اقتصاد زندگیزندگی در کانادامسکنوام مسکن

کار در شهر، زندگی در روستا؛ چرا ژاکلین ترجیح داد به جای تورنتو در کنار دریاچه زندگی کند؟

۵۸ درصد از اجاره‌نشین‌ها در منطقه‌ تورنتوی بزرگ، به شکل جدی در فکر نقل مکان به خارج از این منطقه هستند زیرا باور دارند که هزینه‌ی مالکیت خانه از حد توان آنها خارج است

زمستان دارد به تدریج با ما خداحافظی می‌کند و فصل کاتیج و سفر و طبیعت دوباره از راه می‌رسد، اما شاید برای خیلی‌ها تصور این که کار و زندگی‌شان را در شهر رها کنند و کنار یک دریاچه کلبه‌ بسازند و در آن زندگی کنند سخت باشد. ولی در کانادا خیلی‌ها این تصمیم را می‌گیرند و دلیل آن هم گران بودن خانه در شهرهایی مثل تورنتو و ونکوور است.

ژاکلین یکی از کانادایی‌هایی است که این تصمیم را گرفته و حالا در کنار همسرش زندگی خیلی شاد و خوبی دارد. او عاشق خانه‌اش است که کنار یک دریاچه در فاصله سه ساعتی تورنتو واقع شده است. آیا شما هم باید از تورنتو بروید و مثل ژاکلین کنار دریاچه زندگی کنید؟

Jocelyn Karr خانه‌ رویاهایش را در فال طالع‌بینی پیدا کرد. سال ۱۹۹۵ بود و او که در آن زمان در شهرداری تورنتو کار می‌کرد، باید تصمیم می‌گرفت که دقیقا می‌خواهد کجا را خانه‌ خود بنامد.

ژاکلین و خواهرش Nanette، مشترکا در آپارتمانی در یک ساختمان چند طبقه زندگی می‌کردند که خیلی آپارتمان خوبی هم بود. ولی او یک سال بعد ۳۰ ساله می‌شد. ژاکلین مجرد بود و مقداری پول برای پیش‌قسط خرید خانه پس‌انداز کرده بود، ولی از این می‌ترسید که خریدن خانه موجب تنگدستی‌ او شود و دیگر نتواند به جاهایی که آرزوی دیدن آن‌ها را داشت سفر کند.

او می‌گوید: «می‌دانستم که اگر خانه بخرم، دیگر باید دور سفر را خط بکشم.» ژاکلین به هیچ‌عنوان خبر نداشت که قرار است به زودی در شهر کار کند و در روستا زندگی!

کریس گرانت، مشاور مسکن در شهر Bancroft انتاریو، که شهر کوچکی با کمتر از ۴ هزار نفر جمعیت در فاصله‌ حدود ۲۵۰ کیلومتری شمال شرق تورنتو است، می‌گوید: «این قضیه مطمئنا به یک گرایش عمده تبدیل شده است. ما هر روز نمونه‌هایی از آن را می‌بینیم و می‌شنویم. در سال‌های اخیر افراد بیشتری تصمیم می‌گیرند تا در شهرهای بزرگ کار کنند و در روستا خانه‌ای داشته باشند»

ظاهرا نظرسنجی‌ها نیز تاییدکننده‌ وجود چنین گرایشی است. بررسی اخیر موسسه‌ Angus Reid، نشان می‌دهد که ۵۸ درصد از اجاره‌نشین‌ها در منطقه‌ تورنتوی بزرگ، به شکل جدی در فکر نقل مکان به خارج از این منطقه هستند، زیرا باور دارند که هزینه‌ی مالکیت خانه از حد توان آنها خارج است.

گرانت می‌گوید تعداد اندکی از ساکنان این شهر هر روز برای کار به مراکزی مانند پیتربورو، اشاوا و حتی تورنتو می‌روند.

عده‌ دیگری در طول هفته دو سه روز را در شهر سپری می‌کنند و اخیرا نیز که اینترنت پرسرعت به شکل فزاینده‌ای در حال امکان‌پذیر ساختن انجام کارها از راه دور است، خیلی‌ها از خانه کار می‌کنند.

وقتی ژاکلین عاشق تپه‌ها شد

برگردیم به تابستان سال ۱۹۹۲ که دوستان ژاکلین او را به کلبه‌ای در Albion Lake، که آبگیر کوچک و خوش‌منظره‌ای درست خارج از شهر بانکرافت است، دعوت کردند.

او آنقدر از آن محل خوشش آمده بود که حتی تصمیم گرفت ملکی را که بر فراز دماغه‌ مشرف بر دریاچه قرار داشت خریداری کند؛ ولی مالک در آخرین لحظه از فروش منصرف شده بود.

ژاکلین در آن زمان تنها به فکر خرید ملکی برای تعطیلات بود، نه خانه‌ای برای سکونت در تمام طول سال.

فال قهوه برای خانم ژاکلین

ژاکلین سه سال بعد، روزی با یکی از همکارانش به رستورانی چینی رفت و وقتی که فال شیرینی‌اش را باز کرد، با این جمله مواجه شد: «به زودی بر بام دنیا خواهی بود.» آن تکه کاغذ با نوشته‌ کمرنگ روی‌ آن، امروز در صفحه‌ی نخست یک آلبوم عکس بزرگ چسبانده شده است؛ آلبومی که ساخته شدن خانه‌ای روستایی را که او «بام دنیا» نامیده است، به تصویر می‌کشد.

او با الهام از پیام فال شیرینی، دنبال صاحب ملک بالای تپه که از فروش خانه به او منصرف شده بود، گشت و او را پیدا کرد. مالک، این بار تمایل به فروش داشت. آنها پشت تلفن موافقت کردند که ژاکلین ۱۰۰۰ دلار بیعانه بپردازد و بعدا بقیه‌ کارهای خرید را انجام دهند.

ژاکلین برای خرید آن ملک، ۱۳ هزار دلار پرداخت کرد. او سپس سازنده‌ کلبه‌ پیش‌ساخته‌ای را که در آگهی تبلیغاتی آبجوی لابات دیده می‌شد را پیدا کرد و نقشه‌های آن کلبه را خرید و به کمک یک سازنده‌ محلی، آن را به شکل چشمگیری بازسازی کرد. او خودش شخصا در روند ساخت مشارکت داشت و در نهایت، به قیمتی کمتر از ۱۰۰ هزار دلار، صاحب یک خانه‌ کاملا نو در روستا شد.

او می‌گوید: «این خانه به مکانی برای دور شدن از هیاهوی زندگی‌ام تبدیل شد . در ۱۱ سال اول، حتی تلفن هم نداشتم. از محل کارم اگر می‌خواستند با من تماس بگیرند، باید منتظر می‌ماندند که به سر کار برگردم.»

طرح او به خوبی جواب داد. او آخر هفته‌ها و گاهی هم مدت زمان بیشتری را در این خانه سپری می‌کرد. آنقدر هم برایش پول باقی مانده بود که بتواند به مسافرت‌هایش در طی تعطیلات زمستانی، ادامه بدهد.

ژاکلین می‌گوید: «تصمیم کاملا منطقی بود. برای من به عنوان یک آدم مجرد، واقعا منطقی بود.»

شاهزاده رویاها این بار با یک اتومبیل آمد

ژاکلین مدت زیادی مجرد نماند و سرانجام با مرد قد بلندی که اتومبیلش را در آپارتمان‌ آن ساختمان چند طبقه کنار اتومبیل او پارک می‌کرد، آشنا شد. بروس، که در آن زمان برای فدرال اکسپرس کار می‌کرد، در تورنتو بزرگ شده بود، اما خیلی زود مثل ژاکلین شیفته‌ آن دریاچه‌ کوچک شد.

بروس شبی در ماه فوریه، هنگامی که با هم در دمای منفی ۲۰ درجه روی یخ‌ راه می‌رفتند و تنها روشنایی‌شان، ستاره‌های درخشان بالای سرشان بود، به ژاکلین پیشنهاد ازدواج داد.

بروس می‌گوید: «فصل مورد علاقه‌ام در اینجا زمستان است.»

آنها بعدها در تورنتو یک هاوس خریدند، اما خانه واقعی این زوج کلبه‌ کنار دریاچه بود که سه ساعت تمام با تورنتو فاصله داشت. ژاکلین می‌گوید: «مسافرت جمعه شب می‌تواند آنقدرها هم آزاردهنده نباشد، اگر بدانید که در انتهای مسیر، خانه‌ شادی‌های‌تان در انتظار شماست.»

بروس دو سال پیش بازنشسته شد. مدت کوتاهی بعد از آن، روزی که هر دو روی دریاچه کایاک سواری می‌کردند، بروس به ژاکلین گفت: «راستی، اگر بازنشسته شوی، هر وقت بخواهیم می‌توانیم به اینجا بیاییم.»

کمی بعد ژاکلین هم بازنشسته شد، هر چند که آنها هنوز هم خانه‌شان را در شهر نگه داشته‌اند و هر هفته چند روز را در آنجا سپری می‌کنند. بروس ۶۲ ساله فعالیت‌های داوطلبانه‌ مختلفی دارد و ژاکلین ۵۲ ساله آموزش یوگا می‌دهد.

این خانواده تنها کسانی نیستند که تصمیم گرفتند در شهر کار کنند و در روستا سکونت داشته باشند. آنها دست‌کم پنج زوج دیگر را در نزدیکی دریاچه‌ کوچکشان می‌شناسند که سبک زندگی مشابهی را برگزیده‌اند.

شماره ۱۸۵ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash-Issue-185-For-Web-Page-5

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟