سه خانواده پرجمعیت در کانادا و زندگی خوب در خانههایی کوچک
خیلی از خانوادههایی که در کانادا زندگی میکنند و بیشتر از دو فرزند دارند، ترجیح میدهند به خانهای بزرگ نقل مکان کنند تا بچههایشان فضایی کافی برای بازی و زندگی داشته باشند. از آنجایی که خانههای ویلایی در شهر قیمت زیادی دارند، خیلیها مجبورند برای رسیدن به این خواسته خود، حومه شهرها را انتخاب کنند.
اما برخی از خانوادهها هم هستند که میخواهند کودکانشان در محیط شلوغ و بانشاط شهری بزرگ شوند و البته میدانند که باید برای زندگی در یک فضای کوچکتر آماده شوند. این مطلب درباره سه خانوادهای است که چنین تصمیمی گرفتهاند و درباره تجربه خودشان از یک خانه کوچک و یک خانواده بزرگ میگویند.
شماره ۱۳۲ هفتهنامه آتش را از اینجا دانلود کنید
داستان سه خانواده کانادایی در سه شهر مختلف کانادا میتواند برای شما آموزنده باشد؛ اینکه چه طور خانوادهای بزرگ را در خانهای کوچک، خوشحال نگه داریم.
خانواده اول: پنج فرزند در ونکوور
اینجا روابط بیشتری برقرار میشود
برنامهی آدریان کروک این نبود که پنج فرزند خود را در کاندوی سهخوابهای در دانتاون ونکوور بزرگ کند. اما قیمتهای سر به فلککشیدهی بازارهای املاک و اجاره در بیشتر نقاط کشور، برخی از خانوادهها را بر آن داشته است که فضاهای کوچک را به خانههای گل و گشاد در حومهها ترجیح بدهند؛ و این مزایای غیرمنتظرهای نصیب آنها کرده است.
کروک پس از آنکه طلاق گرفت، در اشتیاق روابط اجتماعیای که به گفتهی او در شهر با سهولت بیشتری در دسترس است، از حومه به دانتاون نقل مکان کرد.
اکنون خانوادهی ششنفرهی او در کاندویی به مساحت ۱,۰۰۰ فوت مربع در قلب ونکوور زندگی میکنند. کروک میگوید سکونت در این مکان، به آنها اجازه میدهد سبک زندگی سالمتر و قابلتحملتری داشته باشند و او نیز میتواند وقت بیشتری را با بچههای ۵، ۷، ۹، ۱۰ و ۱۱ سالهی خود بگذراند.
زندگی در فضای کوچک برای آنها مستلزم بعضی خلاقیتها بوده است؛ مثل استفاده از تختخوابهای تاشو در اتاق خواب پسرها. اما او میگوید که خانوادهاش حالا میتوانند به آسانی و با پای پیاده به پارکها، گالریها و کتابخانهها بروند و همچنین اینکه زندگی در دانتاون، میتواند چیزهایی دربارهی تنوع فرهنگی به بچهها بیاموزد که شاید در حومهی شهر ممکن نباشد.
کروک، که در حوزهی فناوری فعالیت میکند، میگوید: «زندگی در مرکز شهر باعث میشود که بچهها درک قویتری از دنیا و امکانات آن پیدا میکنند. میتوان امیدوار بود که نسبت به زندگی در حومه نیز، که همهی آدمها مثل هم هستند، احساس همدلی بیشتری در آنها به وجود آید.»
کروک میگوید مردم به اشتباه تصور میکنند که بچهها به فضای زیادی نیاز دارند.
او میگوید: «بچهها قبل و بیش از هر چیزی به این نیاز دارند که شما نزدیکشان باشید و تا جایی که ممکن است به آنها عشق بورزید. غیر از این، آنها احتیاج دارند که کارهای خلاقانه و انعطافپذیر انجام بدهند. آنها میخواهند که تا جای ممکن در تخیلات خود آزادی عمل داشته باشند و کسی واقعیت آنها را کنترل نکند.»
کاناداییها به شکل فزایندهای در حال گذار به زندگیهای کوچکتر هستند. بر اساس دادههای سازمان آمار کانادا، تعداد ساکنان آپارتمانهای بلندتر از پنج طبقه، بین آمارگیریهای سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۶ رشدی ۱۲ درصدی داشته است.
این تغییر به شکل ویژهای در بریتیشکلمبیا مشهود بوده است، به گونهای که در این استان، تعداد افراد ساکن در خانههای ویلایی تکواحدی ۴ / ۱ درصد کاهش یافته، در حالی که ساکنان آپارتمانهای بلندتر از پنج طبقه بیش از ۲۳ درصد افزایش پیدا کرده است.
خانواده دوم: سه فرزند در وینیپگ
نمیتوانید از دست هم فرار کنید
کسانی که خارج از بازارهای داغ املاک زندگی میکنند نیز در حال انتخاب فضاهای کوچکتر هستند، از جمله شلی واندربیل، هنرپیشه، که همراه با شوهر و سه فرزند خود در خانهای ۹۵۰ فوت مربعی در وینیپگ زندگی میکنند.
واندربیل میگوید از قبل برنامهای برای زندگی در فضای کوچک نداشتهاند، اما برای خانوادهی آنها، که شامل فرزندانی ۱۵ ماهه، سه ساله و ۶ ساله است، این نوع زندگی جوابگو بوده است.
او میگوید: «بچههای من همه در این فضا بزرگ شدهاند. به نظر نمیرسد که برای آنها کوچک باشد. آدم یک جورهایی، عادت میکند.»
واندربیل اضافه میکند که زندگی در چنین فضاهای کوچکی، به بچهها حل مسأله، خلاقیت و رفع کشمکش نیز میآموزد.
او میگوید: «اگر از دست کسی عصبانی باشید، نمیتوانید به جای دیگری بروید و از آن فرد دور شوید. باید موضوع را حل و فصل کنید. یاد میگیرید که با دیگران کنار بیایید.»
واندربیل میگوید زندگی در فضایی که مساحت کوچکتری دارد، نیازمند انعطافپذیری است. خانوادهی او یاد گرفته اند که از هر اتاقی برای اهداف مختلفی بهره بگیرند و طبق نیاز، آدمها و چیزها را جابجا کنند.
نتایج گاهی غیر متعارف هستند، او به این نکته اشاره میکند که انتظار اینکه خانوادهها در خانههای بزرگ و فراخ زندگی کنند، چیز نسبتا جدیدی است و خارج از آمریکای شمالی، در بسیاری جاها وجود ندارد.
واندربیل میگوید: «فکر میکنم باید چنین توقعاتی را کنار بگذاریم و اگر بچهمان را در تخت نردهدار میخوابانیم به این دلیل که کوچکتر از تختهای معمولی است یا چرخ دارد و راحتتر جابجا میشود، احساس عذاب وجدان پیدا نکنیم. در واقع شما فقط کاری را انجام میدهید که خانوادهتان به آن نیاز دارد و به نظر میرسد که برای شما مناسب باشد.»
خانواده سوم: سه فرزند در مونترال
ما دیگر کادو قبول نمیکنیم
امیلی موریس، یک نویسنده است. خانوادهی پنجنفرهی او در کاندوی ۱,۰۰۰ فوت مربعی و دو خوابهای در دانتاون مونترال زندگی میکند. امیلی میگوید مینیمالیسم نیز نقش مهمی در کوچک زندگی کردن دارد.
او میگوید باید مرتب مشغول جمع و جور کردن باشید و همچنین، به کسانی که میخواهند برای بچهها هدیه بخرند جواب منفی بدهید، که میتواند کار دشواری باشد.
او میگوید: «باید در این خصوص مراقب باشید. یا اینکه اگر اجازه دادید چیزهای جدید وارد خانه شود، باید حاضر باشید که آنها را خارج کنید.»
او میگوید بچههایش در کریسمسها و جشن تولدها، به جای اسباببازی و لباس، میخواهند عضو موزهها بشوند یا در فعالیتهایی مانند آموزش شنا شرکت کنند. آنها که ۷، ۶ و ۴ سال دارند، به متخصصانی در امر به اشتراک گذاری تبدیل شدهاند.
آنها هر سه در یک اتاق میخوابند و تختخوابهای تا شو با تشکهای بیرون کشیدنی دارند و به گفتهی موریس، در خانه از یک قانون مهم پیروی میکنند: روز اولی که برای کسی اسباببازی میخرند مال خودش است، اما از فردایش دیگر به همه تعلق دارد.
او میگوید که در نتیجهی همین امر، بچهها رابطهی فوقالعاده نزدیکی با هم دارند.
موریس که شرح تجربهی خانوادهی خود را در وبلاگش با عنوان «Our Nest in the City» (لانهی ما در شهر) مینویسد، میگوید: «نمیخواهم بگویم که خودمان انتخاب کردیم خانهی کوچکی داشته باشیم. انتخاب ما این بود که در خود شهر زندگی کنیم و این مستلزم یک خانهی کوچک بود. ولی ما هفت سال است که در خانهای کوچک بچههایمان را بزرگ میکنیم و من اصلاً نمیخواهم در این وضعیت تغییری به وجود بیاید. این شرایط برای خانواده و برای بچهها واقعاً عالی بوده است.»