میلیونر اتفاقی؛ مردی که نمیخواست از راه مسکن پولدار شود، اما شد
کالوم راس اولین خانهاش را در سال ۱۹۹۸ خرید و بعد در یک چشم بر هم زدن دید که ۲۰ خانه خریده است؛ او نه به بازار مسکن علاقه داشت و نه تصمیم خاصی گرفته بود که از این راه پولدار شود. اما جریان سرمایهگذاری و اتفاقاتی که در بازار مسکن کانادا رخ داد او را به نقطهای رساند که یک سرمایهگذار موفق در این بازار باشد.
به سراغ او رفتهایم تا ببینیم چه طور ممکن است یک مرد جوان، اینقدر خوب سرمایهگذاری کند و در بازار مسکن میلیونر شود.
کالوم راس هیچ وقت فکرش را نمیکرد از راه بازار مسکن ثروتمند شود. او یک برنامهریز مالی ۴۲ ساله است.
کالوم اولین خانهاش را تنها به این دلیل خرید که اجاره ماهانه، از هزینههای ماهانه خانه داشتن بیشتر بود. این تصمیم او را به چرخه خرید خانه وارد کرد و او در سالهای بعد دهها خانه دیگر خرید.
سود بادآورده همه چیز را عوض میکند
کالوم میگوید: «به طور قطع من یک سرمایهگذار کاملا تصادفی بودم. یادم میآید اولین خانهام را در ماه جون سال ۱۹۹۸ خریدم. در آن زمان تنها هدفم این بود که در رشته مدیریت در تورنتو تحصیل کنم. والدینم اصرار داشتند که به جای اجاره کردن، خانهای بخرم. من نمیتوانستم تماموقت درس بخوانم. به زحمت زندگی میکردم. ۱۵۰ هزار دلار برای یک خانه دوبلکس پرداخت کرده بودم و تمام حساب پسانداز بازنشستگیم را هم رویش گذاشته بود تا فقط ۱۰ درصد پول پیش خانه را بپردازم. نرخ بهره در آن زمان 88/6 درصد بود. با خودم فکر میکرم که چطور میخواهم این وام ۱۴۰ هزار دلاری را تسویه کنم؟ اما سه سال و نیم بعد، توانستم مبلغ ۵۰ هزار دلار سود سرمایه معاف از مالیات به دست آورم. همه چیز ناگهان عوض شد. بعد از آن شروع به خرید ملک کردم. بعد از خرید اولم، ۲۰ خرید دیگر هم داشتم و این کار برایم سود بسیاری داشت. »
آقای خوششانسی که تا حالا ۲۰ خانه خریده است
او آن روزها را با خنده به یاد میآورد: «قسمت جالب ماجرا این است که من هرگز قصد پول درآوردن از راه املاک را نداشتم. فقط یک بودجهبندی کلان داشتم. تنها دلیل خرید اولین ملک این بود که قسط ماهیانه وام به همراه مالیاتها و خرجهای اضافه ۳۰۰ دلار کمتر از مبلغ اجاره میشد. وام دانشجویی داشتم و میخواستم بودجه کمتری را به تحصیلاتم اختصاص دهم و به همین سبب زندگی مقتصدانه ای داشتم.»
کالوم میگوید: «خیلی از مردم من را میبینند و فکر میکنند سرمایهگذار موفقی هستم. اما در واقع این یک شانس خوب است نه یک تصمیم اقتصادی درست. حتی خانه دوم را هم به دلیلی شخصی خریدم.
دوستانم با تعجب به من نگاه میکردند و آدمی را میدیدند که با سنی کمتر از ۳۰ سال چگونه در بازار املاک فعالیت میکند. برای دیوانگی هیچ روش خاصی وجود ندارد. اولین ملک را خریدم زیرا به مترو نزدیک بود، دومی را خریدم زیرا بازسازی شده بود و من از تعمیرات سر در نمیآوردم. و سومین ملک؟ به دفتر سازنده رفتم و ناگهان به فکر خرید افتادم. حالا دیگر با این کار کنار آمدهام. در زندگی شانس و بدشناسیهای زیادی نصیب آدم میشود. معاملات املاک برای من یک شانس بود».