پسر یکی از کشتهشدگان کانادایی در سالگرد ۷ اکتبر: این اتفاق، حباب زندگی عادی مرا ترکاند و دیدگاه مرا تغییر داد
دقیقا یک سال از ۷ اکتبر میگذرد؛ روزی که حمله حماس به اسرائیل، دنیا را در شوک فرو برد و سرآغاز جنگی بزرگ شد.
در حمله ۷ اکتبر، تعدادی از کاناداییهایی که در اسرائیل به سر میبردند، جان خود را از دست دادند.
یکی از این افراد، خانم Vivian Silver، فعال حقوق بشر ۷۴ ساله بود.
ابتدا تصور میشد او گروگان گرفته شده است، اما جسد او با استفاده از آزمایش DNA شناسایی و مشخص شد که او در خانهاش به آتش کشیده شده است.
خانم سیلور که در وینیپگ به دنیا آمده بود، در دهه ۱۹۷۰ به اسرائیل نقلمکان کرد و بیش از ۳۰ سال در Kibbutz Be’eri که در فاصله مرز غزه قرار دارد، زندگی میکرد.
او سالها بهعنوان یک فعال اجتماعی و مدافع همزیستی مسالمتآمیز بین اسرائیلیها و فلسطینیها فعالیت داشت.
در سالگرد ۷ اکتبر، آقای Yonatan Zeigen، پسر خانم سیلور مصاحبهای با رسانه کانادایی CBC News داشت و درباره مادرش صحبت کرد.
آقای Zeigen که پیش از جنگ، بهعنوان مددکار اجتماعی مشغول به فعالیت بود، در این مصاحبه توضیح داده که در یک سال اخیر، چه تغییراتی در دیدگاه او ایجاد شده و چه ایدههای جدیدی پیدا کرده است.
صبح روز ۷ اکتبر، هنگامی که شبه نظامیان حماس وارد Kibbutz Be’eir شدند، خانم Vivian Silver در اتاق خود در حال مصاحبه با یک برنامه رادیویی اسرائیلی بود.
آخرین پیامهای او برای پسرش، Yonatan Zeigen در ساعت ۱۰:۵۴ صبح ارسال شد.
پسرش به او پیام داد: «من همراهت هستم.»
او نیز پاسخ داد: «حضورت را حس میکنم.»
نام خانم سیلور در میان اسامی کشتهشدگانی که بلافاصله منتشر شد، وجود نداشت و گمان میرفت او را بهعنوان گروگان به غزه بردهاند.
اما در ماه نوامبر، جسد او با استفاده از آزمایش DNA شناسایی شد.
آقای Zeigen پس از مرگ مادرش، کار خود را به عنوان مددکار اجتماعی رها کرد تا فعالیتهای مادرش را ادامه دهد.
این مرد ۳۵ ساله، سال گذشته را صرف گفتگو با رسانهها، ایراد سخنرانی، تقویت روابط با دیپلماتهای اسرائیلی و سفر به خارج از کشور برای دیدار با مقامات دولتی خارجی کرده است.
در ادامه، به بخشهایی از مصاحبه جدید خبرنگار CBC News با آقای Zeigen اشاره شده است.
آقای Zeigen در پاسخ به این سوال که اکنون چه کاری انجام میدهید، بیان داشت: «من تا ۷ اکتبر مددکار اجتماعی بودم و در شهر تلآویو با افرادی که از بیخانمانی و اعتیاد رنج میبرند، کار میکردم. من به این ایده از زندگی عادی پایبند بودم: سر کار رفتن و بزرگ کردن بچههایم.»
او افزود: «۷ اکتبر آن حباب را برای من ترکاند و به من فهماند که اگر زندگی بهطورکلی در اسرائیل و فلسطین پایدار نباشد، اهمیتی ندارد که چقدر میتوان به یک فرد خاص در خیابان کمک کرد. این احساس در من انگیزه مشارکت در تغییر و ایجاد واقعیتی جایگزین را برانگیخت که هر دو ملت را قادر میسازد سرزمین خود را با امنیت به اشتراک بگذارند.»
او در واکنش به این دیدگاه مصاحبهگر که همه خانوادههای قربانیان، چنین دیدگاهی را انتخاب نکردهاند، اظهار داشت: «من این واقعیت را میپذیرم. بسیار طبیعی است که دیگران واکنش متفاوتی داشته باشند. وقتی آسیب میبینید، حس انتقامجویی بسیار طبیعی است. اما من پس از ۷ اکتبر، مشکل را صرفا در قتل مادرم توسط افراد مسلح حماس ندیدم. من مشکل را در درگیری و اشغال دیدم. این منجر به نگرش متفاوت نسبت به راهحل مشکل میشود.»