نتایج انتخابات آمریکا چه تاثیری بر بازارهای مالی از جمله بازار سهام دارد؟
فهرست مطالب
- پرسش اول: دورههای گذشته انتخابات آمریکا درباره بازارهای مالی چه حرفی برای گفتن دارند؟
- پرسش دوم: بازارهای مالی درباره انتخابات پیش رو چه میگویند؟
- پرسش سوم: بازارهای مالی، رئیسجمهور دمکرات را ترجیح میدهند یا رئیسجمهور جمهوریخواه را؟
- پرسش چهارم: ترکیب نمایندگان کنگره و مجلس سنا چه تاثیری بر رفتار بازارهای مالی دارد؟
شهروندان ایالات متحده روز سوم نوامبر سال جاری، رئیسجمهور بعدی خود را انتخاب خواهند کرد؛ اتفاقی که انتخابات دورههای گذشته نشان داده که میتواند بر بازارهای مالی و اقتصادی، بهویژه بر رفتار بازار سهام ایالات متحده تاثیر داشته باشد.
در این زمینه، پرسشهای گوناگونی مطرح میشود، پرسشهایی مانند اینکه «دورههای گذشته انتخابات آمریکا درباره بازارهای مالی چه حرفی برای گفتن دارند؟»، «بازارهای مالی درباره انتخابات پیش رو چه میگویند؟»، «بازارهای مالی، رئیسجمهور دمکرات را ترجیح میدهند یا رئیسجمهور جمهوریخواه را؟» و اینکه «غیر از رئیسجمهور وقت، ترکیب نمایندگان کنگره و مجلس سنا چه تاثیری بر رفتار بازارهای مالی دارد؟».
در مطلب پیش رو، با استفاده از آمار و ارقام مربوط به دورههای گذشته انتخابات به این سوالات، پاسخ داده شده است. البته، این نکته را به یاد داشته باشید که رفتار آینده بازار، بلافاصله بعد از انتخابات سوم نوامبر تغییر نمیکند و باید این تغییرات را در 12 یا حتی 48 ماه آینده جستجو کرد.
در مسیر پیش رو تا رسیدن به انتخابات سوم نوامبر ایالات متحده، بسیاری از چیزها در معرض خطر قرار دارد. یکی از این موارد، به احتمال زیاد رفتار بازار سهام است؛ رفتاری که بازتابهای آن میتواند سبد سرمایهگذاری میلیونها نفر را بهطور مستقیم تحت تأثیر قرار دهد.
در این مطلب، ملاحظاتی درباره موضوع مذکور، بر مبنای مشاهدات صورتگرفته در دورههای گذشته انتخابات، مطرح خواهد شد.
پرسش اول: دورههای گذشته انتخابات آمریکا درباره بازارهای مالی چه حرفی برای گفتن دارند؟
همانطور که در نمودار زیر میتوان مشاهده نمود، بازارهای مالی در سالهای انتخابات، معمولا هنگامی که رئیسجمهور وقت دوباره انتخاب شده است، در مقایسه با مواقعی که رئیسجمهور تازهای زمام امور را در دست گرفته، عملکرد بهتری داشتهاند.
به نظر میرسد که این گرایش، صرفنظر از آنکه کدام حزب قدرت را در دست داشته، همواره برقرار بوده و نشان میدهد که بازارها، تداوم وضع شناخته شده موجود را به حرکت به سوی وضعیتی ناشناخته، ترجیح میدهند.
با این حال، باید توجه داشت که پسزمینه اجتماعی-بهداشتی فعلی، از جنبههای متعددی بیسابقه بوده است و میتواند صرفنظر از مسیری که انتخابات در پیش میگیرد، بر عملکرد بازار تأثیر بگذارد.
میانگین سوددهی سالانه بازار سهام در سال بعد از انتخابات ـ 9.9 درصد ـ اندکی پایینتر از خود سال انتخاباتها ـ 11.3 درصد ـ بوده است.
از سوی دیگر، در 4 ماه پس از برگزاری دورههای انتخابات، بازارها در صورت برگزیده شدن یک رئیسجمهور جمهوریخواه، سوددهی بالاتری داشتهاند، ولی در ماههای بعد از آن، گرایش مذکور برعکس شده است. در واقع، اگر سال بعد از انتخابات را بهطور کامل در نظر بگیریم، رئیسجمهورهای دمکرات با دستکم 7 درصد اختلاف، بهتر از جمهوریخواهان بودهاند.
سرانجام آنکه، توجه داشته باشید که بهترین سوددهی بازار سهام طی ۴۰ سال گذشته، در زمان ریاستجمهوری دمکراتها یعنی کلینتون و اوباما اتفاق افتاده است.
پرسش دوم: بازارهای مالی درباره انتخابات پیش رو چه میگویند؟
آیا اگر تلسکوپ را برگردانیم، این امکان وجود دارد که با مشاهده نحوه رفتار بازارها، نتایج انتخابات را پیشبینی کنیم؟ برخی تحلیلگران جرأت به خرج داده و با مطالعه دورههای گذشته انتخابات، تلاش کردهاند که ارتباط آنها را با عملکرد شاخص S&P 500، در 3 ماه پیش از انتخابات، بررسی نمایند.
نتیجه آنکه، از سال ۱۹۲۸ به این سو، به استثنای تنها 3 انتخابات، هرگاه این شاخص در وضعیت مثبت قرار داشته، رئیسجمهور وقت دوباره انتخاب شده است و هرگاه شاخص مذکور در وضعیت منفی بوده، رئیسجمهور وقت تن به شکست داده است.
در زمان نوشتن این مطلب، شاخص S&P 500 در 3 ماه گذشته، اندکی رشد داشته است.
پرسش سوم: بازارهای مالی، رئیسجمهور دمکرات را ترجیح میدهند یا رئیسجمهور جمهوریخواه را؟
برخلاف آنچه ممکن است از پلتفرمها و سخنرانیهای انتخاباتی به نظر آید، بازارها بهترین عملکرد خود را در دوران ریاستجمهوری دمکراتها ثبت کردهاند. از هنگام پایان جنگ جهانی دوم، میانگین سوددهی سالانه شاخص S&P 500 در دورههای ریاستجمهوری دمکراتها، بیش از ۴ درصد بالاتر از دورههای جمهوریخواهان بوده است.
با وجود این، باید توجه داشت که در کوتاهمدت، سوددهی بازارها در پایان دوره نخست زمامداری حزبها، بهطور میانگین، تقریبا در بین دمکراتها و جمهوریخواهان مساوی بوده است.
با وجود آنچه گفته شد، تلاش برای زمانبندی تصمیمهای سرمایهگذاری بر مبنای حزبی که قدرت را در دست دارد، بسیار پر ریسک خواهد بود. همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، در طول قرن بیستم، تداوم سرمایهگذاری در تمام دورهها، بهترین رویکرد بوده است.
پرسش چهارم: ترکیب نمایندگان کنگره و مجلس سنا چه تاثیری بر رفتار بازارهای مالی دارد؟
عوامل بسیاری دیگری نیز، به غیر از رئیسجمهور وقت بر رفتار بازار تأثیر میگذارد. عامل دیگری که کمتر بدان اشاره میشود، ترکیب نمایندگان در دو تالار کنگره ایالات متحده یعنی مجلس نمایندگان و مجلس سنا است.
در این مورد، به نظر میرسد که بازارها تمایل بسیار روشنی دارند. آنها دوست دارند قدرت قانونگذاری کنگره و قدرت اجرایی رئیسجمهور، بهطور کامل در دستان یک حزب واحد قرار نگیرد تا از انجام اقداماتی که ممکن است بیش از اندازه تندروانه باشد، جلوگیری شود.
همانطور که در اینجا میتوان مشاهده کرد، بهترین سودآوری در ریاستجمهوری دمکراتها، زمانی اتفاق افتاده است که کنگره در دست جمهوریخواهان بوده است و در ریاستجمهوری جمهوریخواهان، هنگامی که کنگره منقسم (divided)بوده است.
این نکته شاید انگیزهای برای آن باشد که به بخش مجلس سنای انتخابات سوم نوامبر، توجه ویژهای شود.
در خاتمه، چه انتظاری میتوان از آینده بازارها داشت؟ پاسخ این سوال را به احتمال زیاد، نه در سوم نوامبر، بلکه باید در ۱۲ یا حتی ۴۸ ماه آینده جستجو کرد.
یک دیدگاه