاید، اما از آنجایی که تنها بود و باید با یک نوزاد ۳ ماهه و یک کودک نوپا، بهمدت ۴ ساعت رانندگی میکرد، برای این کار تردید داشت. به همین دلیل، ناتان با اتوبوس به اتاوا رفت، آنها را در مسیر رفتوبرگشت همراهی کرد و سپس با اتوبوس به تورنتو برگشت.
همچنین، هنگامی که ناتان متوجه شد هیچکس برای حمایت از وعدههای غذایی عزاداران در یک مراسم سوگواری هفت روزه داوطلب نشده است، تمام وعدههای غذایی این مراسم را تهیه کرد.
ناتان و برادرش در دوران نوجوانی نجاری را از پدر یاد گرفتند
ناتان و برادرش Joe، در دوران نوجوانی و در زمانی که اشغال لهستان از سوی آلمان، مدارس را به تعطیلی کشاند، در مغازه نجاری پدرشان مشغول به کار شدند. آنها در این مغازه، مهارتهایی را یاد گرفتند که در آینده باعث زنده ماندنشان شد.
ناتان و جو علیرغم مخالفت پدرشان، به روسیه اعزام شدند
در سال ۱۹۴۱، با پیشروی نیروهای آلمانی در زادگاه ناتان یعنی Zbaracz، او و برادرش با ۶۰ جوان یهودی دیگر جمع شدند و تصمیم گرفتند که صبح روز بعد عازم روسیه شوند. اما صبح روز اعزام، فقط ۳ نفر از آن ۶۰ نفر به همراه ناتان و جو در محل حرکت حاضر شدند.
آن روز پدر ناتان کیلومترها دنبال آنها رفت و به پسرانش التماس میکرد که آنجا را ترک نکنند، اما التماسهای او بیهوده بود. با این حال، بسیاری از جوانانی که در شهر ماندند، بعدها توسط نازیها مورد اصابت گلوله قرار گرفتند.
این دو برادر به اسارت ارتش شوروی درآمدند
ناتان و جو وقتی به سمت شرق حرکت میکردند، به اسارت ارتش شوروی درآمدند. البته، بهعنوان نجار با آنها خوب رفتار میشد، اما تنها چیزی که این دو برادر میخواستند این بود که به خانه خود در لهستان آزادشده، برگردند.
وقتی آنها به ارتش لهستان ملحق شدند و فهمیدند که پدر و مادرشان کشته شدهاند
در سال ۱۹۴۴، این دو برادر بدون داشتن کارت شناسایی و بهصورت قاچاقی به یک باند انتقال نیرو در ارتش لهستان ملحق شدند.
ناتان موقع عبور از Zbaracz در راه رفتن به جبهه، متوجه شد كه چگونه پدر و مادرش همراه با ۳ فرزند یتیمی كه به آنها پناه داده بودند، کشته شدهاند. هیچکس نمیدانست چه اتفاقی برای Peppa، خواهر ناتان افتاده بود.
ناتان با دریافت ۳ مدال شجاعت، ارتش را ترک کرد
مهارتهای کلنگداری ناتان در پاکسازی میادین مین باعث شد که وظیفه او در ارتش با جنگ در سال ۱۹۴۵ به پایان نرسد و او همچنان مشغول به خدمت در ارتش باشد. با این وجود، ناتان پس از مدتی، ۳ مدال شجاعت خود را گرفت و در سال ۱۹۴۶ ارتش را ترک کرد.
وقتی ناتان و خواهرش به جو در تورنتو پیوستند
ناتان، ماهها از طریق راهآهن زیرزمینی یهودیان حرکت کرد و یک شب از کوههای آلپ اتریش به یکی از اردوگاههای آوارگان در ایتالیا رفت و متوجه شد پپا، خواهرش به آنجا پناهنده شده است. در سال ۱۹۴۸، ناتان و پپا از اقیانوس اطلس، the Atlantic به سمت تورنتو حرکت کردند تا به جو که ماهها قبل به تورنتو رسیده بود، بپیوندند.
دو برادر، شرکت ساختمانی خود را در هلیفکس تاسیس کردند
به محضی که ناتان و پپا به Halifax وارد شدند، یک مقام مهاجرت به ناتان پیشنهاد کرد تا نام خود را به Gotfriend تغییر دهد، زیرا تلفظ این نام آسانتر بود. سپس در سال ۱۹۵۵، وقتی ناتان و جو اولین شرکت ساختمانی خود را تاسیس کردند، وکیل آنها به این فکر افتاد که نام خانوادگی Godfrey Construction برای تجارت بهتر خواهد بود. بنابراین، آنها دوباره نام خود را تغییر دادند.
ناتان در تورنتو ازدواج کرد و صاحب 4 فرزند شد
با وجود کابوسهای ناگفتهای که سالها ناتان را آزار میداد، او تصمیم گرفت زندگیاش را بسازد. برای همین، قرار ملاقاتی با Mary Lucatch گذاشت و سرانجام در سال ۱۹۵۴ با او ازدواج کرد. این زوج در تورنتو صاحب ۴ فرزند به نامهای Stephen، Arlene، Michael و Barry شدند.
آنها در طی این مدت از خانهای به خانه دیگر نقلمکان میکردند؛ خانههایی که همه به دست ناتان ساخته شده بودند.
ناتان و جو خانههایشان را لب رودخانهای در انتاریو ساختند و فرزندانشان با هم بزرگ شدند
ناتان و جو كلبههای خود را در کنار یکدیگر و بر لب رودخانهای در Washago در انتاریو، ساختند؛ جایی كه فرزندانشان تابستانها را با یکدیگر میگذراندند و بزرگ میشدند. جمعه شبها، فرزندان ناتان بیشتر از همیشه انتظار میکشیدند تا پدرشان از شهر برسد، اما تمایل شدید ناتان برای معاشرت با مردم و مکالمههایی که از پایان دادن به آنها بیزار بود، اغلب باعث تاخیرش میشد.
وقتی فرزندان ناتان بزرگ شدند و خانه را ترک کردند، او با وجود دلتنگی همسرش ماری، اغلب، خلوت کلبه را برای یک چرت رضایتبخش در بعدازظهر مغتنم میشمرد.
فعالیتهای خیرخواهانهای که ناتان در تورنتو انجام میداد
ناتان به تاسیس Beth El synagogue در Don Mills در تورنتو کمک کرد. همچنین، عشق او به مردم باعث شد که اوایل دهه ۹۰ زندگی خود را با رهبری جمعآوری کمکهای مالی سپری کند.
تقریبا هیچ چیز نمیتوانست اشتیاق ناتان برای زندگی را از میان ببرد، نه جراحی قلب در ۸۸ سالگی و نه مرگ همسرش ماری در سال ۲۰۱۸. حتی بهانهگیریهای روزافزون ماری در اواخر عمرش، نتوانسته بود مراقبتهای فداکارانه ناتان را تحتتاثیر قرار دهد.
ناتان به تازگی پاسپورت خود را تعویض کرده بود و قصد داشت به سفر برود، اما قلب سخاوتمندش در ۹۷ سالگی از تپیدن ایستاد.
[elfsight_pdf_embed id=”324″]
[elfsight_pdf_embed id=”330″]
یک دیدگاه