پدرام ناصح پدرام ناصح
زندگی در کانادااقتصاد زندگیروز های زندگی

زنان کانادایی هم، پول‌ها و هزینه‌های پنهانی دارند که شوهران‌شان نمی‌دانند

بهروز سامانی بهروز سامانی

شماره ۱۲۶ هفته‌نامه آتش را از اینجا دانلود کنید

Atash Web 126 - For Web Page 3

پنهان کردن وضعیت مالی از شریک زندگی یکی از پدیده‌های اجتماعی است که هم روانشناسان و هم کارشناسان اقتصادی و اجتماعی، دهه‌هاست آن را مطالعه می‌کنند. بسیاری از زوج‌ها (چه زن و چه مرد) بخشی از خریدها و حتی درآمدهای خود را از همسرشان مخفی می‌کنند و حالا یک نظرسنجی در کانادا نشان می‌دهد ۴۲ درصد زنان در کانادا، بخشی از واقعیت زندگی مالی خود را از همسرشان مخفی می‌کنند؛ از اینکه یک لباس تخفیف خورده تا اینکه یک کارت اعتباری مخفی در اختیار دارند که در آن هزاران دلار پول است.

این گزارش جالب نشان می‌دهد که چرا این‌طور است و آیا اینکه هزینه‌های زندگی را از همسرمان مخفی کنیم، حتما کار اشتباهی است یا نه.

جنا ۴۲ ساله و متأهل است و سه فرزند دارد. او یک بیزینس خرده‌فروشی موفق دارد و صاحب یک خانه در تورنتو است. او و شوهرش هر دو به طور تمام‌وقت مشغول به کار هستند، در هزینه‌هایشان صرفه‌جویی می‌کنند و از یک کارت اعتباری مشترک برای بیشتر مخارجشان استفاده می‌کنند؛ برای همه چیز، از خواروبار گرفته تا پرداخت اقساط اتومبیل و تا خرج‌های بزرگ متفرقه‌ای مثل تلویزیون ۵۵ اینچ جدید.

جنا می‌گوید: «ما تقریبا همه چیز را به هم می‌گوییم.» و موضوع این نوشته از همین «تقریبا» همه چیز شروع می‌شود.

کارت اعتباری پنهانی برای خرج‌های زنانه

جنا همچنین کارت اعتباری شخصی خودش را هم دارد، که یک Visa کارت پنهانی است برای هزینه‌های «شخصی» مثل بوتاکس کردن‌های سه ماه یک‌بار، یا درمان‌های متفرقه برای پوست و چاقی. صورتحساب‌های آن کارت مستقیماً به دست خودش می‌رسد و او این هزینه‌ها را با استفاده از پس‌اندازهایی می‌پردازد که با منابع مالی خانواده به اشتراک گذاشته نشده است. او می‌گوید خیلی از دوستان خانمش نیز چنین بودجه‌ی پنهانی برای هزینه‌های رسیدگی به سر و وضع خود دارند.

عادت پنهانی جنا ممکن است در نگاه اول مثل داستان یکی از قسمت‌های برنامه‌ Real Housewives به نظر برسد، اما دروغ گفتن درباره‌ هزینه‌های شخصی، از قرار معلوم امر بسیار متداولی است.

۴۲ درصد زنان کانادایی، پنهان می‌کنند

در نظرسنجی سالانه «این چهل‌سالگی است» که از سوی مجله Chatelaine در کانادا انجام شده، ۴۲ درصد از زنان گفته‌اند، خریدهایی را از شریک زندگی خود پنهان کرده‌اند و دلایل آنها برای این کار طیف متنوعی دارد؛ «چون اعتیاد غیر قابل کنترلی به خرید کفش دارم» یا اینکه «چون شوهر من به شکل دیوانه‌واری در مورد خرید کردن حساس است» شامل این دلائل می‌شود. یک سوم دیگر از زنان گفته‌اند که به شریک زندگی خود نمی‌گویند که دقیقاً چقدر پول دارند، احتمالا به این دلیل که این کار به طفره ‌رفتن‌های جورواجورشان کمک می‌کند.

بی‌وفایی مالی؛ پدیده این روزهای ما

اصطلاح مورد علاقه‌ کارشناسان پول برای توصیف این وضعیت «بی‌وفایی مالی» financial infidelity است، که مانند بقیه‌ انواع بی‌وفایی می‌تواند انواع خیانت‌های کوچک و بزرگ را در بر بگیرد.

مسلم است که گناهان بزرگتر (مثل داشتن چندین هزار دلار در یک کارت اعتباری پنهانی) می‌تواند به مشکلات جدی منتهی شود، اما آیا دروغ‌های مصلحت‌آمیز کوچک و پیش‌پاافتاده مثل «من این لباس‌های جین را خیلی وقت است که دارم» ارزش این همه جار و جنجال را دارد؟ و شاید پرسش مهم‌تر این باشد: در این روزگار که زنان توانمند شده‌اند و این قشر مهم از جامعه بیشتر از هر موقع دیگری به بازار کار می‌پیوندند و دست کم ۴۰ درصد از آنها به اندازه‌ شوهران خود یا بیشتر از آنها درآمد دارند، چرا باید هنوز احساس کنند که نیاز به دروغ گفتن دارند؟

«شانون لی سیمونز»، مشاور مالی ساکن تورنتو که با زوج‌ها کار می‌کند، انواع پنهان‌کاری و رفتار دزدکی در میان مراجعان خود دیده است. یکی با گذاشتن پول در حساب معاف از مالیات «خیانت» می‌کرد، چون اگر شوهرش می‌دانست ۱۲ هزار دلار پول دارند، می‌خواست که یک خودروی جدید بخرد.

زن‌ها ناچارند دروغ بگویند

سیمونز، اغلب با زنانی برخورد می‌کند که صرفاً به دلیل سابقه دو هزار سال تسلط مردان بر زنان، ناچارند در زندگی مشترکشان با شدت بیشتری برای داشتن قدرت اقتصادی بجنگند. با آنکه زنان در طی سال‌های گذشته گام‌های بلندی را در حوزه‌ حرفه‌ای به سوی برابری برداشته‌اند، اما در مورد نقش‌های جنسیتی قدیمی در داخل فضای خانواده پیشرفت‌های اندکی صورت گرفته است.

زنان آچارفرانسه زندگی هستند

زنان علاوه بر آنکه کار می‌کنند و پول در می‌آورند، همسرانی حمایت‌گرند، هماهنگ‌کننده‌های اجتماعی‌اند، برای وعده‌های غذایی برنامه‌ریزی می‌کنند، ناهار بسته‌بندی می‌کنند، لباس می‌شویند و کارهای بسیار دیگر انجام می‌دهند. «جنا» می‌گوید: «من گاهی نمی‌خواهم مادر باشم، نمی‌خواهم همسر باشم. می‌خواهم پول خودم را داشته باشم و کاری که خودم دلم می‌خواهد را با آن انجام بدهم. دوست دارم مسأله گاهی به خودم مربوط باشد.»

او می‌تواند موضوع کردیت‌کارت دیگرش را به شوهرش بگوید، ولی سری که درد نمی‌کند را چرا باید دستمال بست؟ خودش می‌گوید: «اگر شوهرم بداند که من برای آرایشم هزینه می‌کنم، می‌گوید: مسلماً تو به چنین چیزهایی احتیاج نداری و به همین دلیل است که این جریان را به او نخواهم گفت. من همیشه می‌گویم که زن بودن هزینه‌ بیشتری دارد.» توضیحات جنا مطمئنا تا اندازه‌ای کلیشه‌ای است، اما دور از حقیقت نیست.

میانسالی خیلی چیزها را تغییر می‌دهد

هزینه‌های مرتبط با زن بودن و نیز فشار بر روی آنها برای زیبا به نظر آمدن، بسیار بیشتر از جنس مخالف است و این موضوع را می‌توان از آرایش مو و خرید لوازم آرایشی زنان متوجه شد و برعکس؛ این حقیقت که مردان می‌توانند از همان یک دست کت و شلوار سرمه‌ای‌شان برای انواع و اقسام مراسم مختلف استفاده کنند، وجود دارد.

سخت بتوان به همسری که همه از چین‌های کنار چشم و خط ریش جو گندمی‌ سکسی‌اش تعریف می‌کنند، فهماند که چرا شما به بوتاکس یا رنگ کردن منظم موهایتان نیاز دارید و آنکه چرا این هزینه‌ها باید جدی گرفته شود. این می‌تواند دست کم تا اندازه‌ای تمایل زنان به پنهان نگه داشتن هزینه‌هایشان را توضیح دهد، گرچه دلایل این کار فراوان و پیچیده است.

خرج‌کردن در میانسالی، ریسک دارد

سیمونز همچنین با زوج‌هایی برخورد می‌کند که صرف نظر از جنسیت، صرفاً در مورد اهداف و رویه‌های هزینه کردن با هم موافق نیستند. او این موضوع را تعجب‌برانگیز نمی‌داند و دلیل آن را در این می‌داند که زوج‌ها اکنون در سنین بالاتری زندگی با هم را شروع می‌کنند. سیمونز می‌گوید: «در گذشته‌، مردم در ۱۸ سالگی ازدواج می‌کردند و عادت‌های مالی‌شان با هم شکل می‌گرفت. حالا زوج‌ها وقتی به هم می‌رسند که ۱۰ یا ۱۵ سال است که پول خرج می‌کنند و برنامه‌ریزی مالی خودشان را دارند.»

هنگام نزدیک شدن به میانسالی معمولا ریسک‌ها بالاتر هم می‌روند؛ ما به سال‌هایی رسیده‌ایم که بیشترین درآمد را داریم و فشار بیشتری را برای مسئولیت‌پذیر بودن احساس می‌کنیم. این تعهد به جوابگویی اتفاقا می‌تواند زمینه‌‌ مساعدی را برای بی‌وفایی مالی ایجاد کند، چرا که هر هزینه‌ای اهمیت پیدا می‌کند و در نتیجه‌ ولخرجی برای چیزهای بی‌معنی بیشتر به چشم می‌آید و شما تمایل بیشتری خواهید داشت که این هزینه‌ها را پنهان کنید.

«وفادار» ماندن مستلزم آن نیست که تمام جزئیات مخارج شریک زندگی‌تان را بدانید، بلکه بیشتر به این معناست که آگاهی کل‌نگرانه‌تری نسبت به جریان پول به داخل و خارجی زندگی‌ شخصی و مشترک خود داشته باشید. سیمونز می‌گوید: «همین که روی وضعیت مالی خود کنترل پیدا کردید، می‌توانید دنبال این باشید که به هر کسی قدرت خرج کردن بدهید.»

حق دارم که پنهان خرج کنم

در خانواده‌ جنا،‌ قدرت خرج کردن در واقع تا حد زیادی منصفانه تقسیم شده است. شوهر جنا نیز هزینه‌هایی دارد که مورد تأیید جنا نیست. برای مثال، او ممکن است ۱۰۰ دلار بابت یک بطری شراب خرج کند؛ فقط او این مخارج را پنهان نمی‌کند. این تفاوت ممکن است نتیجه‌ همان تبعیض جنسیتی ریشه‌داری باشد که به یک مرد اجازه می‌دهد بدون عذرخواهی ساعت‌ها فوتبال نگاه کند، اما زن را وا می‌دارد که به خاطر همین اندازه وقت گذاشتن برای برنامه‌ مد یا شایعات زندگی آدم‌های معروف احساس عذاب وجدان کند.

به این دلیل است که جنا گاه و بیگاه «کردیت‌کارت» سرّی را بیرون می‌آورد. او می‌گوید: «در تئوری، شوهر من کاملا به من حق می‌دهد که خرید کنم و این حق را به رسمیت می‌شناسد، اما هیچ راهی وجود ندارد که او هرگز خرید یک شمع ۸۰ دلاری را درک کند. من در این موارد با او بحث نمی‌کنم.»

راستی! اسامی تغییر پیدا کرده‌اند، زیرا جنا مایل است که کارت اعتباری سرّی اش را همچنان سرّی نگه دارد.

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا
باز کردن چت
1
سلام به سایت آتش خوش آمدید
پرسشی دارید که من بتوانم پاسخ بدهم؟