زندگی بهترزندگی در کانادا

۲۳۵ هزار نفر در کانادا بی‌خانمان و کارتن‌خواب هستند و این داستان زندگی چهار نفر از آنهاست

بسیاری از بی‌خانمان‌های کانادا در گذشته، شغل و خانه و زندگی داشتند و خیلی‌های‌شان در بدترین کابوس‌هایشان هم نمی‌دیدند که روزی سر از خیابان درآورند، اما چرخ روزگار چرخید و چرخید و آنها را ساکن خیابان‌ها کرد

شاید شنیدن این آمار برای شما عجیب باشد که در کشور پیشرفته‌ای مانند کانادا، ۲۳۵ هزار نفر بی‌خانمان‌ هستند و در خیابان‌ها یا زیر پل‌ها زندگی می‌کنند، اما متاسفانه این آمار حقیقت دارد.

آمار و ارقام، اعداد خشک و بی‌روحی هستند که هیچ چیز از حال و هوای آدم‌های پشت آنها نمی‌دانیم. این در حالی است که هر کدام از این آدم‌ها داستان مخصوص به خود را دارند؛ داستانی که کار آنها را به جایی کشانده است که امروز ساکن خیابان‌ها شده‌اند.

بسیاری از این آدم‌ها در گذشته، شغل و خانه و زندگی داشتند و خیلی‌های‌شان در بدترین کابوس‌هایشان هم نمی‌دیدند که روزی سر از خیابان درآورند، اما چرخ روزگار چرخید و چرخید و آنها را ساکن خیابان‌ها کرد.

در این گزارش که توسط CBC نهاد رسانه‌ای کانادا تهیه شده، با تعدادی از بی‌خانمان‌های تورنتو آشنا می‌شوید؛ کسانی که هویت آنها شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

هر شب در تورنتو حدود ۸ هزار نفر در پناهگاه‌های افراد بی‌خانمان می‌خوابند که این تعداد نسبت به ۵ سال پیش، ۲ برابر شده است. یکی از این مردان بی‌خانمان می‌گوید: «اینها کسانی هستند که دوران سختی را گذرانده‌اند، جدا شده‌اند، شغل‌های خود را از دست داده‌اند یا در محل کار دچار آسیب و جراحت شده‌اند».

تعداد زیاد بی خانمان‌های کانادایی

در یک بازه زمانی یک ساله، ۲۳۵ هزار کانادایی، بی‌خانمانی را تجربه می‌کنند که این تعداد تقریبا به اندازه جمعیت یک شهر کوچک است.

فعالان این زمینه در تورنتو می‌گویند تا به حال هرگز این تعداد از افراد بی‌خانمان وجود نداشته‌اند که هیچ جایی را نداشته باشند تا آن را خانه خود بنامند. آنها برای توصیف این پدیده از کلمه اپیدمیک یا همه‌گیری استفاده می‌کنند.

به گفته Toronto Homeless Memorial Network یا شبکه یادبود بی‌خانمان‌های تورنتو که وضعیت مرگ و میر در بین بی‌خانمان‌ها را پیگیری می‌کند، فقط در دو ماه اکتبر و نوامبر سال گذشته، تعداد ۱۷ نفر از بی خانما‌ن‌ها در تورنتو از دنیا رفته‌اند.

مساله اصلی در مورد بی‌خانمان‌ها این است که غالبا وقتی در مورد آنها صحبت می‌شود، آمار و ارقامی مثل آمار بالا عنوان می‌شود، ولی این مساله زمانی اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که با این افراد از نزدیک آشنا شوید.

Nick Purdon و Leonardo Palleja از The National با تعدادی از این بی‌خانمان‌ها در تورنتو وقت گذرانده‌اند. در ادامه ماجرا تعدادی از آنها را می‌خوانید:

فرنچی
فرنچی

فرنچی، از کار در رستوران تا خوابیدن زیر پل

Frenchie برای مدت ۶ ماه در چادری زیر یکی از پل‌های تورنتو می‌خوابید، درست در چند قدمی یکی از گران‌ترین خانه‌های این کشور. فرنچی نامی است که دوستانش او را با این اسم صدا می‌کنند.

فرنچی می‌گوید که شغل خود را در رستوران از دست داده است و بدشانسی آورده و از آن زمان همه‌چیز به بدترین شکل ممکن پیش رفته است.

او می‌گوید: «این زندگی سختی است ولی ما طاقت می‌آوریم. هر روز طاقت می‌آوریم».

حدود ۱۵ نفر در کمپ موقتی زیر پل زندگی می‌کنند، جامعه کوچکی که فرنچی می‌گوید به خوبی با او رفتار کرده‌اند. فرنچی معتقد است که بالای پل و روی زمین در خیابان، مردم او را قضاوت می‌کنند. او ادامه می‌دهد: «من فقط می‌خواهم به مردم بگویم آنقدرها که فکر می‌کنند بد نیستیم. ما زندگی متفاوتی داریم ولی هنوز هم انسانیم. بیگانه نیستیم و هنوز یکی از شما هستیم».

سخت است که دقیق بگوییم چه تعداد کانادایی هر شب در چنین مکان‌هایی سر می‌کنند ولی تخمین زده می‌شود که این تعداد به ۳۵ هزار نفر می‌رسد.

فرنچی می‌گوید که زیاد در مورد فصل زمستان نگران نیست. او تعداد زیادی پتو و تارپولین دارد و گاهی برای گرم شدن در چادر خود آتش روشن می‌کند.

Paul
Paul

شش سال بی خانمانی پاول

Paul در سن ۴۳ سالگی، برای مدت ۶ سال است که بی‌خانمان است؛ دقیقا از زمانی که شغل خود را به عنوان اسکلت‌سازی و قاب‌بندی خانه‌ها در تونتو از دست داد.

او در این مورد توضیح می‌دهد: «من یک جراحت کاری داشتم و همچنین از افسردگی رنج می‌برم».

یکی از چیزهایی که در مورد پاول قابل توجه است، این است که اگر او را در خیابان ببینید متوجه نمی‌شوید که بی‌خانمان است. ظاهر او با تصویر کلیشه‌ای که از بی‌خانمان‌ها تصور می‌کنیم، جور در نمی‌آید.

پاول می‌گوید: «بی‌خانمان‌ها آدم‌های مفت خور و ولگردی نیستند که ممکن است در خیابان‌ها ببینید. بی‌خانمان‌ها اکنون همه جا هستند. تعداد زیادی از آنها اصلا به نظر نمی‌رسد که بی‌خانمان باشند. آنها مردمی هستند که دوران سختی گذرانده‌اند، طلاق گرفته‌اند، مشاغل خود را از دست داده‌اند یا در محل کار دچار آسیب شده‌اند».

پاول ۶ سال است که بی‌خانمانی را تجربه می‌کند، یعنی از زمانی که در محل کارش دچار آسیب‌دیدگی شد. او می‌گوید: «ما کشوری ثروتمند هستیم، دلیلی ندارد چنین اتفاقی بیافتد».

پاول اعتقاد دارد بسیار خوش‌شانس است که یک تخت در یکی از پناهگاه‌های مخصوص بی‌خانمان‌ها در شهر دارد در حالی که در فهرست انتظار مسکن یارانه‌ای هم قرار گرفته است. البته، فهرستی که ۱۱ سال طول می‌کشد تا به نتیجه برسد. پاول معتقد است نداشتن جایی که آن را خانه خود بنامد، عوارض و آسیب‌های زیادی برای ذهن و روح او داشته است.

او می‌گوید: «دیگر امید و آرزویی باقی نمانده است. هیچ چیزی نداریم. وقتی بی‌خانمان هستید مردم فکر می‌کنند که بی‌ارزشید و در نهایت خودتان هم به این نتیجه می‌رسید که هیچ نیستید. در نهایت به مرور زمان و به آرامی محو می‌شوید».

کوین دورانس
کوین دورانس

کوین دورانس، بی خانمانی که یک فعال اجتماعی معترض است

Kevin Durance به یک فعال یا کنشگر معترض تبدیل شده است. او هنگام سخنرانی برای اعتراض در مقابل تالار شهر تورنتو روی صحنه می‌رود و رو به جمعیت می‌گوید: «می‌دانم که چقدر سخت باید کار کنم تا زنده بمانم».

دورانس در ۶ سال گذشته در یکی از پناهگاه‌های بی‌خانمان‌ها در تورنتو زندگی کرده است. او که می‌داند شرایط در خیابان‌ها چقدر سخت است، از مسئولان شهر می‌خواهد وضعیت اضطراری اعلام کنند و تخت‌های بیشتری را برای بی‌خانمان‌ها در نظر بگیرند.

دورانس می‌گوید: «این کار مهمترین بخش مروت بشری است. باید مراقبت از مردم را آغاز کنیم».

این کنشگر تاکید می‌کند که هزینه‌های بالای اجاره در تورنتو، کار را برای افرادی که حقوق کمی می‌گیرند سخت‌تر کرده است و آنها نمی‌توانند کمک‌های اجتماعی برای تهیه یک خانه برای زندگی کردن را جمع کنند.

تعداد کسانی که در تورنتو در پناهگاه‌های مخصوص بی‌خانمان‌ها شب را به صبح می‌رسانند در ۵ سال گذشته ۲ برابر شده است و اکنون به ۸ هزار نفر می‌رسد.

کوین اکنون یک آرزو دارد و آن آرزو این است که وقتی مردم او را در خیابان می‌بینند روی خود را بر نگردانند.
او می‌گوید: «آنها من را نمی‌بینند و فقط این لکه ننگ را می‌بینند. فکر می‌کنند من خشن یا عجیب و متفاوت هستم. اما من معمولی‌ام. فقط به کسی نیاز دارم که به من کمک کند».

Scott
Scott

تنها آرزویی که اسکات دارد

Scott هتل کوچکی را در مرکز شهر تورنتو اداره می‌کرد. زمانی که این هتل بسته شد، او هم شغلش را از دست داد و هم جایی که برای زندگی داشت. او هرگز فکر نمی‌کرد که یک روز در پناهگاه‌های بی‌خانمان‌ها زندگی کند.

اسکات می‌گوید: «من همیشه پول داشتم. همیشه شغل داشتم. دارم به مرحله‌ای می‌رسم که سنم برای پیدا کردن یک کار دیگر بالا رفته است و شرایط فیزیکی من مثل سابق نیست. چه کسی دوست دارد فرد بی‌دندانی را برای خدمت رسانی به میزهای رستوران استخدام کند؟»

اسکات به دوستان و خانواده‌اش نگفته است که در پناهگاه زندگی می‌کند. او می‌گوید: «من ترحم نمی‌خواهم». تنها چیزی که اسکات می‌خواهد این است که یک کار تمام‌وقت داشته باشد و جایی برای خودش که بتواند در آن زندگی کند.

او می‌گوید: «فقط می‌خواهم به شرایطی برگردم که در گذشته داشتم، زمانی که صبح زود برای رفتن به سر کار از خواب بیدار می‌شدم و جایی برای رفتن داشتم».

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟